خوشه کیهانی
با انبوه کهکشان
بیشمار ستاره و گازهای داغ
ماده تاریک، چاله سیاه
بر سیاره آبی
حلقه زبرین ماه-
این قوس سفید دلپذیر
بر انگشت شبها
از سربی چادر ابر
بیرون زده بر فراز شهر ما.
شب با دامن دودی
عطر موجهای دریا
در پنجره هویدا.
چون شب
پر از رمز و راز
زیبایی حضورت
آرامش من است.
وقتی تو لبخند می زنی
گلبرگ از آسمان می بارد.
فرشته ای می خواند.
رنگین کمان دوران می یابد.
پنجره پر از چهره توست
در شکوه شرابی شرق
با خاطرات ویران
*
شهر بسوی تو نگاه می کند.
بدان بی تو
همیشه با تو ام.
عکسی از کسی
در قاب قلب من
جای ترا نگرفته.
بدتر از تنهایی
آرزوی تنهایی است.
وقتی بیداری نور شگفتی،
شگفتی شادی نیلوفر سحری است.
042611
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد