س. سیفی

به دنبال نشانه‌ی سرو در هنر ایران

اهمیت سرو در ادبیات پارسی تا به آنجاست که خواجه‌ی شیراز بیش از پنجاه و چهار بار آن را در دیوان خویش به کار می‌برد. این در حالی است که حافظ از کم گوترین شاعران زبان پارسی به شمار می‌آید. او در این اشعار صفت‌هایی چون: آزاد، بلند، چمان، خرامان، روان، قامتی، بستانی، سیم‌اندام، فرخ، نازحُسن، نازپرور و سهی را برای سرو مناسب یافته است. چنین رویکردی با گزارش‌های تاریخی نیز همخوانی و همسویی دارد، تا سرو از جایگاهی آیینی در فرهنگ ایرانی بهره‌مند گردد.



bijan-baran.jpg
بیژن باران

نقد ۳ شعر پسامدرن

با واشکافی ۳ شعر پسامدرن، آغازی در نقد شعر پسامدرن ارایه می شود. نقد شعر مدرن و پسامدرن چگونه است؟ از میان شیوه های نقد کدام یک بهتر است؟ چگونه میتوان یک شعر را واشکافی کرد تا نوآوریهای نهفته در آن عیان شوند؟ این نوآوریها را رده بندی کرده تا شیوه، سبک، مکتب شعر آشکار گردند.



reza-allamezadeh70.jpg
رضا علامه زاده

حکایت گوژپشتِ هزارویک شب، و فیلم "شبِ قوزی"

یکی از حکایت‌های هزارویک شب را که می‌توان نمونه‌ی کامل و بسیار هنرمندانه‌ی شیوه‌ی "قصه‌درقصه"گوئی دانست حکایتی است با عنوان بلندِ "حکایت خیاط و اَحدب (= قوزی) و یهودی و مباشر و نصرانی". همین یک حکایت بیش از ده قصه را درهم بافته، پنجاه صفحه از جلد اول کتاب را اشغال کرده، و بیانش توسط شهرزاد برای مَلک شهرباز نزدیک به ده شب طول کشیده است.



یوسف صدیق (گیلراد)

«کریسمس» و «کوک»


شب کریسمس
و بوی سبز کاج کوچک گلدان.
می‌کوشم چند واژه ی روشن
از شاخه‌های تنهایی‌ام بیاویزم.



ه . لیله کوهی

به مهمانی شام آخر عیسی مسیح من نیز دعوت شده ام

شوخی در جدی

سالن مهمانی گوش تا گوش پر است از آدم های عهد عتیق. من تنها مهمان امروزی عیسی مسیح هستم و در کنار حواریون در ردیف اول کنار میز اصلی شام نشسته ام صدای پچ پچ و همهمه تمام فضای سالن را پر کرده و نگاه کنجکاو من به دقت اطراف سالن را زیر نظر دارد. پیاله های اُم الخبائثی بسلامتی رسیدن اغاز سال نو مسیحی پشت هم پر و خالی می شود.



ا. رحمان

«اوین ...» و «روایت»

لمیده در دامنه دره ی اوین
پشت به کوه
رو به شهر خاموش بیدار
با چشم اندازی زیبا از کوه و درخت
جهنمی خفته
در قلب بهشت
اوین،



بهروز داودی

سه شعر کوتاه


شعرها در خواب
به دنیا می آیند
و در بیداری
به زبان
مرز سیال خواب و بیداری



mani-s.jpg
میرزاآقا عسگری. مانی

درود آدراپانای ناپدید!

اینجا آدراپاناست
روزگاری آدراپانا* بوده است!
و رستم فرخزاد شمشیر درمیان بیگانگان چرخانده
و من از کمرگاه بامداد
برخشت وخاکستر فرودآمده ام
تا ستاره های شکسته فروریخته را گردآورم



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

«پای در زنجیرِ»۱ سرما

مرا آلونکی اکنون مُهیّاست
در وُ دیوارش از باد
و از سقف اش که بی نقص ست وُ یکتاست
غمی سنگین بسانِ برف می بارد



رضا اغنمی

نگاهی به: فرجام نا فرجامی ها

بررسی کتاب

نویسنده، معلم است. معلمی متعهد و مومن به حرفه ای که برگزیده است. باچنین پیشینه، آموزش و آموختنِ تاریخ به ویژه در وادی فرهنگ و اجتماع برای او یک وظیفۀ الزامی ست. واگر می بینید برخی آثارش را از«الفبای موضوع» شروع کرده و تکیه برزمینه های پایه ای دارد، میخواهد فهم ودرک سخن را برای خوانندگان گوناگون هموار سازد . برهمین روال است که خوانندۀ کتاب متوجه «دانش اساتیری» می شود. توضیحِ نخستین شکل گیری یاخته های یادواره های فکری و اندیشگیِ انسان از تاریک و روشنای سرآغاز هستیِ خود.



bijan-baran.jpg
بیژن باران

شعر نو فارسي و مدرنيته

شاعر نو براي آزادي بيان هم در زندگي روزمره مبارزه ميكند؛ هم با نشر محتواي ادبيش موج مدرنيته را پيش مي برد. به آن ارتفاع، جهت، حجم، توصيف، تحليل مي بخشد. آن را با رابطه دو سويه به فرهنگ در حال تحول ادغام (اينتگره) ميكند. نفوذش در جامعه با ژورناليسم بصورت روزانه، نشر كتاب بطور ادواري، ايجاد/ عضويت در كانون نويسندگان/ گروه نشريه ادبي، حضور در مجامع خصوصي جلسه در كافه و خانه، سالنهای عمومي شدت و گسترش شعر نو را افزایش مي دهد.



مجـيـد فلاح زاده

عُقده ی اُودیپ اهل تشیّع

«شاهرخ مِسکوب» در نقدی بر نمایشنامه ی «اُودیپ شهریار» می نو یسد: «ما امروز وارثِ مُرده ریگِ پدران مان هستیم … گناهی که از دست و دل نسلی سرچشمه می گیرد، چون جویباری در نسل بعد روان می شود و علف های هرزه ی بلایا را می رویاند . البته این عدالت نیست که نسلی عُصاره ی زهرآگین عمل نسل دیگر را بنوشد، اما واقعیت است .



ali-ghooshe.jpg
علی گوشه

زندان

شعر و آواز از : علی گوشه





bayegan.jpg
رضا بایگان

ولکن بابا اسدالله

یوسف جان من در این دیار دور، از مجموعه نوشته های شما تنها یک کتاب را در کتابخانه کوچکم دارم و خوانده ام، آ ن هم ،، کتاب شاعران ، ریلکه تکل سلان ،، از انتشارات روشنگران است ، که بهمراه آقایان مراد فرهادپور و ضیاء موحد ترجمه کرده اید ، این کتاب برای من نشانه ای از شناخت شما به فرهنگ اروپا می باشد . من شما را انسان متفکر و روشن بین و آرام می دیدم و می شناختم . ولی در آن مصاحبه یا میز گرد و یا هر نام دیگری که بشود بر آن گذاشت ، از آن خون سردی خبری نبود و در پاسخگویی کمی خشم هم با شما همراه بود . چه بهتر که چنین نمی بود



Aliasghar-Rashedan03.jpg
علی اصغر راشدان

دو داستانک از برادران گریم واتگار کرت

ترجمه علی اصغرراشدان

یک دختر مذهبی تهیدست بودکه بامادرش تنها زندگی می کردند، دیگر هیچ چیز نداشتندکه بخورند. دختر رفت بیرون تو جنگل، به پیرزنی برخورد که فلاکتشان را می دانست، دیگچه ای هدیه اش کرد و بهش گفت: «دیگچه خوراک بپز». دیگچه شیرینی ارزن خوب پخت، بهش گفته شد«دیگچه نپز»، دیگچه شنید و پختن را متوقف کرد.



bineshe-zibarouz3-s.jpg
محمد بینش (م ــ زیبا روز )

عاشیق لار

مزن عاشق ! مزن دیگر، مزن این پرده بالاتر
به هر زخمه زنی زخمی به جان ِ جان ِ من آخر
چه دردی سوخت دامانت؟ که سوزش هر چه خشک و تر
کشد در آتشی پنهان و آتش می زند یکسر



masoud-noghrekar-4.jpg
مسعود نقره کار

حکایت " درون و برون"ِ یک آخوند تروریست!

"درون و برون" عنوان دفتر شعر محمد حسن منطقی ست. شاعراین دفتر که به سال ۱۳۷۴ در تهران منتشرشد همان هنگام بااحساس خستگی و گناه از" قلبی سیاه" و " خطا"های بسیارخبر داد. وی سرانجام پرده ی "راز نهفته اصل خویش"پس زد تا جهانیان چهره ای دیگر ازخلاف و جنایتِ بنیادگرائی اسلامی را ببینند.



reza-allamezadeh70.jpg
رضا علامه زاده

لطیفه در هزارویک شب

هزارویک شب به کشکولی می‌ماند که در آن از شیر مرغ تا جان آدم یافت می‌شود! سبک و سیاق حکایت‌ها، چه از نظر فرم و چه محتوا، به‌قدری گوناگون‌اند که به‌راحتی ورود قصه‌های تازه را در دوره‌های مختلف، توسط کاتبان متفاوت، نشان می‌دهد.
مثلا حکایت‌هائی که به‌اصطلاح اخلاقی هستند و اغلبشان معیارهای اخلاق اسلامی را تبلیغ می‌کنند به‌روشنی جای پای کاتبان خشکه‌مقدس مسلمان را بر خود دارند و به‌جرات می‌توانم بگویم که سست‌ترین و بی‌شیرازه‌ترین حکایت‌های هزارویک شب را همین‌ها تشکیل می‌دهند.



Mehrangiz-Rasapour-Pegah02s.jpg
مهرانگيز رساپور (م. پگاه)

شب يلدا

برخيز و ز کف مَده نويدِ امید
در قدرتِ يلدا، مَده بر خود ترديد
بر قله‌ی برفیِ زمستان بنگر
برپاست سُرورِ پيشبازِ خورشيد !



برزین آذرمهر

لکاته ی دروغ اگر...

لکاته ی دروغ ،
با مار مهره‌ای اگر
نکشیده بودمان به بر
هر آن،به دامکی؛



kavir.jpg
محمود کویر

یلدایتان سبز و سرخ و سپید باد

یلدا تولد خورشید است. طولانی ترین شب سال سپری می شود و تاریکی که تا دیروز در روزهای سرد و تاریک، بر نور غلبه یاقته بود، جای خود را به نور می دهد. نور بر تاریکی پیروز می شود و دوره سیاهی، تاریکی و تباهی پایان می گیرد. یلدا،آغاز «انقلاب زمستانی» است، در برابر «انقلاب تابستانی» که از اول تیر آغاز می شود. شب یلدا شب تولد روشنایی هاست.



efat-mahbaz.jpg
عفت ماهباز

همه برگ شدی، ریختی

یاد تو در پائیز
آتشی است درمن
یادی که تو،
همه برگ شدی
سرخ ، زرد و نارنجی
برگی ز برگی
برگی زباغی
ریختی در خاوران،



bijan-baran.jpg
بیژن باران

لذت شعر در مغز

تبیین رئوس پدیده لذت از شعر گام نخست در تاویل شعر با کارکردهای مغز می باشد. در ویراست دوم شعر و کارکردها به عناصر ثانوی تجزیه شده؛ با نمونه هایی از شعر با 2 عنصر لذت و شعر محک زده خواهد شد. رئوس لذت با تاویل یک قطعه شعر مشخص مانند یک رباعی خیام، غزل حافظ، یا مفصلی از یک شعر نو محک زده شده؛ تا نواقص کاربردی رفع شوند.



Nasim-Khaksar4.jpg
نسيم خاكسار

آزادی و روشنفکر[۱]

درباره واژه روشنفکر می‌شود گوناگون صحبت کرد. برای مثال از ریشه تاریخی این واژه گفت، و این پرسش که از کی وارد ادبیات سیاسی شده است. از وقتی صحبت کرد که بعد از رنسانس اندیشمندان جامعه بجای اینکه از دیدگاههای مذهبی و کلیسائی به تبیین جهان بنشینند، دیدگاههائی این جهانی را ملحوظ کردند و به انسان و جهان عینی پیرامون خود پرداختند. می‌شود از بعد از انقلاب فرانسه حرف زد و پیدا شدن اصحاب دارة المعارف و طرفداران حقوق انسان. از وقتی گفت که امیل زولا متن معروفش را به نام "من متهم می‌کنم" در دفاع از دریفوس نوشت.



rachel.jpg
راشل زرگریان

در اتوبوس

هوا ابری است. ابرهای زیبا برنگ خاکستری کمرنگ گاهی به فرم اسب وگاهی آهو و اکثراوقات مانند پشم گوسفند دیده میشوند. چنین هوائی انرزی تازه ای به انسان میبخشد. مخصوصا در فضائی که سکوت حکمفرماست. مثل اینکه ابرها با تو حرف میزنند. دلم میخواست در چنین روزی در ساحل دریا باشم که بهتر دریا و آسمان را تماشا کنم. ساحل, زیاد با اینجا فاصله ندارد. اولین قدم را برمیدارم که راهم را تغییر دهم.



»  « به دیگری هم فکر کن »
»  شاپرکِ پشتِ پنجره
»  با تو
»  زبان فارسی آن چیزی‌ست که بیضایی و شاملو می‌نویسند
»  سه داستانک
»  یادداشت هایی پیرامون زندگی و آثار دکتر عارف پژمان شاعر مهاجر افغان
»  نمونه ای از تیز بینی شمس تبریزی
»  نقش بی پروای طنز
»  " قاصدِ روزانِ ابری"
»  سندباد و ماجراهای شيخ نكومنظر و برادران شیطان
»  ....به یاد آر
»  رژِۀ سربالایی
»  بوفِ برف
»  سلام خانوم، تولدت مبارک!
»  سفید و سرخ
»  سندباد بحرى در سفر چهارم داماد مى‌شود!
»  سه داستانک
»  گلواژه ها
»  آدیداس- Adidas، ماجرای پابرهنگی کودکان
»  یک مرد ، يک سگ !
»  روایت های غمناک ما
»  ماه های آخر
»  سه سفر اول سندباد
»  باد وُ خاکستر
»  دور از دیار ویار
»  «ساد: حمله به خورشید»
»  من از تفنگ بیزارم
»  چهره زن در تاریخ و ادبیات ایران
»  پس از ۸ سال سکوت وخاموشی
»  مرا بیاد آر
»  آفتاب ِ صبح ِلنگرودِ من ، کجاست؟
»  شش داستانک
»  ذهن آبی
»  در جستجو!
»  پیا د گا ن شطرنج
»  همزاد *
»  زمستان
»  گل بریزد در کنارت ریزه گل