ای تو نورِ چشمِ ایرانم، غرورِ آن دیار
من سرودِ زندگی را از برایت میسُرایم
من درِ آزادگی را روبرویت میگشایم
پا به پایت میروم شانه به شانه راه را
من خس و خاشاک را از زیرِ پایت میزُدایم
پرتوِ راهِ تو را، خورشید را از کهکشان
ماه را از آسمان با بالهایم میرُبایم
زندگی، آزادگی، در راه و از آنِ تو است
من قدمهای تو را سر میگذارم میسِتایم
ای تو نورِ چشمِ ایرانم، غرورِ آن دیار
من تو را در واژه های شعرهایم میسُرایم
16 آذر 1401 – 7 دسامبر 2022
ونکوور، کانادا
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد