آه ای ستارگانِ بی ادعا
که درخشیدید
بر آسمان تاریک من
آسمانی که آبستن سپیده دمی بود
بی آنکه بزاید.
سوسوی تان
امید رهایی ست هنوز
_ در این رخوت مرگ آفرین تنهایی
در چشمک شما
چه رازی نهفته بود
که ما هنوز راه می پیماییم
_ بی هیچ خستگی.
در باریکه راه جنگل خاموش
چشمک های رازآلودتان
_ در سیاه ترین دمِ شب،
نوید آفتابی ست
که در رویا دیده ایم.
استکهلم ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
شهریار حاتمی
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد