logo





زندگی و آثار فروغ فرخزاد

پنجشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۲۸ ژوييه ۲۰۱۱

بیژن باران

bijan-baran.jpg
در شقيقه هاي منقلبش آن هجاي خونين را تکرار مي کنند. - فروغ فرخزاد

فروغ با استعداد زبانی و هنری توانست که فکر کلامی خود را در ژانرهای ادبی شعر، ترجمه، نقد، داستان، فیلمنامه بیان کرده؛ نیز، در کارهای هنری مانند اجرای نمایش، بازیگری، فیلم، نقاشی فکر حسی خود را ابراز کند. در هر دو حیطه آثار او با عاطفه و صمیمیت- روح زمان یعنی جامعه گذاری خاور میانه به مدرن، را بازتاباندند. بخاطر وجدان اجتماعی، او کنشگری سختکوش بود. بجای شعار و حزب -که در استبداد وابسته دهه های 30 -40 همه غیرقانونی بودند- او با خلاقیت و نوآوری بمصاف تحجر فرهنگی پیشامدرن یعنی زیرساخت خودکامگی شرقی رفت. آیا سطر فوق پیش بینی جنبش چریکی پیشاانقلاب دهه 50 است؟

در دهه 40 تهران پر از شاعران اجتماعی بود که در محفلها، مجامع، و دفتر کار با فروغ بُر می خوردند. فروغ متولد 1313 با شاعران تراز اول باتعهد اجتماعی مقیم تهران مانند حمید مصدق 1377- 1318، هوشگ ابتهاج/ سایه متولد 1306 ، کسرایی 1374- 1305 ، شاملو 1304-1379، رحمانی 1379- 1306، اخوان 1369- 1307 معشور بود. او با هنرمندانی چون ابراهیم گلستان متولد 1301، شاعران تغزلی مانند مشیری 1379-1305، م. آزاد متولد 1312، سهراب سپهری 1307-1359، توللی 1298 -1364؛ شاعران پلاس تو استامبول از قماش نادرپور 1308-1371 و برخی شاعران حاشیه آشنا بود.

فروغ اعجاب استادان دانشگاهی اهل شعر را برانگیخته بود. آنها عبارت بودند از: دکتر سعید نفیسی 1274-1345، دکتر محسن هشترودی 1286-1355؛ منزلت طلبانی مانند شجاء الدین شفا 1279-1389، رهی معیری 1288-1347، صادق سرمد 1286-1339 ، مهدی حمیدی 1293-1365 سراینده مرگ قو. نویسندگانی مانند هوشنگ گلشیری 1316-1379، فیلمسازانی مانند بیضایی متولد 1316، و کیمیایی متولد 1320 از دوستان هنری فروغ بودند. او با سیروس طاهباز و احمد رضا احمدی هم دید و بازدید داشت. فروغ در شعر ای مرز پرگهر با مطایبه شاعر ابراهیم صهبا 1290-1377 را دست انداخت. این شاعر مناظره عاشقانه ای با سمین بهبهانی در دهه 40 داشت.

در اینترنت علاقه مندان فروغ فراوانند. آنها کتب فروغ را سکن، تایپ، نقد، عرضه کرده؛ گاهی برخی اشعارش را بزبانهای دیگر هم ترجمه کرده اند. کلیپهایی از فروغ، دکلمه ها، آثار ادبی، عکسها، فیلمهای او در یوتیوب و فیسبوک وجود دارند. کلیپ 3گانه ناصر صفاریان بویژه سرد سبز در باره زندگی و مرگ فروغ اطلاعات دست اول فراوان دارد. سایت فروغ فرخزاد با مجموعه آثار، عکسها مطالب در باره او در اینترنت منبع پر محتوایی است.

جستجوگر گوگل در 25 ژانوییه 2011 برای فروغ فرخزاد با 32 سال عمر 1510000 یعنی یک و نیم میلیون، و برای املاء لاتین/ فینگلیش آن 155000 یعنی یک دهم فارسی، منبع نشان داد. در مقایسه برای محمد رضا پهلوی با 37 سال سلطنت 1340000 یعنی یک میلیون و 340 هزار منبع نشان داد. فروغ 170000 منبع بیشتر داشته؛ اگرچه نصف عمر شاه را داشت. این ارقام محبوبیت فروغ را در شبکه جهانی اینترنت اثبات می کنند.

از 2 نوع فکر عمده در مشعر- یعنی فکر زبانی و فکر حسی مانند نقاشی و موسیقی- در جامعه دهه 30 فکر زبانی برای زن احتمال بروز بیشتر داشت. این معادلی با آزادی رای در تنفس سیاسی 39-42 بنفع زنان تغییر کرد. بنا به اظهارات مادر، فروغ از 13 سالگی شعر می نوشت؛ بخاطر ترس از پدر پاره می کرد. این اتودهای شعر برای ضبط عواطف ذهن خود و هم برای تمرین ساخت زبان شعری در اوزان عروضی بودند. حجم کوتاه کتاب اولش بیانگر این است که شعرهای اسیر گزینه ای بوده اند.

فکر زبانی. فروغ در شعر، سفرنامه، ترجمه، داستان، نقد ادبی، مصاحبه 15 سال فعالیت مدام داشت. در شهریور 1336 پس از سفر 14 ماهه اروپا، خاطرات ناتمام این سفر در 8 بخش در فردوسی نشر شدند. در این سال در فردوسی 6 داستان كوتاهش بنامهای زیر با نام فروغ برای 4 داستان اولی و فروغ فرخزاد برای 2 داشتان آخر نشر شدند: اندوه فردا، شكست، انتها، دوست كوچك من، بی تفاوت، كابوس. در 1339 بمناسبت نشر آخر شاهنامه اخوان نقد ادبی این کتاب در ماهنامه سازمان برنامه بنام ایران آباد چاپ شد.

شعر. کتاب اسیر 1331 را در 17 سالگی با ۴۵ شعر زیر نشر کرد: دوست داشتن، نا آشنا، یادی از گذشته، پاییز، وداع، افسانه تلخ، گریز و درد، دیو شب، عصیان، دیدار تلخ، چشم براه، آیینه شکسته، خسته، بازگشت، بیمار، راز من، دختر و بهار، خانه متروک، در برابر خدا، ای ستاره ها، حلقه، اندوه، صبر سنگ، از دوست داشتن، خواب، صدایی در شب، شب و هوس، شعله رمیده، رمیده، خاطرات، رویا، هرجایی، اسیر، بوسه، حسرت، انتقام، شراب و خون، گمگشته، از یاد رفته، ناشناس، دعوت، نقش پنهان، مهمان، یک شب، دریایی.

کتاب دیوار 1335 را در 22 سالگی با 25 شعر زیر نشر کرد: گناه، رؤيا، نغمه درد، گمشده، اندوه پرست، قرباني، آرزو، آبتني، سپيده عشق، بر گور ليلي، اعتراف، ياد يكروز، موج، شوق، اندوه تنهايي، قصه اي در شب، شكست نياز، شكوفه اندوه، پاسخ، ديوار، ستيزه، قهر، تشنه، ترس، دنياي سايه ها.

کتاب عصیان 1336 در 138 صفحه را در 23 سالگی با 17 شعر زیر نشر کرد: بجای مقدمه، عصیان بندگی، عصیان خدایی، عصیان خدا، شعر برای تو، پوچ، دیر، صدا، بلور رویا، ظلمت، گره، بازگشت، از راهی دور، رهگذر، سرود زیبایی، جنون، بعدها، زندگی، توضیحات.

کتاب 4م فروغ، تولدی دیگر، 1342 در 162 صفحه با 31 شعر زیر نشر شد: آن روزها، گذران، آفتاب مي شود، روي خاک، شعر سفر، باد ما را با خود خواهد برد، غزل، در آبهاي سبز تابستان، ميان تاريکي، بر او ببخشائيد، دريافت، وصل، عاشقانه، پرسش، جمعه، عروسک کوکي، تنهائي ماه، معشوق من، در غروبي ابدي، مرداب، آيه هاي زميني، هديه، ديدار در شب، وهم سبز، فتح باغ، به علي گفت مادرش روزي، پرنده فقط يک پرنده بود، اي مرز پر گهر، به آفتاب سلامي دوباره خواهم داد، من از تو ميمردم، تولدي ديگر. آیا این اشعار بترتیب تاریخ سرایش صفحه بندی شده اند؟

کتاب آخرش در 1343 با 6 شعر بلند بقرار زیر نشر شد: ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد، بعد از تو، پنجره، دلم براي باغچه ميسوزد، کسي که مثل هيچکس نيست، تنها صداست که مي ماند، پرنده مردني است. این اشعار در نشریه آرش طاهباز قبلا منتشر شده بودند.

http://www.greenpoems.com/Forugh/mainiman.htm

عنوانهای 3 کتاب اول تک اسمی و عنوان 2 دیگر عبارت اند. شعرها با تاریخ سرایش آمده اند. این تاریخ می تواند نشست نخست نویسش شعر باشد؛ میتواند تاریخی بعدتر، پس از ویرایش نهایی برای نشر، باشد. ولی بخاطر استعداد فطری، فوران عاطفه، صمیمیت نیت- فروغ و شاملو شعر خود را زیاد دستمالی نمی کنند.

نامه های فروغ هم بهمت فرزندش کامیار شاپور و شاعر عمران صلاحی بچاپ رسید. این کتاب شرح زندگی سخت شاعر از زبان خودش می باشد. البته نامه دیگری سانسورشده به برادران و پدرش نیز بطور پراکنده نشر شدند. جامعه هنوز رشد فرهنگی کافی ندارد که نامه های یک زن-شاعر جهانی اش جمعآوری شده؛ بدون ممیزی نشر شوند.

بنا بوسواس فروغ برای عرضه بجامعه تنها شعرهای خوب، با نمره قبولی از او، در کتاب درج شده اند. بعدها فروغ گفت اگر می توانست کتب قبل از تولدی دیگرش چاپ را نمی کرد؛ اگرچه محبوبیت فروغ بین جوانان بخاطر 3 کتاب اولش بود. نیز او مبلغی بابت کتابها از ناشر می گرفت که کمک مهمی برای مخارج او بود. رک به 3 کلیپ صفاریان.

شعر نشر شده تقریبا همان نویسش نخست شعر است. البته شعرهای 2 کتاب آخر تاریخدار نیستند. شاید بی تاریخی برخی نوشتجات به دلیل تغییر مکان یا درازی شعر و نویسش آن در چند نشست می باشد. آخرين شعر مجموعه اشعار جلد سفيد فروغ این است: به ايوان ميروم و دستم را بر پوست كشيده شب ميكشم.

ترجمه. فروغ با فراگیری زبانهای ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی، فرانسه به ترجمه برخی آثار غربی به فارسی پرداخت. فروغ زبانهای فرانسه، ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی را با شوق پیگیری نمود و آموخت. از سفر مونیخ او به ترجمه ی متون ادبی زیر رغبت نشان داد: شعر ضدفاشیزم آلمان با همکاری امیر مسعود، نمایشنامه ی ژان دارک مقدس برنارد شاو نویسنده منقد اجتماعی ایرلندی 1856-1950، ستون سنگی ماروسی 1942 The Colossus of Maroussi یا سیاحتنامه یونان هنری میلر 1891-1980 نویسنده منقد اجتماعی و نقاش آمریکایی.

ژان دارک را می توان نخستین زن اعدامی برای حق مشارکت اجتماعی زنان انگاشت. این ترجمه ها هنوز چاپ نشده اند. ژان مقدس شرح زندگی ژاندارک است که خودش می‌خواست نقش او را بازی کند. ترجمه به این منظور بود که در سال آینده این نمایشنامه روی صحنه بیاید. کتاب شعر ضدفاشیزم شاید اثر مشهور پدر روحانی مارتین نیمولر Niemöller 1892-1984 باشد بنام نخست آنها آمدند.

سفر. از 15 تیر 1335 تا پاییز 1336 در رم، سپس چند ماه در مونیخ پیش برادرانش فریدون و امیر مسعود به فراگیری 2 زبان و مطالعات کتب مترقی پرداخت. مطالعه و فهم زبانهای غربی در مثلث ورنیکه در مغز برای ترجمه با حرکت دست و انگشتان و تکلم به زبان خارجی در مثلث بروکا در مغز متفاوت است. از اینرو فروغ در مناظره 1345 با برتولوچی پرسشها را بزبان فرانسه گرفته؛ پاسخ به فارسی ارایه میداد. همین روند را در ترجمه شاملو از گیلگمش و غیره می توان دید. زیرا هم شاملو هم فروغ در زبان مقصد فارسی بیرقیب بودند؛ لذا ترجمه آنها محبوبیت فراوان به اثر ادبی می بخشید.

برخی شاعران نقاش یا بازیگر اند؛ برخی نقاشان شاعر یا بازیگر اند. فروغ هم نقاش، هم بازیگر، هم شاعر بود. سعید هم شاعر هم بازیگر بود. سهراب هم نقاش هم شاعر بود. نقد آثار آنها در رابطه با کارکردهای مغزی و شخصیت آنها نیاز به مداقه جداگانه دارد. ۱۳۴۲ فروغ در نمايش 6 شخصيت در جستجوی نويسنده، اثر لویيجی پيراندلو 1867- 1936، به کارگردانی پری صابری، بازی کرد. در نمایش عروسی خون لورکا، ترجمه شاملو، بازی کرد. از فروغ چندین شعر چاپ نشده، 2 سناریو برای فیلم، 3 ترجمه، 1 رمان ناتمام، چند تابلو نقاشی و چند طرح تصویری مانده اند. دکلمه هایی از شعرهایش از او بجا مانده اند.

فکر تجسمی. این نوع فکر دربرگیرنده فضای 3-بعدی، ترسیم بصری، راهیابی در فضای صحنه می باشد. هنرهای معماری، رقص، نمایش، سینما، پانتومیم برخی از این نوع هنر اند. فروغ در 1337 در گلستان فیلم بسمت منشی استخدام شد که محیطی مساعد برای بروز استعداد تجسمی او بود.

در 1342 در نمایشنامه ی 6 شخصیت در جستجوی نویسنده از لوئیچی پیراندلو بازی کرد. در 1344 از طرف یونسکو فیلمی نیم ساعته و از برناردو برتولوچی فیلمی 15 دقیقه ای، در باره زندگی فروغ ساخته شدند. در 1345 فروغ بار دیگر به ایتالیا رفت. او در دومین فستیوال سینمایی مولف در شهر پزارو شرکت کرد. در همین سال از کشور سوئد به او پیشنهاد برای ساخت فیلم داده شد .

http://faruzi.persiangig.com/asar.html

فروغ آموزش نقاشی را در دهه 30 در گالری پتگر و هنرستان دیده بود. درمصاحبه پوران با نصرت اللهی آمده است: فروغ به خصوص نقاشیهای سهراب را خیلی دوست داشت. مدتی در آتلیه ی او نقاشی میکرد که چند تا از تابلوهایش هم موجود اند- البته نه پیش من بلکه پیش پروانه، خانم سپهری نازنین!

فیلم. از طرف کارش در 1338 فروغ 2 ماه به انگلستان فرستاده شد تا در امور تهیه فیلم آموزش ببیند. در بازگشت بساختن چند مستند پرداخت. در خوزستان موسسه فیلم کانادا در 1339 از کارفرمایش خواست که درباره ی مراسم خواستگاری در ایران فیلم کوتاهی بسازد. فروغ در این فیلم بازی کرد؛ خود در تهیه آن هم فعال بود. در 1340 قسمت دوم فیلم آب و گرما را تهیه کرد. در همین سال در تهیه صدای فیلم موج و مرجان و خارا همت گماشت .

او برای صفحه ی نیازمندیهای کیهان فیلم یک دقیقه ای تحسین آوری ساخت. فیلم یک آتش در 1341 در جشنواره ی 12مین فیلم های کوتاه و مستند ونیز، ایتالیا، مدال طلا و نشان برنز گرفت. تابستان 1341 در تهیه ی فیلم ناتمام دریا، با بازی خود و کمک فنی شرکت داشت.

فروغ در 1341 فیلم شاعرانه خانه سیاه است را از زندگی جذامیان تبریز ساخت. زمستان 1342 این فیلم برنده جایزه ی مستند در فستیوال 11 م جهانی فیلمهای کوتاه اوبرهاوزن آلمان شد. فستیوال 14 م فیلم اوبرهاوزن در 1345، بخاطر صانحه مرگآور فروغ، جایزه فیلم مستند آن سال را بنام او خواند. این امر ادای حرمت به این هنرمند بزرگ ایرانی بود. بخاطر توفیق او در هنر و انسانیت، هیئت مدیره فستیوال نیز جمله هایی از فیلم خانه سیاه است را در متن سخنرانی خوشآمد به فستیوال گنجاند.

این فستیوال در 1954 آغاز بکار کرد؛ هرسال بیش از 5 هزار فیلم از 90 کشور عرضه می شوند که 450 فیلم برگزیده نشان داده می شوند؛ مقررات آن تابع FIAPF می باشد. جایزه آن در فستیوال 58 م در 2012 حدود 41 هزار یورو است. http://www.facebook.com/kurzfilmtage

بهار 1343 به ایتالیا و فرانسه برای شرکت در نمایش و مذاکره برای تهیه فیلم رفت. سفر آخر او به ایتالیا در بهار 1345/ 1966 بمدت 4ماه برای فستیوال پزارو در ساحل دریای آدریاتیک بود. در این فستیوال بین اللملی سینمای نو – دلورنتیس کارگردان فیلم 3چهره زن با بازی ثریا، سیلویا مانگانو، آنتونیونی، پازولینی، برتولوچی، ایندووینا، ثریا اسفندیاری، ویسکونتی، دیگران را دید.

کنشگر زنان. فروغ نه تنها پیش بینی انقلاب را در شعرهایش انجام داده؛ بلکه برای حقوق زنان، اطفال، فقیران نیز کنش سیاسی داشت. او برای تغییر جامعه هم از نظر فرهنگی و هم از نظر سیاسی باوجدان اجتماعی خود کار می کرد. در جامعه پدرسالار، مردان سنتی معتقد اند که زن ناموس مرد یعنی تحت مالکیت اوست. در جامعه پیشا انقلاب "من" در شعر فروغ، زنی عصیانی در محاصره محیط گذاری و سنت گذشته است. در اینجا هستی متغیر با آیه ثابت تاریکی بصورت ضد و نقیض oxymoran است. شعر آیه های زمینی، کتاب تولدی دیگر:

همه ی هستی من آیه ی تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شگفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد

در این مفصل، ایهام ملسی با کاربرد رَستن = رهیدن، رُستن = روییدن/ بالیدن؛ شِگِفتن = حیران، شِگُفتن = شکوفانی/ واشدن غنچه/ خندان بکار رفته. در شعرهای نوجوانی، فروغ "من" را در خود، جدا از محیط، بررسی می کند. در مرحله بعد، "من" را با "تو" ربط می دهد. سپس در تولدی دیگر، ص 156 در تقابل با عشق ذهنی به عشق جسمی "در خود" تغییر شکل می دهد. برای تفکیک این ابهام، می توان تاریکی را در تقابل با سحرگاه قرار داد. سپس بدیل شگُفتن و رَستن گیاهی یعنی واشدن غنچه، مثل نیلوفر سحری و بالیدن، ارجحیت می یابد. این استعاره گیاهی برای تنانگی هم می تواند باشد. دوگانگی مقولات، این مفصل را به تعلیق زمانی سوق می دهد: هستی با آیه/ شگفتی/ اعجاب و تکرار با ابد، زمان حال با آینده است/ خواهد بود.

فروغ با صمیمیت توضیح می دهد: کاش می توانستم مثل آدم های دیگر خودم را در ابتذال زندگی گم کنم. کاش یا لباس تازه یا یک محیط گرم خانوادگی و یا یک غذای مطبوع می توانست شادمانی را در لبخند من زنده کند کاش رقصیدن دیگران می توانست مرا فریب دهد؛ به صحنه های رقص، بی خبری و عیاشی بکشاند. کاش می توانستم برای کلمه موقعیت {مقام اجتماعی} ارزشی قایل بشوم.

در بیابان ایستادن و فریاد زدن و جوابی نشنیدن و به این کار ادامه دادن ـ قدرت و ایمانی خلل ناپذیر و مافوق بشری می خواهد. چه دنیای عجیبی است من اصلا کاری به کار هیچکس ندارم. همین بی آزار بودن من و با خودم بودن من باعث می شود که همه درباره ام کنجکاو بشوند نمی دانم چطور باید با مردم برخورد کرد.

من می خواستم و می خواهم بزرگ باشم. من نمی توانم مثل صد هزار مردم دیگری که در یک روز به دنیا می آیند و در روزی دیگر از دنیا می روند بی آنکه از آمدن و رفتنشان نشانه ای باقی بماند زندگی کنم.

فقط دلم می خواهد به آن مرحله از رشد روحی برسم که بتوانم هر موضوعی را در خود حل کنم. تا برای من، احتیاج، کلمه ای بی معنی شده؛ بتوانم زندگی را مثل یک گیاه زهری میان انگشتانم بفشارم و خرد کنم؛ بعد هم آنرا زیر پایم بگذارم و لگدمال کنم. دلم می خواهد به ابدیتی دست پیدا کنم که آرامش در آنجا مثل بستری انتظارم را میکشد. چشم هایم را می توانم توی این بستر بدون هیچ انتظار خرد کننده ای روی هم بگذارم.

منابع. www.valselit.com/article.aspx?id=723 دکتر بیژن باران: تبلور اختلالات روحی در شعر نو فارسی

{1} http://www.farimah.com/enter/content-9.html

{2} http://www.avayeazad.com/foroogh_farokhzad/tavalodi_digar/1.htm

{3} http://www.p30world.com/forum/archive/index.php/t-77705.ht

حوریا یاوری، هاله معنایی واژه یا مفهوم گناه در ذهن و زبان فروغ فرخزاد http://medad.net/wpm

http://www.saffarian.ws/ 3 گانه ف.ف: جام جان: شعر و داستان، اوج موج: سینما و تئاتر، سرد سبز: زندگی و مرگ

http://forough-farrokhzad.blogspot.com/ 4 ویدیوی حسین منصوری- پسر ف.ف.

‏2011‏/07‏/27 http://persianpost1.blogspot.com/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد