نماى يك:
كامران نوزاد را در نقش "آقاى ضيائى" در فيلم "ميهمانان هتل آستوريا" به ياد مىآورم كه بايد در صحنهاى در لابى هتل مست كرده و نامنتظره به زمين بخورد و حرفهائى از سر مستى بزند. در اولين برداشت، كامران چنان در نقش فرو مىرود كه وقتى به زمين مىخورد جام شرابى كه به دست دارد مىشكند و كف دستش را زخمى مىكند. كامران بىتوجه به زخم عمیق دست ديالوگش را ادامه مىدهد و زندهياد باربد طاهرى كه پشت دوربين است دقت مىكند دست خونى او در كادر نيافتد تا اين نما با بازی زیبای کامران غيرقابل استفاده نشود. بازيگران ديگر كه در اين صحنه در لابى هتل بازى دارند و قرار است شگفتزده و نگران دورش جمع شوند حالا واقعا شگفتى و نگرانى از نگاهشان مىبارد. كامران تا پايان ديالوگش را بىتوجه به خونريزى دستش مىگويد و تا كات نمىدهم از نقشش بيرون نمىآيد!
نماى دو:
درگير نمايش "مصدق" هستم كه هر بازيگرش قرار است از يك كشور ديگر به هلند بيايد؛ فرانسه، آلمان و شمال و جنوب امريكاى درندشت!
روخوانى نمايش را با بازيگران ساكن كاليفرنيا از جمله كامران در نقش رئيس دادگاه نظامى پس از كودتاى ٢٨ مرداد، در لسآنجلس انجام دادهام و حالا قرار است همه در روستاى كوچك محل سكونت من در هلند براى تمرينات اصلى جمع شوند: ناصر رحمانىنژاد و على پورتاش و كامران نوزاد از كاليفرنيا، هومن آذركلاه از پاريس و على كامرانى از فرانكفورت. بچهها يك به يك دارند مىرسند كه نامهاى از آذر جان، همسر نازنين كامران دريافت مىكنم. برايم نوشته به تشخيص دكتر سفر به اروپا و درگيرى با كارى به سنگينى نمايش مصدق براى كامران زهر است. مىنويسد مىدانى كه او چنان عاشق تئاتر است كه حاضر است روى صحنه بميرد تا اينكه خودش را كنار بكشد. و اين را بعنوان وظيفه انسانى به من يادآورى مىكند كه خودم از او بخواهم كه كنار برود.
کار سادهای برایم نبود ولی باید انجام می شد، که شد.
شانس دیدار و همکاری با یکی دیگر از بازیگران برجسته وطنمان، حمید عبدالمکی را به همین دلیل بود که پیدا کردم؛ بازیگری که نقش رئیس دادگاه نظامی را در غیاب کامران در اجراهای متعدد مصدق در اینسو و آنسوی عالم به زیبائی بازی کرد.
نمای سه:
به پشنهاد بیژن شاهمرادی تهیهکننده و همکار نزدیکم در همهی این کارها، قرار میشود در صحنههائی از فیلم بلند "با من از دریا بگو" که به انگلیسی صحبت شده به جای اضافه کردن زیرنویس فارسی یک نسخه فارسی کامل با صدای دوبله شده تدارک ببینیم. ناصر رحمانینژاد و چند تن از یاران تئاتریاش در شمال کالیفرنیا هر یک به جای یکی از شخصیتهای فیلم صحبت میکنند و برای دوبلهی صدای رئیس "دادگاه ایران تریبونال" در لاهه، از کامران دعوت میکنیم به جمع ما بپیوندد.
کامران با وجود بیماری سنگینی که دارد دعوت ما را میپذیرد و به همراه یاور همیشهاش آذر جان به استودیوئی در شمال کالیفرنیا میآید و با قدرت تمام کار دوبله را به پایان میبرد.
نام و یاد و آثارش جاودان