logo





الوداع شادمانه (۱)

برای پهلوان مجیدرضا رهنورد

سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ - ۲۰ دسامبر ۲۰۲۲

حسن حسام

hasan-hesam03.jpg
مرگ گفت:
هیبت من
هر جنبنده ای را
در چنبره ی هراس ،
مچاله می کند !
با نام ِپُرصلابتم
آشفته می شوند خلایق !
بهوش باش جوان !
مجید رضا گفت :
من اما زندگی ام ؛
سرشار از بهارِنارنج و شکوفه ی گیلاس
تو دروغی
دورشو از من !

مرگ گفت :
اگر با شلاق وُ باتوم وُ آتش
تیرِخلاص
طنابِ دار
در هم آمیزم ؛
پایان ِتوآغازمیشود !
چشمانت ، تاریک
قلبت ، بی تپش
وَ سرت، تهی می شود
از روّیای رنگین کمانی !
مجید رضا گفت :
تو کوردلی !
مثل گور، تاریکی !
من اما هیمه ام (۲)
به چون «خسرو»
در باغستان ِگل ِسرخ
مشتعل می شوم،
تا جهان زیباتر شود
مرگِ مایوس، به تزویرگفت :
پس، رخصتی
تا رستگاری ات را
قاریان ،
یاسین بخوانند
و موَ منان،
به نماز ایستند
مجید رضا گفت :
میّت تویی !
من بهارِ تازه نفسم ،
خوش عطروُ با طراوت
دانه ام من
در دشت، تکثیر می شوم
نه در گلدان
زمین ِخشک را
سبزه زار می کنم
چه حاجت به آیاتِ تاریکِ تو
و سجده ی ترسویان؟
گریه چرا مادر؟
شادی کن به آهنگ ِشاد
و زیبارویان ،
دخترانِ شیدا
پسران ِرعنا
پای کوبان، غوغا کنند
این داماد؛
صبور و سنگین
دست افشان و شاداسر،
پای دار می رود
*
چنین گفت راوی :
ازهُرمِ شور وُ شیدایی،
زندگی، نفس تازه کرد
در پگاه ِزلالِ خیس
با شیهه ی اسبان ِبی شمار،
درمرغزار
و رقصندگان ِ پیروز ،
در جشن ِآفتابخیزان

پاریس ۱۸/۱۲/۲۰۲۲
_________________________

(1): از وصیت نامه یوسف آلیاری
زندانی دو نظام.(تولد ۱۳۲۴ در تبریز ، تیر باران در۲۳/مرداد/۱۳۶۳ در تهران)
فرازی از وصیت نامه اش: « مادر فداکار، خواهران و برادران!
این چند خط را به عنوان الوداع شادمانه برایتان می نویسم.....می دانید
که این ، مرگی خودخواسته است»
(۲) : پاره ای از شعر خسرو گلسرخی ( تولد بهمن ۱۳۲۲در رشت ، تیرباران در ۲۹/بهمن۱۳۵۲در تهران.) روز های پیش از اعدام :
«نه آنکه فکر کنی سرد است/که من/در تهاجم کولاک/ یک جا تمام هیمه های جهان را/ انبار کرده ام /در پشت خانه ام/ و در تفکر یک باغ آتشم به تنهایی/ من هیمه ام برادر خوبم/ بشکن مرا/ برای اجاق سرد اتاقت/ آتشم بزن....»






نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد