ای
همیشه های دور از من
یادگار رویا های خفته
در خیال
ای
همیشه های در آغوش
میان بستری از آرزو
دوستت دارم
دوست دارم
همچون نسیمی
که
می وزد
در آستان
یک هم آغوشی
دوستت دارم
همچون تپش یک قلب
میان
ابر اندودِ هراس
دوستت دارم
چه در هنگامه ی
پائیز شیراز
یا
در برف ریزان تبریز
یا
بر کمندِ اسب تُرکمن
یا
ستیغِ کوههای کُردستان
یا
در جعدِ مُشکینِ
سارینای کرج
دوستت دارم
هرکجا
که میرقصی
و
می بینم
رد پایِ بودنت را
چه در حزنِ خروشِ
بلوچستان
یا
میانِ عرق ریزانِ
خرمایِ جنوب
زیباتر از تو ندیدم
پری چهری دیگر
شانه کن
گیسویت را
و
بنشان بر لبانم
آن بوسه ی گسِ آرزو
ای
همیشه های پنهان
تورا
دوست دارم
شب را
به شوق آغوش تو
و
بامدادان
دست در بازویت
دامن گلگونت
چتر کلبه ی من
چه زیباست نامت
ای فرشته ی خیال
تو
همانی
که
مادرم می گفت
چه زیباست نامت
ای
آزادی
05/12/2022
رسول کمال
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد