logo





واهمه‌های بی‌نام و نشان*

با یاد غلامحسین ساعدی

سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ - ۲۰ دسامبر ۲۰۲۲

لقمان تدین نژاد

new/loghman-tadayonnejad.jpg
همیشه کهیر می‌زنم
از تنفس هوای این آروندیسمان
و قدم‌زدن در خیابان‌های ملال‌انگیز،
از تاریخ من تهی
هتل رویال خانمی است سالمند،
با آرایشی نابجا
و پالتویی دِمُده
که سگِ لوس خود را
آورده باشد برای گردش روزانه**
بی‌تردید این آخرین باری‌ست
که پایم را میگذارم در این خیابانِ‌ شلوغ،
خاک‌آلود،
بیگانه
در خانه می‌مانم،
چراغ‌ها را خاموش می‌کنم،
پرده‌ها را می‌کشم،
و مست می‌افتم بر تخت،
تا شبی که نور چراغ آمبولانس شهرداری
بیافتد بر پنجره‌
می‌شتابم به استقبال پرستارها،
برگه‌های هویتم را نشان می‌دهم،
کاغذ ترخیص را امضا می‌کنم
و همراه آنها می‌رانم
تا گورستان پشت خانه‌ام
سرِ خاکِ گوهر-مراد



لقمان تدین نژاد
آتلانتا، ۸ آذر ۱۴۰۱
۲۹ نوامبر ۲۰۲۲
______________________

* اثری از غلامحسین ساعدی، یادش بخیر
** از نوشته‌ی آیلا نویدی: « اما، در مورد پاریس نوشتید، “تمام ساختمانهای پاریس را عین دکور تئاتر می بینم. از روبرو که نگاه می کنی ماتیک زنهاست و از پایین گُه سگ. انگار در کارت پستال زندگی می کنم. از دو چیز می ترسم؛ یکی از خوابیدن، و دیگری از بیدار شدن”.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد