شهریوری
از مهتاب و شراب
برای برهنگان شهریور
پیراهنی بافته ام!
نشانی کشتگانم را،
از کدام پنج شنبه ی دیوانه بپرسم؟
**
سوگ
راه خاوران هم که بسته باشد
من پسین پنج شنبه ها
هر شهریور پریشان و پر پر که بیاید
می روم شیراز
کوچه های نی و نیشابور
کنار خانه ی عین القضات آتش گرفته ی همدانی
گریه می کنم
و با کلمه های سبز
برای برهنگان
پیراهن می بافم
**
عاشق کشان
ساعت بیست و پنج و هیچ دقیقه و هفتاد ودو ثانیه،
همین زمستان بی بابونه و عطر خورشید
سینه ی سعید را دریدند.
ساعت بیست و پنج و هیچ دقیقه و هفتاد ودو ثانیه،
همین بهار بی فروردین
گلوی محمد را بریدند.
ساعت بیست و پنج و هیچ دقیقه و هفتاد و دو ثانیه،
همین تابستان بی نجابت
پروانه را آتش زدند.
حالا کمی ماه و پاره ای انار و چند قطره یاس زرد بیاور!
عاشق کشان است!
**
محمود کویر
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد