logo





با گلویی بی قرار

پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ - ۲۹ دسامبر ۲۰۲۲

ا. رحمان

مردگانِ امسال
سر به شانه‌ ام گذاشتند
و در گورستانی متروک 
به خواب رفتم 
صبحگاهان
با دهانِ گنجشکی ترس خوره
وز روزنه‌ی تاریکی
پیام آفتاب را به فردا می برم

دنیا بی قرار، 
با شتابی هولناک
تکه هایش در سیاهچله ای 
فرو می‌ریزد.
و شب با چاقوی پنهان
خورشید را به قربانگاهِ ضحاک
می‌برد

من با گلویی بی قرار
بی هراسِ چاقو، گلوله
و هزاران ساچمه
رویای جهان روشن را
بر دوش گرفته 
و بر بلند ترین قله جهان می برم 
که دست هیچ کودک کشی
به آن نمی رسد.

رحمان- ا ۲۰ آذر ۱۴۰۱



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد