محمد قراگوزلو نادرست گفتن درست نگفتن نیست فردوسی و شاملو فروردین 1369 هنوز جوهر سخن رانی شاملو در برکلی خشک نشده بود که بر اساس گزارش نیم بند نشریه ی دولتی کیهان هوایی موجی از ناسزا علیه شاملو به راه افتاد. از دشمنان عقده یی شاملو انتظار می رفت که سیاه بر سفید او را به دشنه ی دشنام های ببندد. اما دوستان فریب خورده و جوگیر نیز مرعوب فضای ساخته گی دولتی علیه شاملو شدند. ناگهان همه یک شبه تاریخ دان و اسطوره شناس و فردوسی دوست و ناسیونالیست دو آتشه شدند و در رثای مام وطن که توسط شاملوی "غرب زده ی چپ گرا" هجو شده بود، مرثیه ها سرودند.
آزاده بی پرواتاریخ پشت نزدیکترین ستاره خونین است
از دشنه های سکوت و دلواپسی
و زمین سرخ از باران
و ما
بدون چتر
محمود کویرسه شعر برای شهریور از مهتاب و شراب
برای برهنگان شهریور
پیراهنی بافته ام!
نشانی کشتگانم را،
از کدام پنج شنبه ی دیوانه بپرسم؟
کامبیز گیلانیبا مشتی صله در کوله بوی خوشی
که دست در دست آینده
در جان خسته ی امروز
شوق انسان ماندن
می دمد
جهانگیر صداقت فرآرزو میداشتم روزی
- افسار ِ توسن ِ سخن در دست -
در نوردم
دشتِ شریفِ اندیشههای تو را
و لب
- تر از طراوتِ آن همه سبز -
رضا بی شتابسفرِ دوست به دوست بُعدِ منزل نبُوَد در سفرِ دوست به دوست
که شکوفایی وُ زیباییِ هر روز به اوست
روی گردان نشود مردمکِ دیده ی دل
تا حضورِ خوش وُ جانانه ی او روی به روست
بیژن باران زندگی و آثار فروغ فرخزاد فروغ با استعداد زبانی و هنری توانست که فکر کلامی خود را در ژانرهای ادبی شعر، ترجمه، نقد، داستان، فیلمنامه بیان کرده؛ نیز، در کارهای هنری مانند اجرای نمایش، بازیگری، فیلم، نقاشی فکر حسی خود را ابراز کند. در هر دو حیطه آثار او با عاطفه و صمیمیت- روح زمان یعنی جامعه گذاری خاور میانه به مدرن، را بازتاباندند.
شارل بودلر آلباتروس
(L’Albatros*) برگردان از مانی کشتی به پیش سرخورد آرام و بی شتاب
مرغان گشوده بال پی اش بر فراز آب
مردان فتد که مرغ کلانی کشند بزیر
تا خنده سر دهند ز اطوار آن اسیر
محمد حسن صفورادو شعر برای یک عشق درجستجوی خویش گمشده
در خاک خام
به چله می نشینم
تو
از برابرم می گذری
محمد جلالی چیمه (م. سحر)هشت رباعی اندر اوصاف توحش دینی و زعامت شیخ ای شیخ ،زچشم و جان و دل کوری تو
چون ظلمت محض ، عاری از نور ی تو
بی وقفه به کام بربریت پویی
با هر قدمی از آدمی دور ی تو
علی آلنگ"آوردگاه" عشق،
در تندیسِ تبدار
فاصله ای ناگزیر
عطر این خود باوری را ...
دکتر منوچهر سعادت نوریتعریف شعر شعر، رود_ جاری_ اندیشه است
راحت_ روح و روان را، ریشه است
ساحت_ صدق و صفا را، پیشه است
قامت زرق و ریا را، تیشه است
جهانگیر صداقت فر" در ساحل ِ سراب " از شطِ شیون ِ شب
لنگر کشیده گذشتیم،
غافل ز گول ِ واقعه، اما -
ز امن ِ سراب سرودیم !
پيرايه يغمايیای داد و صد فرياد از اين دل من ... يادی از قمر الملوک وزيری قمر الملوک وزیری در تاریخ موسیقی ایران یک معجزه بود. او صرف نظر از هنر آواز در زمانی که زنان در ایران اعتباری نداشتند ، سد ها را شکست، آواز خواند. آن هم در حضور مردان. آن هم بدون حجاب. که هر یک از اینها به تک تک - در آن زمان - برای زن ایرانی گناهی بس بزرگ به حساب می آمد و در این راه متجاوز از ۲۰۰ اثر از او حاصل آمد، افسوس که در زمان زندگی اش نه ارزش هنرش شناخته نشد و نه ارزش
انسانیت اش...
مهناز هدایتیچه کسی عاشق من است حسی که گر گرفته اما سردی اوست
در تلاطم سینه ای که پر از اوست
چه کسی می داند عشق یکباره میآید
وهیچ وقت نمی میرد
محمد بینش (م ــ زیبا روز )دیدار مثنوی در مثنوی موضوعات مختلف عرفانی و فلسفی و دینی و غیر آن چنان با مهارت در قالب داستان ها وکنایات و استعارات و تمثیلات جذاب ارائه شده است که خواستاران ِدریافت این مطالب را با اطلاعی عمیق بسوی فهماندن سایر متون ادبی صوفیه می کشاند . افزون بر آن با خواندن مثنوی می توان با جنبه های فراوانی از زندگی اجتماعی آن روزگاران مردم ایران آشنا گردید،
مهدی خطیبیخانگی ۸ نامت
حرز تمام بلاهاست
وردی
که تمام قفل ها را می گشاید
جهان آزادیار سبز اندیشه ات بوی بهاری سبز دارد
حال و هوای روزگاری سبز دارد
بیمی مبادت از خزان زرد امروز
فردای آزادی تباری سبز دارد
فواد شمسجدایی حقیقت از واقعیت زندگی فیلم فرهادی برای تمام مخاطبان آشناست. چون آدم های فیلم آشنا هستند. صحنه آغاز فیلم با تکثیر شناسنامه ها نشان می دهد که این آدم ها و هویت شان در این جامعه در حال تکثیرند. همان قدر که سیمین برای بسیاری از زنان مدرن ایرانی که گرفتار در مناسبات سنتی این جامعه سوخته اند و ساخته اند، سکوت کرده اند و در نهایت اگر توانسته اند فرار! آشناست.
آزاده بی پروااعدام مرز, مرز ِعبور مزمن تاریکی
در انحنای کوچه ی آسمان
و تصوری که
یقین آتشفشان خاموش را
بارور می کند
یوسف صدیق (گیلراد)دو شعر در وبنوشتهها پرسه میزنیم و
جهان
هر روز
کوچک تر میشود
علی آلنگ"ذهن باغ" اش تو را در باغچه خانه مان
نکاشته بودم.
کاش یادِ طراوتی گنگ
ذهنِ علیل این فاصله را نبرده بود.
دکتر منوچهر سعادت نورییکزما ن آید یکزمان آید که قومی خسته از چنگال ظلم
آ تش قهروغضب را ، ا فکند هرجای شهر
کوی و برزن را بسوزاند زخشمی پرلهیب
شعله ها بالا دهد،گیرد تمام خشک و تر
بیژن باران عشق اول و آخر فروغ فرخزاد شفافیت شخصیت، استعداد بیان، ذکاوت اجتماعی فروغ شعر او را آیینه بررسی جامعه سده 20 ایران می کند. در 2 عشق اول و آخر او 3 نکته مهم اجتماعی دیده می شوند: 1- ازوداج با مردی مسن نه همسن زن. 2- عاقبت هنرمند شبه-دولتی. 3- تفرعن اینگونه هنرمند در مقایسه با هنرمند مستقل. در این جستار عشق اول و آخر فروغ با برخی مشاهدات اجتماعی بررسی می شود.
محمد قراگوزلواحمد شاملو، گواه آگاه تاریخ بی قراری ما 3. درک انتزاعی پاشایی و نقد خرده¬بورژوایی مختاری هر چند تصور می¬رود که شاملو پس از گرویدن جوانان چپ و رادیکال به سوی مبارزه¬ی مسلحانه به درک چنین ضرورتی رسیده و با همین منطق نیز در کنار آزادی¬خواهان ضد سلطنت ایستاده و با شعر و ترجمان و ژورنالیسم سیاسی اش به سوی شاه شلیک کرده است، اما ذهنیت شاملو – به محض رهایی از رمانتیسم" آهنگ¬های فراموش شده" - همواره ذهن ستیز و ستیهنده¬گی علیه نظام سرمایه¬داری موجود بوده و برای به عینیت رسیدن زبان را به خدمت گرفته است.
|