logo





دو دوره در شعر فروغ فرخزاد

دوشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۰ - ۱۸ ژوييه ۲۰۱۱

بیژن باران

bijan-baran.jpg
چکیده. شعر فروغ در باره عشق بطور تقویمی 2 دوره دارد: دوره اول انطباق با خصلت 2 گانه باه/ گناه زن جوان خاور میانه در دهه 30؛ دوره دوم گذار از تنانگی زنانه به پرهیز از آمیزش و مسایل اجتماعی در میانسالی در دهه 40. این پرهیز از همبستری با نوعی انتقاد از مرد جامعه پدرسالای همراه است که شاید همان تداعی مرحله گناه در دهه 30 باشد. شعر تنانگی از دیدگاه زن در فارسی بدیع و جدید است. این 2 دوره را می توان بطور کمٌی با بسآمد/ فرکانس 14 واژه ی کلیدی در 5 کتاب فروغ رصد کرد.

در مرحله پرهیز، گناه اعتقادی به خردگرایی و عدالتخواهی گرایش دارد که بر غرایز تنانگی غلبه کرده؛ فروغ را در میانسالی به وارستگی در عشق- یعنی تعالی انسانی همتراز/ کالیبر مولوی و شاملو- می رساند. آیا این گذار از شعر تنانگی به شعر اجتماعی با عود افسردگی و تقلیل هورمونهای جنسی، دوری از بی بند و باری تهران پس از طلاق، سفری آموزشی به ایتالیا و آلمان، یا رویدادهای اجتماعی تنفس سیاسی 39-42 ایران مرتبط است؟

مقدمه. بیان عشق جنسی در شعر فروغ 2 دوره مشخص پیش از و پس از یک دوره دگردیسی 37-42 دارد. دوره اول 31-36 دربرگیرنده برخی اشعار لیریک در 3 کتاب اول- اسیر، دیوار، عصیان- او است. این اشعار عشقی با ترکیبات اروتیک در اوزان عروضی اند. دوره دوم 42-45 با برخی اشعار لیریک در 2 کتاب آخر- تولدی دیگر، ایمان بیآوریم- اوست. این اشعار اجتماعی گاهی استعارات اروتیک داشته؛ بزبان محاوره آهنگین گرایش دارند. نمونه هایی از این دو دوره در زیر آورده می شوند.

اشعار تغزلی فروغ دوره شباب مملو از تنانگی اند. شعر این دوره در باره عشق، بافتار رسیمانی 2گانه واژه های مربوط به باه غریزی و گناه اعتقادی دارد. در شباب، شعر پر از شور لحظه تنانگی و استعارات بدیع است؛ یک نمونه شعر بلور رویا- کتاب عصیان، ص81 است:
ما تکيه داده نرم به بازوي يکديگر/ در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخه سنگین ز بار و برگ/ خامش بر آستانه محراب عشق بود.

دوره میانسالی شعر فروغ، تنها عبارات و استعارات تنانگی اینجا و آنجا سرک می کشند. لذا در ضمیر ناخودآگاه، شاعر هنوز به سیرشدگی کامل جنسی نرسیده؛ مشعر، مشحون از بقایای توجه ذهنی شباب است. شعر میانسالی او در باره عشق، بافتار ریسمانی 2گانه از واژه های اروتیک در بافتار واژه های مربوط به طبیعت با تصویر مستقیم و بیواسطه بین راوی و صحنه عشقی است.

نقد شعر می تواند کیفی بوده؛ یا کمی با شمارش کلمه های مشخص باشد. در نقد کمٌی می توان روشهای زبانشناسی را بکار برد. کاربرد رایانه در زبانشناسی منجر به 2 مدل زبانی می شود: یکی بسآمد حرف در کلمه و دیگری احتمال کلمه در جمله بنا به فرهنگ متنی یا لغتنامه. این 2 مدل در غلطگیری رایانه ای و تحریر خط دستی بکار می روند. در یک کلمه نوشتاری، بسآمد حرف در آن کلمه با احتمالات همراه است. لذا نمی توان در کلمه ای بغلط حرفی نابجا در آن داشت. برای نمونه ضنگ ترکیبی از ضاد عربی و گاف فارسی در یک کلمه ناممکن است/ احتمال صفر دارد.

برنامه پردازش متنی رایانه بجای "ض" حرفی با احتمال بالا مانند "ز" را در زنگ پیشنهاد می کند. در چینش کلمات هم در جمله احتمال حدوث هر کلمه در جمله بندی پیش بینی پذیر است. برای نمونه در جمله فاعلی "خز ملا.." روشن است که "خز" درست است نه بز یا تز.

مدلهای رایانه ای زبان را هم می توان در نقد شعر بکار برد. با این شیوه می توان از بسآمد/ فرکانس واژه ها در کل کتاب شعر، الگوی پنداری، گفتاری، رفتاری شاعر را حدس زد. سپس این حدسها را با واقعیات زندگی او مقایسه کرد. لذا در نقد شعر از نظر کمی تکرار کلمات جدولبندی شده؛ پایه استنتاجات فردی، اجتماعی، فرهنگی قرار می گیرند.

پس نقد شعر می تواند کیفی/ داورانه مبتنی بر سلیقه نقاد، معمول در سده 19م یا کمٌی مبتنی بر متن مستند در نیمه 2 سده 20م باشد. بررسی کمیت کلامی در کتب فرخزاد هم 2 دوره در شعرش را، بموازات اظهار کیفی، اثبات می کند. یعنی بسآمد برخی کلمات در دوره اول زیاد بوده؛ در دوره دوم ناچیز یا با کلمات دیگر جانشین شده اند.

نگارنده این روش نقد کمٌی را در کتاب عاشقان قدیمی اصغر واقدی، متولد 1319 ساکن دنور-کلرادو، در 1985 با بسآمد ثنویت واژه های بدبینانه و خوشبینانه در محور زمان از روی تاریخ و محل سرایش شعر با انطباق با رویدادهای شخصی، اجتماعی، جهانی بکار برد. نشان داده شد که این شاعر ارزنده اختناق و ناامیدی اجتماعی دهه 40 را بخوبی در اشعارش بروز می دهد.

این بینش شاعر در امتداد ناامیدی دهه 30 اخوان بوده که در تقابل با شعر توفنده پس از سیاهکل دهه 50 است. با گوگل می توان این نقد را یافت؛ ولی بخاطر محدودیت پردازشگرهایابتدایی فارسی و ترابری به اینترنت/ با اینکودینگهای واسطه در آغاز دهه 90م جدولهای اعداد حذف شدند. http://tan.blogsky.com/print/post-154/

دوره اول. برای فروغ بازه زمانی 31-36 فوران عواطف و غرایز نوجوانی در اوزان عروضی – ناشی از رسوبات حافظه شعری کودکی و استعداد بیانی نوجوانی- می باشد. در این نقد تنها برخی مفصلهای اشعار عشقی او واشکافی می شوند. اشعار تغزلی از دیدگاه زن در شعر فارسی بدعت دارند. استعداد کلامی، نقاشی، زیبایی شناسی هنری مانند فضاسازی او در این شعرها امضای مشخص فروغ فرخزاد را دارند.

در فروغ روند عشق 2 مرحله ای سریال دارد: مرحله اول غریزه طبیعی باه یعنی کشش جسمی به لذت است. مرحله دوم سنت اعتقادی گناه یعنی پرهیز از لذت و توجه به امور اجتماعی وجود دارد. روشن است که روند عشق بصورت تقویمی در شعرهای او از 16 سالگی تا 32 سالگی برای 1 دهه و نیم بشعر درآمده اند.

انسان هم مانند همه پستانداران موجودی اجتماعی است. این امر را در بچه های نوپا با کشش به بیان، لبخند، کنجکاوی، تخیل، تعامل با اولیا می توان دید. برای کودک عشق با کشش فرد به برخی افراد محیط آشنای خانوادگی آغاز می شود. در خاور میانه، بخاطر سنت قبیلوی، آمیزش با محارم قومی، بدیهی است. ولی در دنیای مدرن زوجگیری آزادانه و خارج از عشیره مرسوم است.

در فروغ رابطه بیان عشق شعری با کشش ذهنی بسیار زود- شاید از بلوغ 7-9 سالگی تا نوجوانی- در عشق کوتاه اولش شکوفان شد. دلایل این زودرسی- قوی بودن غریزه جنسی، استعداد ادبی و هنری، اشراف/ دانش مثنوی و غزل عاشقانه فارسی برای بیان عشق، بلوغ سریع جنسی و ذهنی، محرومیت و فشار محیط- می باشند.

این ثنویت جذبه غریزه طبیعی و محرومیت ناشی از فرهنگ محیطی را در عنوان 5 کتاب او می توان دید؛ که حل تضاد با "عصیان" اتفاق می افتد. در بخش اول این کتاب "خدا" در واقع پدر فروغ است که امکان مجادله با او، از فروغ سلب شده بود. سفر او به ایتالیا، استعداد نقاشی او را تحریک کرده؛ در شعرش دید بصری در کنار صمیمیت عاطفی تاکید شد.

دیدن سقف مهراب سیستین واتیکان، نقاشیهای میکل آنژ 1475-1564 در عریانی انسانگونه پدرانه ی خدای کاتولیک مسیحی و خلقت آدم، اصول زیبایی شناسی شعر کلاسیک فروغ را دگرگون کرد. در تخیل فروغ، به قیاس پدر مستبد واقعی خود با پدری قابل جدل و هنرشناس منعکس در نقاشیهای پذیرفته کاتولیکی اتفاق افتاد. نقاشیهای بوتچلی و مجسمه های عصر روشنگری در موزه های رم، بر بیان حس بصری و فضای 3-بعدی در شعرش، سپس فیلم و نمایش، اثر مثبت گذاشتند.

پس در کتاب عصیان، فروغ بجای پدر با خدا جدل می کند که هم غیرمستقیم و هم عامتر، استعاره ای ناخودآگاه برای استبداد فردی حاکم، است. ترتیب عنوان کتابها ساختار تقویمی حیات فروغ را نیز نشان می دهند: یک اسیر 1331 در دیوار 1335 عصیان 1337 کرده برای تولدی دیگر 1342 تا ایمان بیآورد.. 1345.

در شعر شب و هوس، کتاب اسیر، فروغ جوان در فاز کشش- ولی دارای تجربه جنسی گذشته- است. اکنون میداند که در خلوت با طرف چه سکانسی اتفاق می افتد؛ 7 بار "می خواهمش" را تکرار می کند. این اصطلاح در ترانه های لیریک اسپانیولی به وفور در شکل می خواهمت te quiero بکار می رود؛ به ایتالیایی تو عشقی ti amo رسم است.

این ترکیب نوین در شعر فارسی نیاز به حضور، حسی لذیذ در خود فروغ پدید می آورد. از اینرو فروغ می گوید: شعر برایش یک ضرورت است. زیرا تلطیف احساس در ذهن- چه خوانش چه نویسش شعر- منبع ترشحات هرومونی حظ هنری است. در این مفصل تصویری بدیع از "همآغوشی" با سرخط "مغروق" بخاطر تعریق آمیزش داده شده:

مغروق این سلام نوازشبار/ در بوسه و نگاه و همآغوشی
می خواهمش در این شب تنهایی../ می خواهمش که بفشردم بر خویش
در لابلای گردن و موهایم/ گردش کند نسیم نفسهایش

من تا ابد کنار تو می ماندم/ سنجاقهای گیسوی من آنجا
بروی تختخواب تو افتاده.
آنشب بکام عشق من افشاندی/ ز آن بوسه قطره ابدیت را. مونیخ 12 ژوییه 1957، گره- عصیان، ص 91-94

شعر گره مرور خاطرات با جملات و فعل ماضی در مونیخ 1957، بعید است که منظورش، همسرش باشد. در تصویر سازی این شعر علاوه بر حس بصری تجسم، دیگر حسها مانند پوستی، سمعی، چشایی هم بکار می روند. "قطره ابدیت" هم رقت مادرانه با آبستنی و ادامه ژن امکان دارد. فردوسی در آمیزش رستم و رودابه نطفه را با استعاره مروارید در صدف بیان کرد.

جدول 1. بسآمد کلمات دز 3 کتاب دوره اول شعری فروغ، 31-36 شمسی، بترتیب نزولی جمع.



برخی مشاهدات ناشی از جدول 1:
1- بسآمد بالای برخی کلمات مانند دل/ قلب، عشق، بوسه شعر ایندوره را از نظر گستره کلمات محدود می کند. یعنی تعداد کلمات منحصر بفرد/ یونیک بکار رفته در این 3 کتاب بخاطر تکرار محدود اند. این تحدید کلمات، بخاطر تمرکز ذهنی روی تم عشق است.
2- سیر نزولی کتاب اول تا کتاب سوم بلوغ ذهنی و تقلیل از توجه مفرط به عشق را نشان میدهد.
3- ثنویت مثبت/ منفی- یعنی کلمات با بار معنایی خوشبینانه و بدبینانه را می توان بشرح زیر بیلان بست. مجموعه کلمات مثبت جمع دل/ قلب، عشق، بوسه، دست، امید، آغوش، هوس،پنجره برابر با 510 بوده؛ منفی جمع شب/ تاریکی، خدا بخاطر مکافات انسان، گور/مرگ، گناه، زندان/ قفس، حسرت برابر با 374 می باشد. رویهمرفته، کلمات مثبت در دوره اول شعری فروغ بیشتر از منفی اند. این افزودگی ناشی از شور شباب می باشد.
4- مفاهیم عشق با 376 دست بالا را دارند. این تراکم ناشی از عاطفه حاد فروغ است.
5- پدیده/ فنومن های شعری خصوصی بوده؛ در محدودیت 2 نفره قرار دارند.
6- عشق 376 بار در 3 کتاب اول سیر نزولی را از کتاب اول تا سوم نشان می دهد. گناه در این 3 کتاب 43 بار یعنی در اسیر 20 بار، دیوار 15 بار، عصیان 8 بار بسآمد دارد که سیر نزولی را نشان می دهد. به نقل از محمد حقوقی، همانجا، ص 8

در بازه زمانی 1331-1336 موتیف فکری عشق /گناه مسیر نزولی در شعر فروغ دارد. این سیر نزولی بخاطر تغییر موضوعی از توجه به مسایل جنسی به توجه به مسایل اجتماعی می باشد. برای فروغ عشق، رابطه 2 سویه گناه بخاطر گذشته سنتی و مرگ بخاطر جدایی در آینده، افسردگی ببار می آورد که با اختناق و ستم بر زنان تشدید می شود. یاوری، ص 11.

در بررسی کمٌی، یعنی بسآمد/ فرکانس برخی واژه ها در هر کتاب، بخوبی 2 دوره شعری را می توان دید: بسآمد گناه کلا 43 بار در دوره اول با سیر نزولی در 3 کتاب اول فروغ را نشان می دهد. بسآمد جمع واژه های عشق، بوسه، دل/ قلب، آغوش، هوس در 3 کتاب اول 376 بار و سیر نزولی دارد که بیانگر حاد بودن غریزه باه در آغاز و سرد شدن شاعر در پایان این دوره می باشد. به نقل از محمد حقوقی، یاوری، ص 4.

دوره دوم. در دهه 40، یعنی دوره دوم شعری، گاهی فروغ 2 نخ فکری را در هم می تند. این ثنویت می تواند یا بخاطر حجب زنانه در اجتماعی مردسالارانه بوده یا بخاطر شک بین 2 نخ فکری لحظه لذت تنانگی و عینیت آبروی فردا باشد. این 2 مقوله یعنی استعارات اروتیک برخاسته از غرایز لیمبیک و جملات طبیعی مبین محیط تنظیم شده در غشاء بیرونی/ کورتکس مغز اند. یعنی در سطر شعری برای بیان فکری زبانی، فروغ اسم/ صفت یا ترکیب تصویری اروتیک را جاسازی می کند. بسآمد/ فرکانس عشق و گناه در دوره 2 تقلیل یافته؛ واژه های هوس و گناه در 2 کتاب آخری حذف می شوند.

جدول 2. بسامد کلمات دز 2 کتاب دوره دوم شعری فروغ، 42-45 شمسی، بترتیب نزولی جمع.



برخی مشاهدات ناشی از جدول 2:
1- بسآمد پایین برخی کلمات مانند دل/ قلب، عشق، بوسه- شعر ایندوره را از نظر گستره کلمات افزایش می دهد. البته برای کمیت یابی در 5 کتاب شعر فروغ، باید بسآمد تمام کلمات با کمک رایانه انجام شود. این امر مهاجرت کلامی از مجموعه کلامی خصوصی به مجموعه وسیعتر اجتماعی را با اعداد اثبات می کند.
2- سیر نزولی کلمات عشقی کتاب 4 و 5 بلوغ ذهنی و معطوف شدن توجه از فرد به اجتماع را نشان میدهد.
3- ثنویت مثبت/ منفی- یعنی کلمات با بار معنایی خوشبینانه و بدبینانه را می توان بشرح زیر بیلان بست. مجموعه کلمات مثبت جمع عشق، ستاره، بوسه، دل، دست، لحظه، امید، آغوش، پنجره برابر با 247 بوده؛ منفی جمع شب/ تاریکی، خدا بخاطر مکافات انسان، گور/ مرگ، زندان، حسرت برابر با 161 می باشد. رویهمرفته، کلمات مثبت در دوره دوم شعری فروغ به منفی نزدیک می شوند. این گرایش به حد واصل آنها ناشی از احساس اختناق اجتماعی دهه 40 می باشد.
4- مفاهیم عشق، بوسه، آغوش، دل، دست با 129 دست بالا را دارند. ولی این عدد نسبت به دوره اول تقلیل یافته ناشی از توجه فروغ به مسایل اجتماعی است.
5- پدیده/ فنومن های شعری اجتماعی بوده؛ از محدودیت بستریات 2 نفره پافراتر می گذارند.
6- در دوره 2 بسآمد شب و تاریکی بالاترین یعنی 108 بار است که اختناق دهه 40 را هم نشان می دهد.

تنیدن عبارات اروتیک با جملات معمولی را می توان در نمونه زیر دید: از شعر تنها صدا ست، کتاب ایمان بیآوریم: صدای خواهش شفاف آب../ صدای ریزش نور ستاره بر جدار مادگی خاک. در این مفصل "خواهش، ریزش، مادگی" با تصویر آب سوار بر خاک در زیر، عمل لقاح را القاء می کنند.

با شقایق های سوخته بوسه تو
و صمیمیت تن هامان، در طراری
و درخشیدن عریانیمان
مثل فلس ماهی ها در آب شعر فتح باغ، کتاب تولدی دیگر

عنوان شعر با معنی تلویحی مفتوح/ باز شدن باغ با میوه ها و گلها در محدوده مرزهایش، استعاره بصری برای برهنگی تن است. در این مفصل عشق عاطفه پنداری به تنانگی بصری گفتاری دگردیسی می کند که می تواند شکار کلامی رویداد رفتاری باشد.

در اشعار 5 کتابش، نماد ماهی در القای رجلیت گاهی تکرار می شود. این نماد در ادبیات مربوط به گیشا در ژاپن هم بکار می رود. ماهی و منار نماد رجلیت Phallic آفرینش مردان در جامعه مذکر سنتی بنظر فروید می باشند. شاید با تعقیب حرکت ماهی در حوض خانه کودکی این تصویر در حافظه اش رسوب کرده بود. در دوره بلوغ، فروغ نماد ماهی را با لذت بصر و خیسی تن در ذهن می پروراند.

از خانه بلوری ماهیها/ دیگر صدای آب نمی آمد/ فکر چه بود گربه ی پیر تو/ کاو را بدیده خواب نمی آمد. 12 ژوییه 1336/ 1957، مونیخ، شعر گره، عصیان، ص 93. در شعر تنها صداست که ميماند در دهه 40 نماد ماهی داخل حوض به رئالیزم اروتیک دگردیسی می یابد: در مرحله دوم شعری کلمات و تصاویر اروتیک جنسی منقطع و جویده جویده با کلمات عادی قاطی می شوند. اگرچه برخی کلمات اجتماعی و طبیعی اند ولی جویده های اروتیک در سطور کاشته می شوند.

من خوشه هاي نارس گندم را
به زير پستان ميگيرم
و شير مي دهم
صدا، صدا، تنها صدا
صداي خواهش شفاف آب به جاري شدن
صداي ريزش نور ستاره بر جدار مادگي خاک
صداي انعقاد نطفه ي معني
و بسط ذهن مشترک عشق

دیگر این که در یکی از نامه های فروغ به گرایش به باه خشن خیلی سریع اشاره شده؛ در مفصل شعر فتح باغ در بالا، استعاره "شقایق سوخته بوسه" از کبودی میک/ نیشگون روی پوست حکایت می کند. لحن اروتیک با جانشینی "لحظه جادویی اوج" برای ارگزم در پایان شعر بنقطه عطف می رسد:
گر بهم آویزیم
ما دو سرگشته ی تنها، چون موج
به پناهی که تو می جویی، خواهیم رسید
اندر آن لحظه ی جادویی اوج! پاییز 1336 تهران، شعر ظلمت- عصیان، ص 88

باید تکرار کرد که این اشعار در زبان فارسی بدعت دارند؛ زیرا راوی و دید زنانه با صلابت برای نخستین بار در شعر فارسی ارایه می شوند. راوی و دیدگاه زن برای تصویر شور همبستری مرد و زن در شعر فارسی جدید اند. بررسی حالت فاعلی/ مفعولی و گزینش فعلها در ساختار جملات اشعار فروغ از 4چوب جستار فعلی خارج است. عشق در شعر فروغ از دید زنانه، ترکیب غزل/ لیریک با استعارات اروتیک از ناخودآگاه مونث می باشد.
‏2011‏/07‏/18 http://persianpost1.blogspot.com/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد