کاجها را جوراب میکنم
میپوشم
شکوفههای سفید را
ساعت مچی
تا زلف وقت را پریشان بینم
قناریها را به دندان میگیرم
تا سخنم را سر دهند
میمانند بازوانم
که تحویل باد میدهم
تا بوزند.
دم عیدی
خوانچههای «هفت سیم» بر میخیزند
تا آینه باشند
ماه را برابر بنشینند
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد