new/abdolhossein-noushin1.jpg
ناصر رحمانی نژاد

جایگاه عبدالحسین نوشین در تئاتر ایران

میراث عبدالحسین نوشین، با آن که زندگی تئاتری او ناهنگام قطع گردید، بی‌تردید استقرار و استحکام تئاتر نوین ایران است. پیش از نوشین تلاش‌هایی برای استقرار تئاتر نوین به سبک اروپایی صورت گرفت، اما به‌دلیل حاکمیت دیکتاتوری رضا شاه هیچ یک از آن تلاش‌ها به هدف خود، که ایجاد یک تئاتر دایمی به سبک نو و جذب تماشاگر آن نوع تئاتر شود، نیانجامید. تلاش نوشین در شرایطی نسبتاً مناسب و آگاهی او در برنامه‌ریزی برای یک تئاتر دایمی تبدیل به پدیده‌ای شد که نمی‌توان آن را نادیده انگاشت و از صفحات تاریخ تئاتر ایران حذف کرد. زیرا تئاتر او در کنار پدیده‌های دیگری که در جامعه تحول یافته بودند، در بافت فرهنگی و هنری جامعه ریشه دواند و قدرت لازم را یافت تا بتواند در برابر تبر دیکتاتوری تاب آورد و ببالد. همین میراث است که در نسل بعد، جسورانه‌تر، مغرورانه‌تر، و با اشکالی نوتر در برابر دیکتاتوری پهلوی دوم پایداری و مقاومت کرد.



new/kave-akbar1.jpg
یورک اسکروبالا

کاوه اکبر و رمان شهیدان

گزارشی از یک سفر به غرب میانه آمریکا

«شهیدان»، نخستین رمان کاوه اکبر است که باراک اوباما نیز خواندن آن را توصیه کرده است. این رمان نگاهی دقیق به دنیای احساسی افرادی با پیشینه مهاجرت ارائه می‌دهد.
خانه‌ی کاوه اکبر، نویسنده‌ی ایرانی-آمریکایی ۳۶ ساله، زیستگاهی برای موجوداتی میان‌زی است – درست مانند نخستین و تاکنون تنها رمان او، شهیدان! وقتی این کتاب را خواندم، احساس کردم مورد خطاب قرار گرفته‌ام،شاید دقیقاً به این دلیل که یک آلمانی-لهستانی یا لهستانی-آلمانی هستم.



ا. رحمان

که بهار ز توست

شعرهایم
عطرِ شکوفه های بهار می دهد
و چندی باران خورده
اما سوزِ سرما از تنم
بیرون نیامده



new/aliasghar-rashedan07.jpg
علی اصغر راشدان

پناهجو

ناتالی بلند بالا و عین ناتالیوود قشنگ و بیست ساله بود، با دو چال خوشگل روگونه هاش. مثل همه ی آلمانی نژادها خشک وجدی بود. روز اول رفت روسکو، رو به ما و پشت به تخته سیاه ایستاد و گفت:
« می‌بینم بعضیا انگلیسی حرف می‌زنن، اینجا کلاس آلمانیه، همه تون اومدین آلمانی یادبگیرین، هیچکس حق نداره توکلاس انگلیسی حرف بزنه...»



new/shahryar-hatami1.jpg
شهریار حاتمی

آزاد در زنجیر

ما دیدگان به روی حقیقت نبسته ایم
آزاده ایم اگر چه به زنجیر بسته ایم
بندِ کمندِ یار براین دست و پای ماست
ورنه که قید و بند به رغبت گسسته ایم



new/fahimeh-farsaei02.jpg
فهیمه فرسایی

جشنواره جهانی فیلم زنان؛ نگاهی زنانه به جهان

جشنواره بین‌المللی فیلم زنان سینماگر در آلمان(IFFF) ، ۴۲ـ مین دوره‌ی خود را در یکم آوریل امسال (۲۰۲۵) آغاز می‌کند. در این فستیوال که هر ساله به تناوب در شهرهای دورتموند و کلن برگزار می‌شود، ۱۰۳ فیلم از ۴۲ کشور در ۱۱ بخش به نمایش در می‌آید. در مجموع، ۵ جایزه‌ی متفاوت در بخش‌های گوناگون به سینماگران زن اهدا می‌شود. ۷ فیلم این دوره‌ی جشنواره برای نخستین بار در آلمان به روی پرده می‌رود.
هر چند سینمای ایران در این دوره غایب است، با این حال یک اثر با عنوان «اروپا» از سودابه مرتضایی، کارگردان ایرانی ـ اتریشی، نشان داده می‌شود. از آن گذشته فیلم «ترانه‌ی سیما» از کارگردان افغانستانی، رویا سادات، به زبان فارسی دری تهیه شده است.



seif.jpg
سيروس"قاسم" سيف

«کلام پنجاه و دوم از حکایت قفس- همه مون توی تصویریم پهلوون!- »

بگذاريد حرفم را بزنم! ..... می بينيد؟!.... عملکرد همکارانی مثل ايشان و هم پالگی های ايشان است که "شرکت جولاشگا" را در سر تا سر جهان، بی آبرو کرده است! عملکرد همکارانی مثل ايشان که امروز، دستشان از آستين شاخه ی تنش کش شرکت بيرون می آيد و برای وادار کردن من به سکوت، به حربه های تطميع و تهديد متوسل می شوند! شايعه می سازند!



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

نوروزِ جاویدانِ ما

روز وُ نوروز وُ بهار وُ سالِ نو فرخنده باد
سرخوشی های جهانِ جانِ دل پاینده باد
ای خوشا شادی وُ آزادی سرود وُ رقصِ جان
جانِ شادابِ تو ای جان جاودان سرزنده باد



tahere-barei1.jpg
طاهره بارئی

خوانچه‌های «هفت سیم» برابر ماه

دم عیدی
خوانچه‌های «هفت سیم» بر می‌خیزند
تا آینه باشند
ماه را برابر بنشینند



new/fahimeh-farsaei02.jpg
فهیمه فرسایی

نقد کتاب: بهزاد کریم‌خانی – صدایی مردانه در میان نویسندگان ایرانی‌تبار در آلمان*

قو در رمان کریم‌خانی، نمادی استعاری از زندگی در ایران و آلمان دارد: رضا، شخصیت اصلی داستان، به یاد این پرندگان مهاجر وحشی در دریای خزر در شمال ایران می‌افتد، که در دوران بچگی در سفری زمستانی با پدرش به این خطه با دوربین تماشایشان کرده بود. او آن‌ها را با قوهای سنگین و تنبل دریاچه‌ای مصنوعی در بوخوم مقایسه می‌کند که غذایشان در هر وعده تامین است و توان پرواز ندارند. نگاه رضا نسبت به خاطرات کودکی‌اش در ایران، به‌طور کلی نوستالژیک و در عین حال شاعرانه است.



hasan-hesam03.jpg
حسین نوش آذر

روابط سنتی و بازاری در سال‌های قبل از انقلاب: ساختارهای خانوادگی مولد خشونت و آزارکامی

داستان «این غول» از حسن حسام، با پرداختن به مرگ نمادین «حاج آقا صمد»، تاجر ثروتمند و عضو انجمن شهر، به بررسی تضادهای طبقاتی، نابرابری‌های اجتماعی، بحران هویت و تعارضات بین سنت و مدرنیته می‌پردازد. این داستان نمادی از تحولات اجتماعی و سیاسی پیش از انقلاب ایران است و در همان حال ساختار خانواده‌هایی را آشکار می‌کند که فرزندانی سادیست و سرکوبگر را پرورش می‌دهند.



new/aliasghar-rashedan07.jpg
علی اصغر راشدان

عقوبتی تلخ

نزدیک یک ربع قرن تو ینگه دنیا بوده م، تو بهشت رفاه و آزادی زندگی می کنم. تو کالیفرنیا، بهشتی ترین ایالت از نظر رفاه و برتری فرهنگی، تو لس انجلس، این شهره ی آفاق ومرکز هالیوود سه ربع قرن حاکم بر افکار جهانیان، زندگی می‌کنم، سکونتگاهم نزدیک خیابان و محله ی وستوود یا همان تهرانجلس معروف است، بیشتر از تمام ایالت‌های ینگه دنیا، ایرانی تو لس انجلس و بیشترشون تو تهرانجلس و حومه ش عمر هدر می‌دهند.



new/abbas-khaksar-01.jpg
عباس خاكسار

یادی از برادرم منصور

امروز بعد از گذشت آن سال‌های دور، دریافته‌ام که قضیه فقط‌ این‌ها نبود و نمی‌توانست باشد. چیزی درآن پستوی‌های وجود یا آن روح و جان سرکش بی آرام بود، که راه آشکار کردن و رها شدن را بر خود می‌بست. راه فریاد زدن و آشکار کردن درون را. حتی در مستی. حتی وقتی زخمی عمیق از جهان بر دل و جانت، نشسته باشد
فرهنگی بود که همیشه باید سفت و سخت و مقاوم دیده شوی. حتی اگر واقعیّت چیز دیگری باشد. زیستنی همواره در حال مبارزه بودن. حتی تا دم مرگ. آن‌هم با به جا گذاشتن پاره یاد‌داشتی کوتاه، در حد چند کلمه و اشاره به دردی، که در آن لحظۀ آخر هم؛ چیزی از آن، بیان نمی‌شود، و تنها گویای عزمی است برای تغییر دادن عقربۀ ساعت زمان، پس و پیش کردن آن، تا آن دقایق آخر، مرگ خود‌خواسته را، رقم بزند.



nafisi.jpg
مجید نفیسی

نوروز خواهد آمد

بگذار تو را چون کوزه‌ای پُر کند
و از دستهای تو
چون دانه‌های خوشبوی شاهی بردمد.
نوروز خواهد آمد
و تو بر سفره‌ی هفت سین خواهی نشست



new/Peter-Bichsel1.jpg

پیتر بیکسل، نویسنده برجسته سوئیسی، در سن ۸۹ سالگی درگذشت

پیتر بیکسل، نویسنده و ستون‌نویس برجسته سوئیسی، در سن ۸۹ سالگی درگذشت. او در دهه ۱۹۶۰ با مجموعه داستان کوتاه "در واقع خانم بلوم می‌خواهد شیرفروش را بشناسد" به شهرت رسید و خود را به‌عنوان استاد داستان کوتاه معرفی کرد. آثار ادبی او با زبانی ساده و دقیق، رویدادهای روزمره را به روایت‌هایی عمیق و تأمل‌برانگیز تبدیل می‌کرد. بیکسل علاوه بر فعالیت‌های ادبی، در زمینه سیاست نیز فعال بود. به‌عنوان یکی از اعضای گروه ۴۷، در جنبشی ادبی مشارکت داشت که پس از جنگ جهانی دوم در راستای روشنگری دموکراتیک فعالیت می‌کرد. بعدها نیز به نقد تحولات اجتماعی و سیاسی پرداخت، برای یک وزیر سوسیال‌دموکرات نیز سخنرانی می‌نوشت و علیه کمپین‌های بیگانه‌هراسی و سیاست‌های سخت‌گیرانه پناهندگی موضع‌گیری می‌کرد.



hasan-hesam03.jpg
حسن حسام

شعرِ تلخ

همیشه ساعت ِ تحویل ِ سال
غمگین است
هر سال هم
هماره
چنین است



new/aliasghar-rashedan07.jpg
علی اصغر راشدان

دزد جنتلمن

نظامی بیتی دارد با این مضمون: اگر شده عاشق گربه شو و بی عشق زندگی نکن. بیت نظامی چکیده ی سوژه ی فیلم دزد جنتلمن است. یا از جهتی دیگر، میشود با داستان قمارباز داستایوفسکی مقایسه ش کرد. کاراکتر داستان قمارباز داستایوفسکی تا حدی عاشق قمار است که شب لباس های زنش را می برد، می‌فروشد و پولش را قمار میزند. زنش لخت می ماند و یکی دو روز نمی تواند از خانه خارج شود...



new/Klaus
کلاوس مان

یادداشت‌هایی از سفر مسکو

(یک سند تاریخی)

سؤالی که همواره نویسنده در غرب را می‌ترساند و اغلب فلج می‌کند – این پرسش تلخ: «در واقع برای چه کسی کار می‌کنی؟» – در اینجا به طبیعی‌ترین و زیباترین شکل ممکن پاسخ داده می‌شود. زیرا نویسنده در اینجا، به معنای واقعی کلمه، برای همه کار می‌کند: سرباز ارتش سرخ می‌خواند و زن کارگر کلخوز می‌خواند؛ کارگران کارخانه درباره کتاب‌ها بحث می‌کنند، و کتاب‌ها توسط مهندسان، ملوانان، دانش‌آموزان دبیرستان و اپراتورهای تلفن خریداری می‌شوند. در اتحاد جماهیر شوروی به طرز شگفت‌آوری زیاد مطالعه می‌شود. جمعیتی میلیونی که تا دیروز بی‌سواد بودند، امروز خود را به ادبیات مشغول کرده‌اند. آن‌ها تشنه‌ ادبیات هستند و آن را با ولع می‌بلعند. نویسنده در چنین شرایطی جایگاه بزرگی دارد.



Javad_Parsay.jpg
جواد پارسای

نوروز

باز نوروز آمده
خنده می‌زاید بهار
گونه‌ى گل با نوای بلبل شیدا نوازش می‌شود.
شعله با طنازی خود
در میان بازوان باد می‌جوید پناه،
گل، خنده می‌زاید به باغ.



new/mehdi-estedadi-shad05.jpg
مهدی استعدادی شاد

فراز و نشیب یک نخبه

در واقع «پیام»( آقای اسماعیل نوری علا که قضیه اینجایی را شخصی نباید بگیرد)، به‌نظر نگارنده آن تناقض و کشمکش میان رفتار تکنوکرات و روشنفکر را یکجا در خود دارد. چرا که عمرش هم به سمت شاعرانگی میل داشته که منبع الهام و دکترین اخلاقی روشنفکران را می‌سازد، و هم به کار اداری و "نصیحت الملوک" پرداخته که آدمی را به اعمال قدرت و تحمیل خود به جامعه وا می‌دارد.



new/shahryar-hatami1.jpg
شهریار حاتمی

فانوسی در شب

آه ای ستارگانِ بی ادعا
که درخشیدید
بر آسمان تاریک من
آسمانی که آبستن سپیده دمی بود
بی آنکه بزاید.



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

میخانۀ خورشیدِ بهاران

جشنِ نوروز وُ بهار وُ سالِ نو پاینده باد


آسمان بُستانِ سبز وُ بوستان چون آسمان
سبز در سبز وُ هوا نافه گُشا مُشک افشان
پیچکِ پچپچه پیچیده درین کوچه ببین
قاصدِ چابُک وُ چاووش رسیدست دوان



علی چگینی

خاطره ای از مصاحبه های سیاسی- ایدئولوژیک استخدامی سال های ۶۰

اوایل سال ۶۲ بود که از دوستی شنیدم، اداره ی آرد و نانِ کرمانشاه، می خواهد تعدادی ناظر و بازرسِ توزیعِ آرد، استخدام کند. من هم رفتم به عنوان داوطلبِ جویای کار، فرم استخدام را پُر کردم. پس از پُر کردن فرم، مسئول مربوطه، رو کرد به جوینده گان کار و گفت : دو هفته دیگر بیایید هم این جا برای انجام مصاحبه ی سیاسی-ایدئولوژیک، بهتره بروید خودتان را آماده کنید.



ا. رحمان


چند گامی مانده تا بهار!

دل واکَن از این سرما
بیارا وُ بچین هفت سینت را 
بِنگر،  چند گامی مانده تا بهار
زندگی  رنگِ دلاویز می گیرد 
سر برافراشتند سِتبر قله ها
دشتها کران تا کران شکوفه می بندد



new/aref-pejman.jpg
دکتر عارف پژمان

گذر کرده زهفت خوان است، نوروز !

نمودِ روزگاران است، نوروز
سرودِ سبزِ دوران است ، نوروز
پرستو، زان ، به آغوشِ سحر رفت
که پیشاهنگِ باران است ، نوروز



»  غنیمتِ دَم
»  بویِ بهار
»  کتاب
»  اینجا تهران است،
»  نشستن بر خاک پروانه‌ها
»  کتاب «شاهد بازی در ادبیات فارسی»؛ روایتی مغشوش از همجنسگرایی در ایران
»  یک درس بی‌رحمانه
»  «کلام پنجاه یکم از حکایت قفس- مونیتورهائی که مونیتور می کنند- »
»  دو شعر برای دو عاشق مادر تو کجایی!
»  یک عکس فوری از اوضاع
»  حکایت ملاقات رسول روم با خلیفهء مسلمانان « عُمَر»
»  تاول‌ها، تاول‌ها
»  زری خانوم
»  پنج شعر بی‌حجاب
»  هشت مارس
»  مطربِ باران
»  صادق چوبک و آرمانی به نام «عدل»
»  می گُدازد بر مدارِ خویش،
»  زن ایرانی عروسک نیست
»  ظهر سه‌شنبه
»  هیوایِ زیبا...
»  «کلام پنجاهم از حکایت قفس –جفتت پوچ-»
»  سایه هایِ خاکستری