ali-alang.jpg
علی‌ آلنگ

"شب‌ها آبستن!"

افق‌ها در چشم
چشم‌ها بر دریا
دریا‌ها در عطش
عطش‌ها در امید



sahar.jpg
محمد جلالی چیمه (م. سحر)

شیخ ایـن زمــان بـه مسنـد قـدرت خـزیـده است!

شیخ این زمان به مسند قدرت خزیده است
شیاد بین که گوش ی زمان را بریده است
دیروز گفت :« طالب ِ جاه و مقام نیست !»ـ
امروز در تدارک ِ پُست ِ عدیده است



شارل بودلر

اعتکاف

رگردان از مانی

آرام گیر درد و به کنجی نشین رام.
شب خواستی، نگر، فرود آمدت به بام!
کرده ست جو شهر سیه جامه ای به بر،
تسکین جان این یک و تشویش آن دگر.



a-biparva.jpg
آزاده بی پروا

تنها همین امروز

امروز را پنداشتی که سیمرغ از کوهی می آید
اما از تپه ای بیش نبود
پنداشتی که چراغی جادویی در آن ایوان همیشه تاریک روشن شده
اما هاله ای فریبنده بود در چنگال غول تاریکی



pegah-s2.JPG
مهرانگيز رساپور (م. پگاه)

عشوه در سجده

تا همچو تويی باشد معشوق و خدای من
بر کوریِ چشمِ مرگ، ثبت است بقای من

شادم که در اين فصلِ حرّاج بزرگ عشق
بيش از دو جهان باشد پيش تو بهای من



ابوالفضل محققی

تفنگ‌های آبی

انفجاری از شور!
درد فروخفته!
دسته‌ای کبوتر خود را به آب زدند.
مرغ عشق زن فالگیر
برگی از فال حافظ را به منقار گرفت.



pirayeh-yaghmaii-s.gif
پيرايه يغمايی

هفتم شهريور

ديشب زنی در خوابم آمد
که وقتی می خنديد
شکل سی و يک سال پيش تو بود
ديشب هم هفتم شهريور بود



Hossein-Danai.jpg
حسین دانائی

ابراهیم *

به همه ی زندانیان و جانباختگان سیاسی کشورم

در عبور از آتش
تنها نگاه نافذ تو
آن مشت کلام تو کافی ست
تا دیوارها گریخته باشند
تا باور کرده باشند
“حسین بن منصور حلاج”
بی تبارو بی امتداد نیست.



فیروز بهرام

آن رنگها و نخها، دم پائی ها

دم پائی ها را می بینید، آیا؟
هزاران هزار زیر سایه های آویزان
دم پائی های سرگردان،
در حسرت پاهاشان
آن رنگ ها و نخ ها، دم پائی ها



جهانگیر صداقت فر

" در صافی ِ وجدان "

و بر آنم که در کتابِ شعور ،
دیری است تا ز واژه‌ی " گناه "
مفهوم ِ تهمتِ " تقصیر "
مستفاد نیست.



محمد بینش (م ــ زیبا روز )

دیدار مثنوی

بخش سوم - دفتر صوفی

مولانا خود بر این نوع شناخت شهودی مفاهیم تاکیدی تمام دارد و آن را در کنار عنایت خدایی و دستگیری پیر راهبر ، حقیقی ترین راه شناخت می داند . وی چه در مثنوی و چه در دیوان شمس بارها دل ِ خالی از رنگ و ریای سالک را تنها محل چنین معرفتی می داند



adib-broumand-s.jpg
ادیب برومند

قذافی حاکم جبار

عاقبت « قذافی » آن اهریمن خونخوار رفت
حاکمی جبار بود آن حـــاکم جبار رفت

لیبی از لوث وجودش پاک شد با رنگ خون
خون آزادی پرستان کز در و دیوار رفت



برزین آذرمهر

لیبی !

آن مرغ سرخ ‌فام
کجا آشیان گرفت؟
آن مرغ شب شکن
کجا رفت و بر نگشت؟



seif.jpg
سيروس"قاسم" سيف

جفتتون پوچ!

وختی رفتم تو، ديدم که بازجويه اونجا ست و تا چشش به من افتاد، از پشت ميزش بلند شد و اومد طرفم و منو بغل کرد و صورتمو بوسيد و گفت :
" قهرمون قهرمونا، توی تاکسی مرگ، در آمريکا چی کار می کردی؟!".
بعدش هم، يه قدم گذاشت عقب و دوتا دستاشو مشت کرد و رو به من گرفت و گفت:
" توی يکيش قرعه ی مرگته وو توی يکيش هم، قرعه ی زندگيت. انتخاب کن! کدوم مشتمو برات وازکنم؟!"



شارل بودلر

دلتنگی

برگردان از "مانی"

شهر از خشم بدین ماهِ زمستان شده پُر!
ریزد آبِ یخِ شومی ز با لا شُرشُر
سرِ ارواح، در آن گورسِتانِ نزدیک،
و هلاکت سرِ این قریه ی شوم و تاریک.



a-biparva.jpg
آزاده بی پروا

تصویری از رویا

اطلسی ها هم دیگر به خواب رفته اند
لحظه ی رویا فرا رسیده
قلم مو بر بوم می آرامد
لحظه ی تازه شدن نزدیک است



sahar.jpg
محمد جلالی چیمه (م. سحر)

نسیم معنوی

در این معبر ، میون جمع ِ عابر
مویُم عالم ترین گرگ ِ مشاور
به دامت می کشُم با دانهء دین
به دندان فریبت می دهُم جـِر



masouddelijani.jpg
مسعود دلیجانی

بالِ طلب

بـا بـالِ طـلب بـایـد تـا حـلِ معمـا رفت
بر رازِ جهـان شـورید تا شورِ فریبا رفت

از رنج نپـرهیـزد عشقی که ز جان خیزد
با ساغــرِ گـردیدن تـا مستـیِ والا رفت



bijan-baran.jpg
بیژن باران

سرقت ادبی

در این جستار سرقت ادبی از دیدگاه خلاقیت فردی و مِمشناسی اجتماعی در اینترنت بررسی می شود. سرقت ادبی دربرگیرنده آثار ادبی، هنری، علمی؛ نیز عنوان تقلبی می باشد. مِم بر وزن ژن واحد فرهنگی است که از یک فرد به فرد دیگر در جامعه انتقال می یابد؛ مانند سفره 7سین یا دستور پختن آش رشته. خلاقیت مغزی یکی از 100 کارکرد مغز بوده؛ ممشناسی بررسی واحدهای تقلیدی فرهنگ مانند آداب و ایده ها در جامعه است.



abbas-golestani.jpg
عباس گلستانی

سقوط

این روزها
هنوز خمیازه ی صبح نشکسته
آخرین خبر می رسد :
دیکتاتور به پایان خود سلام می دهد



bayegan.jpg
رضا بایگان

گفتگو

- تویی ؟
+ آره خودمم .
- اینجا چی می کنی ؟
+ زندگی .



kavir.jpg
محمود کویر

سماع در سایه سار غار

دامن به دامن و دامن
نسرین ونسترن
یاس و یاسمن.
نماز می برم
بر ستاره و گندم
بر آفتاب و شبنم و باران.



جهانگیر صداقت فر

" حماسه‌ی خلقتی دوباره "

گستاخ،
آستین ِ هنر برزده ایستاد
رو در روی ِ خدا،
نواده‌ی آدم.



دکتر منوچهر سعادت نوری

ما نشستیم لب حوض

ما نشستیم لب حوض*
ماهی ، رَدَّ شد ، بی جفت !

جفت_ ماهی ، نابود !
گل_ رویا ، پژمرد !



ali-sadighi.jpg
علی صدیقی

جشنواره تئاتر هایدلبرگ

جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ از معدود جشنواره های نمایش در میان ایرانیان خارج از کشور است که هر ساله طی آخرین هفته ماه ژانویه در آلمان برگزار می شود. این جشنواره با فعالیت پنج ساله خود توانسته است نظر هنرمندان و دوستداران نمایش در خارج از کشور و خاصه نگاه گروه های ایرانی تئاتر در اروپا را به خود جلب نماید.



»  باز حسود
»  مرثيه ي درخت
»  تجاوز
»  با شهریور آمدی
»  دژ سنگی خواب تو
»  " دگر جانانه ای"
»  ... آن که روشنی گردید
»  آمد ، ولی ...
»  هفت پادشاه
»  " پرسه در ساحل ِ اندوه "
»  هنگامه ی درو
»  طنز سیاهکار - نگاهی به "ماهواره"ی مهران مدیری
»  چطور شد كه ققنوس شديم؟
»  دو شعر
»  مقراضِ مرگ
»  "سرزمین من"
»  کوچ
»  دین و آزادی
»  " خود کرده را...."
»  خواننده ی من*
»  آب بازی
»  "فصل سکوت"
»  امید بازیافته!
»  زلزله هستم
»  زرشک
»  حقیقت ساده
»  بنــــدیـــــان
»  روزگارانی بود
»  سیاه چال
»  "راز سفر"
»  روزهایی که می گذرد
»  روح می
»  گمشده!
»  دالان موريانه …
»  دیدار مثنوی
»  شلاق بر چهره ی چراغ
»  آلبوم عکس
»  گیلاس های وسوسه
»  «سادگی» و «فراموشی»
»  کينه به آيينه
»  درخششی مدام پوینده
»  " و ... باز از مقوله‌ی شعر "
»  الهۀ مرگ
»  پایداری درعشق تاپای مرگ
»  قتل
»  چهار پاره ها
»  کشتگان شصت و هفت