محسن یلفانی آغاز و پایانی برای آغاز یک پایان دنیای امروز با دنیای چهل سال پبش فاصله و تفاوتی عظیم دارد. آینده آکنده از نادانستههاست. فردا، که چهل سال پبش سراسر امید و روشنی مژدهبخش پیروزی بود، اینک به ماًمن نگرانیها و تردیدها تبدیل شده است... با این حال، باور و ازخودگذشتگی جوانان و نوجوانان ایران چنان نیرومند است که جز همصدا شدن با آنان و شریک شدن در آرزوی آنان راهی نیست. آنها از هم اکنون مهر «باطل شد» را بر پیشانی حکومت اسلامی نقش کردهاند.
محمد امین محمدپوریادی از ماکسیم گورکی نخستین کار گورکی داستان «ماکاچودرا» در سال ۱۸۹۲ بود و سایر نوشتههایش را به صورت داستانهای پاورقی در روزنامههای روسیه چاپ کرد. زمانی که مشغول کار در روزنامهای در تفلیس بود، نام خود را به ماکسیم گورکی تغییر داد. گورکی در زبان روسی به معنای تلخ است. گورکی اگر چه خود را بلشویک میدانست اما با به قدرت رسیدن استالین مخالف بود و آشکارا از روش مستبدانه او انتقاد کرد.
رسول کمالزنانه به ترانه علیدوستی شهر گیسویت
سرخ
گلگون
اما
آوازت سپید
فرازِ فریادت
هزار
شهریار حاتمیپرواز ۷۵۲ در آن پگاه بی سحر
از آسمانِ تار و تیره
به اوج خاکِ پاک آمدید و من
هنوز به عمقِ چاهِ غم نشسته ام.
ا. رحمانبا گلویی بی قرار مردگانِ امسال
سر به شانه ام گذاشتند
و در گورستانی متروک
به خواب رفتم
صبحگاهان
با دهانِ گنجشکی ترس خوره
مهدی استعدادی شادعشق و «راز» باغ سبز این که نویسنده خواسته از طریق نامه نگاری راویان متعدد به مسئلۀ تقابل مهرورزی و بیزاری بپردازد که در ارتباطات انسانی از یکسو باعث پیدایش عشق و از سوی دیگر علت جدایی و فاصله و طلاق میگردد. اینجا، از منظر رویکرد واقعیّت شناسی، با دیالکتیک تصادف روبرو هستیم. جدل و دیالکتیکی که در چالش دو نیروی متقابل برقرار میشود و آن برخورد و مواجه ها سرانجام پیامدهای خود را هویدا میسازند.
شعری از شاعر زندانی روزبه سوهانی تاریخ دیگری در کار است جنازهها از گورها بیرون میآیند
طنابها را از گلویشان باز میکنند
به جوانیشان بر میگردند
و ایستاده بر صندلی تابها
چشمانشان را به خیابانهایی میدهند
که زیر خانههای شما دهان باز کردهاند!
بکتاش آبتین جاودانگی
دو عصا
زیربغل آزادی
شیر مردی هفتادو پنج ساله
شمرده ، شمرده
پله ها را بالا می رود.
او زندان و زندانبان را
درخود حبس کرده است
رسول کمالرهنورد
آوایش
زُلال
چون آوازِ پرندگان
و
تکه نوری
برتیره جهانتان
آرام وُ پُر صلابت
بهروز رحیمی«رقص آتش» به یاد کشتگان هواپیمای مسافر بری به زن خسته و گریانی که جلوی بولدوزر دراز کشیده بود و می خواست پاک سازی را متوقف کند نگاه کرد و زیر لب گفت " باورکن من یه راننده م ." و فکر کرد کاش نیامده بود.
لباس های سوخته و بدنه متلاشی شده هواپیما گیج و مبهوت اش کرده بود، چقدر جنازه دور برش ریخته بود ، همه لت و پارشده ، خاک و خل اطرافش پر شده بود از ساک و تبلت ولباس های رنگارنگ سوخته ونیمه سوخته
جسد ها تکه تکه شده بود، یکی دست داشت سر نداشت. یکی فقط تنه اش مانده بود و دیگری شده بود یک گوشت مچاله.
سيروس"قاسم" سيف «اعدام واقعی یک بی همه چیز!» مانده بود که ميان آنهمه دلايلی که برای دفاع از خودش داشت، کداميک را به عنوان اولين دليل انتخاب کند. کار ساده ای نبود و چاره را در آن ديد که دلايل را بر حسب زمان وقوعشان دسته بندی کند و آن کار را هم کرد و اولين دليل برمی گشت به زمان تولدش و اينکه به دليل همان نوع متولد شدنش بود که دست به ارتکاب چنان جرمی زده بود.
بهروز داودیگُدازِه ی بیقرار سنگر گرفته
در قلمروِ بیداد
مادینه یوزِ بیدار
بغضِ
کبود - لاله ی سرکش
بر
پاره - سنگ های مزار
مجید نفیسیمیز غذا
ای میز گرد!
سوگند به نان و نمکات
که خوردن و آشامیدن در حلقهی تو
زیباترین لحظهی دیدار ماست.
مسعود کدخداییاهمیّت پرچم و نقش شیر و خورشید پرچم جمهوری اسلامی چگونه تهیه شد؟ پرچم چگونه نمادی است و چرا مهم است؟ شیر و خورشید چه زمانی نقشِ پرچم ایران شد؟ یک پرچم چگونه رسمیّت مییابد و پرچم آیندهی ایران چگونه خواهد بود؟
با توجه به اینکه این روزها خیزش مردم ایران به دور جدیدی رسیده و بیش از هر زمان دیگری به پایین کشیدن پرچم جمهوری اسلامی در ایران نزدیک هستیم، در این مجال به نکتههای مهمی در بارهی پرچم به طور کلی و پرچم ایران و نشان شیر و خورشید بهطور مشخص، در آثار شماری از پژوهشگران پرداخته میشود.
لقمان تدین نژادواهمههای بینام و نشان* با یاد غلامحسین ساعدی همیشه کهیر میزنم
از تنفس هوای این آروندیسمان
و قدمزدن در خیابانهای ملالانگیز،
از تاریخ من تهی
هتل رویال خانمی است سالمند،
با آرایشی نابجا
حسن حسامالوداع شادمانه (۱) برای پهلوان مجیدرضا رهنورد مرگ گفت:
هیبت من
هر جنبنده ای را
در چنبره ی هراس ،
مچاله می کند !
با نام ِپُرصلابتم
آشفته می شوند خلایق !
رسول کمالیلدایِ خون
زهی خیالِ باطل!
گمان کردی
گلویِ ندایش را
بُریدی
و
طناب بر گردنِ نویدش
سمیه رستوقی پشتیبانی جهانی هنرمندان از خیزش مردم ایران برگردان؛ فواد روستایی از منظر تاریخی که بنگریم، هنر اعتراضی همیشه در صورت و هیأتی مادی (فیزیکی) و با استفاده از سالنها و گالریها یا دیگر محلهای اعتراض و در کسوتِ نقاشی، مجسمه، شعار، بَنِر (پارچهنوشته) از قوّه به فعل درآمدهاست. امّا در روزگار کنونی، به برکت پیشرفتهای فناورانه و سربرکردن شبکههای اجتماعی چون فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام امکان ارتباط و انتقال و تعدّدِ اَشکالِ تکثیر و همرسان کردن و با دیگران در میان نهادن با گذشته غیرقابل مقایسه است.
رضا علامه زاده«جعفر»جان، این «ترانه»ی زیبا را به انسانیترین فیلمی که دارد ساخته میشود اضافه کن! با پیوستن ترانهی علیدوستی، این بانوی زیبا و شجاع سینمای وطنمان به جمع پناهی و رسولاف و مستندسازان زندانی، فیلم تازهای جلو دوربین رفته است که جوائز بزرگترین جشنوارههای جهانی، همه بر روی هم، در حدی نیستند که قادر باشند چیزی به ارزش والای آن بیافزایند.
و حالا روی سخنم با سینماگران همنسل خودم است؛ با کیمیائی، مهرجوئی، فرمان آرا و ... آیا هنوز وقت آن نرسیده تا شما را اگر نه در صفِ نخستین که دستکم در میان معترضینی ببینیم که در مقابل زندان اوین خواستار آزادی همکاران جوانترتان هستند؟
طاهره بارئیدرخت یلدا می خواهم به میان درخت پا بگذارم
درخت منّور
درخت سخنگو
درختی که رگهای رابطه اش متصل است به افلاک
وپایگاه کوچکی ست
که مخابره پیام به خورشید از آنجا میسر است
محمد بینش (م ــ زیبا روز )دیدار مثنوی در دژ هوش ربا (۲۰) پس از آن مولانا برای باز نمودن معنای "عنایت" و بخشش الهی، حکایتی هزل آلود و بی پروا از رسمِ شنیع ِ کودک آزاری که در غالب خانقاه های قلندران ِ آن زمان معمول بود می آورد. در قرن هفتم هجری اغلب ِ دراویش ِ قلندر مآب، به بهانۀ پشت پا زدن به رسوم دست وپاگیر اجتماعی و پس زدن ِ سلطۀ دین ورزان رسمی، در خانقاه های خویش که به نام عزب خانه نیز مشهور بود گرد یکدیگر آمده ، ظاهرا دوستانه و با صفا و به دور از جماعت زنان، شب و روز می گذراندند.
بیژن باران نشانه شناسی مهرگرایی تمدن جیرفت، میترایسم روم، غزل حافظ در آيين ميترا، مار نماد بدكاري اهريمن نيست. گاهی مار همراه ميترا و در اساطير يونان نماد زمين اسـت. از ليسيدن خون گاو، مار يا زمين آبستن شده؛ برکت القاء شود. پس، در نبرد ميترا بهمراه مار با اهريمن جدال خير بشر تداعی شود. نیش کژدم به بيضه گاو، وجود نشانه دیگر در آيين ميترا است. کژدم با نیش گاو که از زمین با سم آلاینده بر آسمان اثر گذارد. بالاي تصوير، مارهاي درهم تابيده تاقی در غار را سازند. کشتن گاو، به آفرینش زمین، خورشید، ماه جهان منجر شد. در فارسی سگ، گربه، گاو برای نر این جانوران است؛ ماده آنها ماچه، ماگو، پیشی است.
محمد بینش (م ــ زیبا روز )به مناسبت دهۀ عُرس مولانا هنوز در دهه عرس مولانا هستیم .اوضاع در هم ریخته سیاسی ایران و خیزش ملی مردم تا حد زیادی توجه دوستان را از مطالب عارفانه که نیاز به آرامش درون دارد باز داشته است . یادمان نرود که مولانا نیز در برهه ای بسیار شکننده از نظر امنیت اجتماعی و آرامش سیاسی می زیست . آن از مهاجرت پدر در پیش بینی از عواقب حمله مغول از بلخ در خراسان بزرگ به قونیه و این از زمان زندگی خود مولانا که قونیه به همت و کاردانی معین الدین پروانه وزیر ایرانی تبار رکن الدین قزل ارسلان چهارم ؛ از سلاجقه آسیای صغیر ؛ در یک بند بازی ماهرانه سیاسی موقتا آرام و بدون تنش خاص سیاسی از فتنه مغول به زندگی فرهنگی خود ادامه می داد . خود پروانه در سال ۶۷۶ هجری یعنی چهار سال پس از مرگ مولانا بدست مغولان به قتل رسید .
رضا بی شتابمقراضِ مرگ
ای عشقِ شیدا پریشان بیا
با دلِ گرفته وُ گریان بیا
ای بالهای آتشینِ آرزو
آجینِ رنج وُ بلایی؛ ولی بیا
آریو برزن جنگل در غروب آفتاب،
دیدم جنگلی سبز و بزرگ.
رفتم و رفتم،
کوبان،
راه ناهموار را.
|