Mohsen-hesam02.jpg
محسن حسام

غزه، تلی از خاکستر

از نظر ترامپ: این(غزه) به معنای واقعی کلمه یک مکان تخریب شده است. تقریبا همه چیز ویران شده است » سپس با بی‌شرمی برای قربانیان فلسطینی اشک تمساح می‌ریزد: « مردم در آن‌جا می‌میرند. بنابراین من ترجیح می‌دهم با برخی از کشورهای عربی مذاکره کنم و برای آن‌ها در مکان دیگری مسکن بسازم که شاید بتوانند برای تغییر در آرامش زندگی کنند.»



new/hajseidjavadi-aliasghar1.jpg
کیان کاتوزیان (حاج سید جوادی)

از صدای پای فاشیسم تا غول فاشیسم

روزی که شما در تقریرات خود در نجف در زمینه‌ی ولایت فقیه گفتید که «قیّم ملت یا قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی ندارد» سنگ بنای این دورنمای خوفناک در سرنوشت انقلاب ایران گذاشته شد. اگر فراموش نکرده باشید پس از تصویب قانون اساسی، شخص شما بودید که با انتخاب مستقیم رئیس دیوان کشور و دادستان دیوان کشور، بدون مشورت با شورای عالی قضائی نخستین گام را در راه عدول از قانون اساسی جمهوری اسلامی برداشتید...



new/faraz-o-foroud-s-seifi01.jpg
س. سیفی

تاب‌آوری درویشی در جهان مدرن

در ایران امروزی بسیاری از خانقاه‌ها را برای همیشه ورچیده‌اند. انگار رشد سرمایه‌داری شرایطی را پیش آورده است که بسیاری از سنت‌های اجتماعی به پستوهایی از جامعه بکوچند. در عین حال حکومت نیز در برچیدن خانقاهها، آمرانه عمل می‌نماید. مثل این‌که می‌خواهد اسلام سیاسی و سنت‌های آیینی آن را به تمامی در انحصار خویش دربیاورد. از خانقاه‌های به جا مانده از دوره‌های قاجار و پهلوی نیز دیگر نشانه‌ی اثرگذاری بر جای نمانده‌است. آن‌وقت ساختمان‌هایی را می‌بینیم که درهای ورودیشان مسدود باقی می‌ماند. مگر آن‌که جشن و مصیبتی پا بگیرد و به باز شدن این درها بینجامد.



new/kazem-kardavani-03.jpg
کاظم کردوانی

عربی‌مآبی بلایِ جان و توشِ زبان فارسی*
نمونه‌یِ کاربستِ جمع‌هایِ شلخته و نادرستِ زبان فارسی

در زبان فارسی مانند هر زبان زنده‌ی دنیا واژه‌های بیگانه راه یافته است یا ایرانیان خود وام گرفته‌اند. زبان فارسی هم‌چون یکی از کهن‌ترین زبان‌های دنیا شاید بیش‌از دیگر زبان‌ها در این دادوستدِ فرهنگی بوده است. و این امر به رشد و شکوفایی زبان فارسی یاری رسانده است. نمونه‌ای بیاورم: واژه‌ای چون «کنکاش» که بسیاری می‌پندارند فارسیِ خالص است از زبان مغولی وام گرفته ایم. این نه‌تنها عیب که علت سرزندگیِ زبان فارسی است...



nafisi.jpg
مجید نفیسی

آتش وحشی

این خانه دو پنجره دارد
و من چون کوچ نشینان
میان آن دو در رفت و آمدم
تا از سوزشِ آفتاب بگریزم.



Farshid-Yassaei.jpg
فرشید یاسائی

هنر عشق ورزیدن....! (۱)

زیبایی عشق در این است که نه به چیزی وابسته است و نه از چیزی می‌گریزد؛ بلکه در آغوش مسئولیت، خود را آزادانه معنا می‌کند."

عشق، این تجربه پیچیده و رازآلود انسانی، همواره موضوعی جذاب برای اندیشه‌ ورزی و تأمل بوده است. در دنیایی که روابط انسانی بیش از پیش تحت تأثیر سرعت، مصرف‌ گرایی و انزوا قرار گرفته‌اند، اریش فروم* در کتاب هنر عشق ورزیدن دیدگاهی نوین و عمیق نسبت به عشق ارائه می‌دهد. او عشق را نه یک احساس زودگذر، بلکه هنری می‌داند که نیازمند دانش، آگاهی، و تلاش است. البته این مبحث ازعصر فروید در روانشناسی و روانکاوی مطرح شد. این مقاله با تکیه بر اندیشه‌های فروم، به تحلیل مفاهیم بنیادینی همچون عشق، سکس و تابو در بستر اجتماعی و فرهنگی دوران پس از جنگ جهانی دوم می‌پردازد.



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

کودکانِ کار

خبر زِ حالِ من نداری ای خدا
صدایِ بَردِگان شکسته بی صدا
خبر زِ دست وُ پایِ کوچکم مگیر
میانِ کوره ها وُ کوچه ها رها



mohammad-binesh1.jpg
محمد بینش (م ــ زیبا روز )

دیدار مثنوی
حکایت ملاقات رسول روم با خلیفهٔ مسلمانان «عُمَر»

(بخش نخست)

البته آنچه مولانا در این حکایت از زبان عمر نقل می کند، تماما بر ساختهٔ اوست و ارتباط چندانی با کار و کردار سختگیرانهٔ خلیفهٔ مسلمانان در دوران اولیهٔ گسترش اسلام ندارد؛ اما دلیل این که چرا مولانا وی را بعنوان عارفی روشن بین معرفی می کند، شاید ریشه درتوجه و ا رادت شاعر به خلفای راشدین داشته باشد.



new/aliasghar-rashedan07.jpg
علی اصغر راشدان

آقائی خیلی پیر با با ل‌هائی خیلی بزرگ

روز دوم باران آنقدر خرچنگ تو حیاط کشته بودند که پلایوباید تو حیاط غرق شده در آب،آب پیمائی میکرد تا خرچنگها را تو دریا پرت کند.نوزادشان تمام شب تو تب غوطه ور شد، فکر کردند گرفتار عفونت طاعون شده. از سه شنبه دنیا غم انگیز بود. آسمان ودریایک تخته خا کستربود. در مارس ماسه های ساحل شبیه خاک شعله وربرق میزد،به گلی خمیرمانند و صدفهای دریائی گندیده تبدیل شده بود. دوشنبه خورشید رنگ باخته بود. پلایو بعد از دور ریختن خرچنگها، خسته به خانه نزدیک که شد، متوجه چیزی تو حیاط پشتی شد که تکان میخورد و ناله میکند.



new/nemayshe-ayla03.jpg
مهستی شاهرخی

آیلا نویدی و مهر میهن هرگز ندیده

آیلا یا یلدا نمایش را از ابتدا و با تولد خود آغاز کرده است. البته آیلا گمان می‌برد مشکل‌اش شخصی است و فقط خاص خانواده اوست. یلدا در جستجوی علت این آپارتاید در زمان پس پس و به عقب می‌رود. او تکه تکه به پیش از تولد، به آشنایی پدر و مادرش در پیش از انقلاب و ازدواجشان علیرغم مخالفت پدر مینا می‌پردازد. یلدا مانند ورق زدن آلبومی سرگذشت خود را در میان تکه پاره خاطرات دیگران به یاد می‌آورد و زمینه ماقبل تاریخ یا پیش از تولد یلدا بر روی صحنه بازسازی می‌شود. پدرش فریدون در زمان شاه روزنامه‌نگاری آزادی‌خواه بوده و به همین دلیل زندانی سیاسی شده ه و توسط ساواک شکنجه دیده است. از سوی دیگر پدر مینا نمی‌خواسته دخترش را به مردی که زندانی سیاسی بوده شوهر بدهد.



tahere-barei1.jpg
طاهره بارئی

وقتی که با مهر می نگری

اگر، با مهر بنگری
سوسکی را روی سنگ
که بزحمت میرود راه را سر بالا
در باغچه ای رها شده ،
رفته از یاد صاحبان
می رود از یادت، پریشانی



new/ahmad-mahmoud02.jpg
حبیب باوی ساجد

دورِباطلِ «طلای سیاه»

(احمد محمود، ومولفه ی نفت در ادبیاتِ روایی جنوب)

نفت، فوتبال، جنگ، سینما وادبیات همگی از مشخصات یک خطه هستند، یک جغرافیای جهان شمول؛ جنوبِ نفتیِ جهان، وحالا تومانده ای حیران که از کجای داشته های یک خطه ی جهان شمول سخن آغاز کنی؟ خاصه این که هنوز هستند کسانی بی خبر از این داشته ها. به راستی نفت، غنیمت است یا نغمت؟ آن هنگام که موبورهای چشم رنگی از آن سوی جهان با کشتی های شان برآب ها راندند، گمان می کردند که در اقلیمِ اهوازگنجی باشد، که بعدها کاخ ها از آن بسازند وکوخ ها بر جای بماند اکنون؟ راستی چرا مردمی که صاحبان حقیقی این موهبت الهی اند، به نفت می گویند: طلای سیاه؟



سيروس"قاسم" سيف

«کلام چهل و ششم از حکایت قفس – آدم ماشینی-»

خير پهلوان. شما، اگر از يک آدم ماشينی که به چنان حدی از تکامل خودش رسيده باشد که بتواند، مانند يک انسان، با شما گفتگو کند، بپرسيد که شرافت يعنی چه؟ فورن، فرهنگ لغتش که کارخانه، با اهداف خاصی، درون حافظه ی او، برنامه ريزی کرده است، باز می شود و جواب می دهد که : شرافت، از شرف می آيد و شرف از اشراف و.....



حسن جلالی

آن لحظه ناب و دست نیافتنی!

قیل و قال بچه ها
از درازنای تاریخ
طنین انداخته در گوشِ جانم
آیینه ای ست 
شیطنتهای کودکی مقابل چشمانم
چرا از یادم نمی رود..؟



new/fahime-farsaei02.jpg
فهیمه فرسایی

برلیناله؛ ویترین پر زرق و برق سینمای جهان

جشنواره‌ی جهانی فیلم برلین (برلیناله) که از ۱۳ تا ۲۳ فوریه در پایتخت آلمان برگزار می‌شود، امسال هفتاد و پنجمین سال برگزاری خود را جشن می‌گیرد. در این فستیوال که به سیاسی‌ترین جشنواره‌‌های بین‌المللی فیلم معروف است، ۱۹ فیلم از ۲۷ کشور جهان برای کسب جوایز خرس طلایی و نقره‌ای با یکدیگر رقابت می‌کنند و ۴۱ درصد از کارگردانان کل برنامه (از جمله پانوراما، فوروم، برلیناله‌ی ویژه ...) را زنان سینماگر تشکیل می‌دهند. در میان آثار برگزیده، یک فیلم نخست و یک مستند بلند نیز به نمایش در می‌آیند. گذشته از آن ۱۷ فیلم، نخستین حضور جهانی خود را در این جشنواره تجربه می‌کنند. ۹ تن از کارگردانان دعوت‌شده، پیش‌تر نیز در دوره‌های پیشین برلیناله حضور داشته‌اند.



nafisi.jpg
مجید نفیسی

آه! لس‌‏آنجلس‏

آه لس‏‌آنجلس‏! تو را چون شهر خود می‌پذیرم
و پس‏ از ده سال با تو آشتی می‌كنم
بی‌واهمه می‌ایستم
به دیرك ایستگاه تکیه می‌دهم
و در صداهای آخر شبت گم می‌شوم



new/asad-seif06.jpg
اسد سیف

همجنسگرایی و پیشینه آن در ایران
بخش ششم: لذت‌نگاری در رساله فجوریه

(پیشینه‌ای در بیانِ کنش‌های جنسی- یک نمونه در فرهنگِ خودی)

آن‌سان که از نام آن برمی‌آید، "رساله فجوریه" با "فسق و فجور" در رابطه است. یکی از شاهزادگان قاجار، پسر فتحعلیشاه، با نام والی بن سهراب گرجی معروف به ارگلیخان والی که رئیس کل گمرک‌خانه کشور است، به توصیه ناصرالدین شاه کتابی فراهم می‌آورد از چگونگی و کم و کیف عیاشی‌های خویش. اگرچه خود در پیشگفتار کتاب آن را "از ابتدا تا انتها لاطایل و مزخرفات" می‌نامد، کتاب مورد توجه شاه قرار می‌گیرد و او هر از گاه آن را می‌خواند، و حتا در صحبت با محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات و روزنامه‌خوان شخصی شاه از آن به نیکی یاد می‌کند.



new/mehdi-estedadi-shad04.jpg
مهدی استعدادی شاد

اغوای گزیده گویی و قطعه نویسی

گفته اند در ظلمانی ترین لحظات است که جرقه و نور شعله معنای والا مییابد. رژیم خلفای خ اول و خ دوم بیش از چهار دهه چیزی بیش از فرصت سوزی برای رشد ایران در چنته نداشته است. ما به تتمه قدرت خود رسیده و در معرض انقراضیم. در همین بی چشم اندازی، اما امکان تحولی را داریم که از دل بحران همه جا گستر میتواند زاده شود. بدین تحول بیندیشیم و از آن نیرو بگیریم.



Mohsen-hesam02.jpg

موزه ها و بنای یادبود

در دادگاه بعد از ارایه اسناد و مدارک معتبر در رابطه با تهاجمات و بمباران «نسل کشی» مقامات وقت آمریکا در سرزمین ویتنام محاکمه و محکوم گردیدند مخاطب من، دادگاه برتراند راسل همچون وجدان آگاه جامعه بشری، ایالات متحده آمریکا را به نسل کشی مردم ویتنام محکوم کرد. این محکومیت مفهوم و کاربرد جهانی داشت. و وجدان های آگاه بشریت را تحت‌الشعاع قرار داد. همان‌طور که مخاطب آگاه است بعد ها سازمان ملل با الهام از دادگاه راسل به تشکیل دادگاه جهانی در شهر «لاهه» پرداخت؛ همان دادگاهی که با صدور حکم، رهبر شاخه نظامی حماس و نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و وزیر دفاع اسرائیل را محکوم و حکم جلبشان را صادر کرد...



nafisi.jpg
مجید نفیسی

روان ملی ما

نگاهي به كتاب «ايرانيان» اثر ساندرا مکی

آيا ملت ها روح دارند؟ نويسنده آمريکايي ساندرا مکي که نتيجه مطالعات و مشاهدات خود را در کتاب «ايرانيان: پارس، اسلام و روح يک ملت» گرد آورده به اين پرسش پاسخ مثبت مي‌دهد. او روح ايراني را آميزه‌اي از دو فرهنگ پارسي و اسلامي مي‌داند و آشوبهاي روحي ملي ما را ناشي از عدم پذيرش اين دوگانگي مي‌خواند: «تقدس جمهوري اسلامي از اسلام مانند تفاخر شاه نسبت به ايران باستان، دو سنت موجود در روان ملي ايراني را نفي مي‌کند



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

روزِ گُریز


روزِ حساب ست وُ سقوط وُ فرار
خونِ وطن جوشد وُ خشمِ دیار
روزِ گُریزست وُ پریشانی ات
زیر وُ زِبَر می کُنَدَت روزگار



new/nasim-khaksar06.jpg
نسيم خاكسار

غزه

شکر کنیم
صلای مرگ در غزه از نفس افتاده است.
شکر کنیم
چند هفته یا چند ماه
دیگر در غزه کودکی کشته نمی‌شود.
مادری
بچه در آغوش
که هیچ نقاشی قادر به تصویر حس بی سامانی در چشمانش نیست



new/tak-chehre-saedi1.jpg
رضا علامه زاده

تک‌چهره دکتر ساعدی در چهار زخمه قلم

بعد از ظهر يک روز بهاری در سال ۱۳۴۸ است و من با دو نازنين که هنوز يادشان مثل دو داغ تازه قلبم را می‌سوزاند دارم برای اولين بار به ديدار دکتر ساعدی در مطبش می روم. يکی کرامت دانشيان دوست و همکلاسی‌ام در مدرسه سينماست و ديگری يوسف آلياری است که دوست مشترک ما و همخانه کرامت در تهران است. به پيشنهاد هموست که من و کرامت که دربدر به دنبال سوژه برای ساختن فيلم پايان سال تحصيلی‌مان هستيم به ديدار دکتر ساعدی که يوسف را از روی همشهريگری می شناسد می‌رويم.



new/reza-behzadi1.jpg
رضا بهزادی

آوینیون

منفذهای پوست بدنم هوای خنک عصر جمعه سپتامبر را که از پنجره سقف ماشین به درون می آمد، به زیر پوست می‌کشاندند، در تمام اعضایم تحرک دوباره شریانی را یافتم که سال‌ها حسش را گم کرده بودم. برهنگی آسمان با تابش نارنجی آفتاب مرا به یک روز گرم سال‌ها ی دور کشاند، که در شن های داغ خود را ول داده بودم و با لذتی بی پایان محو تماشای دریا و آسمان و مرز میان این دو و تن لخت دختران بودم که با ساق‌های قهوه‌ای، بی‌دغدغه خود را از دریا به میان شن‌ها می‌انداختند.



new/aliasghar-rashedan07.jpg
علی اصغر راشدان

سربرآوردن قارچ مانند کارگاه‌ها

به کی ضرر نمیرسونه؟ تموم عمرت کاغذ خط خطی کردی، همه شم جم کنی ببری دکون عطاری، یه مثقال چای خشکم بهت نمیدن. به درد هیچ کاری نمیخوری، ازبس بوف کور شدی وتو تاریکی کزکردی، روابط اجتماعیتم از دست دادی، یه شاگرد بنگاه معاملاتی روابط اجتماعی و زبون بازی و دست بوسیش، تورو می گذاره تو جیبش! »



»  بر پیلِ خشم
»  ابراهیم نبوی و طنز فقاهتی
»  پیامد کمبود «محمد علی فروغی»ها
»  وای...اگر عشق نبود
»  خوش دنیا ندیدم
»  سیه بختیِ خَلق
»  اشکِ روشنِ عشق
»  حس جنوبی هویت در تقابل فرهنگ ایرانی
»  معدنچیان زمین و زندگی
»  رضا براهنی: از اعترافات تلویزیونی تا تولد یک شهروند ادبیات
»  التماس شیطان
»  دائی علی
»  حافظ درویشی که درویش نیست
»  «کلام چهل و پنجم از حکایت قفس – بعضی ها خر می‌رن زندون‌و الاغ برمی‌گردن–»
»  در آینه می گِریَم
»  «الفبای» غلامحسین ساعدی به روایت هما ناطق
»  نگاهی به زندگی و آثار منصور یاقوتی
»  سیری، جوانی ابدی و استقلال؛ رویای انسان‌های قرون وسطی
»  
در چشم‌انداز سبزِ نگاه تو 

»  گپ ادبی با فهیمه فرسایی
»  خود خدا پنداریِ پیرِ پلید
»  اَدونیس، شاعر بزرگ سوری «جهان نیاز به آغازی دیگر دارد»
»  رودررو با فرهنگ کشی: یادی از غلامحسین ساعدی
»  عشق ورزیِ آگاهانۀ سوژه(فاعل شناسا)ی زنانۀ تحول یافته
»  دیدار مثنوی در دژ هوش ربا (۶۱)
»  دی، او همی گشت با ماسک و عینک در شوره زار
»  وجوه مشترک آدم‌ها
»  «کلام چهل و چهارم از حکایت قفس – قرعه مرگ و زندگی-»
»  همجنسگرایی و پیشینه آن در ایران
»  امیر حسن پور: از ناسیونالیسم تا کمونیسم نوین
»  در انتظار گودو: انتظار می‌کشم پس هستم
»  چشمانِ تو