esfahani.jpg
محمدعلی اصفهانی

و چند کلمه هم در بارهٔ منشور‌ها و پیمان‌ها و برنامه‌ها

اگر نخواهیم بی‌عمل بمانیم، و اگر نخواهیم دست‌هامان را از بیم آلوده شدن، در جیب نگاه داریم، و اگر نخواهیم در آرزو های زیبا ولی محال خود سیر و سیاحت کنیم و خودمان را با آن مشغول سازیم، و اگر معنای تنگ بودن وقت و زودگذر بودن فرصت‌های استثنایی را بفهمیم، و اگر با هر ضربهٔ شلاقی که بر پیکر اسیری وارد می‌شود و با هر سری که بر سر دار می‌رود بمیریم و زنده شویم، و اگر بدانیم که مردن و خودکشی کردن از فقر، که کلیه فروختن، که بچهٔ خود را از فرط استیصال سر بریدن و خفه کردن، که شیشه‌یی و قرصی شدن یعنی چه، و اگر درد و رنج و اشک‌های نهان عروس هفت ساله و مادر چهارده ساله را درون جان خود حس کنیم، و اگر قبول داشته باشیم که ادامهٔ بقای ج.ا چیزی جز این‌ها و بدتر از این‌ها به بار نخواهد آورد، باید پذیرای انتخابی باشیم که انتخاب آرمانیِ ما نیست، اما در دسترس‌تر است، و از بقیهٔ انتخاب‌ها بهتر است یا کم‌تر بد و کم‌تر بدتر است.



ali-shakerizand02.jpg
علی شاکری زند

برگ‌هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار*

بخش چهارم - آغاز بحران در حکومت فردی

اگر چه انتشار آن نامه تنها با سه امضاء، و نبودن چند امضاءِ دیگری که می بایست در پای آن باشد و نوید یک اتحاد بزرگ از نیروهای ملی مبارز را بدهد، بحث هایی را برانگیخت و جناح ها «پس از سپری شدن بیش از دو ماه و از دست رفتن فرصت های گرانبهایی گناه عدم توافق برای امضای اعلامیه را... به گردن هم انداختند... ولی عمل صدور اعلامیه مذکور در خفقان آن تاریخ حرکت موثری بود و انعکاس داخلی و جهانی قابل توجهی داشت؛ و باید برای ثبت در تاریخ گفته شود که در آن زمان اوضاع چنان نامطمئن و حکومت فردی تا آن حد پابرجا بود که دکتر بختیار، دکتر سنجابی و داریوش فروهر پس از صدور اعلامیه چمدان های وسائل زندان خود را بستند و در انتظار مأمورین ساواک نشستند، ولی عجیب بود که بازداشتی صورت نگرفت و در نتیجه دل و جرأت ها زیاد شد و مسئله نبودن امضاءهای دیگر در اعلامیه بگو و مگوها را زیادتر کرد.



کیقباد یزدانی

واکاوی انقلاب بهمن ۵۷ بر بنیادِ گفتمان‌های آن

چرا انقلاب بهمن ۵۷ به جمهوری اسلامی انجامید؟ و چرا و چگونه آیت‌الله خمینی به رهبر بلامنازع انقلاب بدل شد؟ به این دو پرسش به شیوه‌ها و از جنبه‌ها و نگاه‌های گوناگون بارها و بارها پرداخته شده. در جستار زیر می‌کوشم به کمک "تحلیل گفتمان" به این دو پرسش بپردازم. هدف از این مقاله، نه یافتن پاسخی قطعی و نهایی برای پرسش‌های طرح‌شده، بلکه بیشتر، جستارگشایی و طرح مسئله برای واکاوی ژرف‌تر و گسترده‌تر است.



مهدی رجبی

آزادی و دمکراسی
اندر کژنگری به دمکراسی

دمکراسی بلحاط ذات مفهومی، حکومتی از آن مردم است و در خدمت مردمی است که باهم برابر اند. در همه فرهنگ های سیاسی و مرجع های دانش سیاسی، دمکراسی را با این امر که سرکردگی یا همان حاکمیت سیاسی کشور در اختیار مردم است، توضیح می دهند. پس چرا برخی بر آن شدند تا مفهوم «دمکراسی مردمی» را اختراع کنند؟ نیت آنها بجای خود. چنین اختراعی زمینه ساز این توهم است که دمکراسی می تواند در یک کشور برقرار شود، بی آنکه قدرت سیاسی در آنجا در دست مردم باشد. چنین حکومتی را که مردم توانایی اداره و تعیین آن را نداشته باشند، دمکراسی نمی نامند. این چنین برخوردی هم توهم آفرین است، هم تجاوزی است به مفهومی عام و مشترک.



Taghi
تقی روزبه

پیمان دادخواهی یا گل آلود کردن آب؟

اکنون روشن است که مسیربالیدن جنبش دادخواهی به عنوان یکی از جنبش‌های موجود نه در انفراد خود بلکه در پیوند و گره خوردگی تنگاتنگش با دیگر جنبش‌های ضد استبدادی و برابری خواه و در هم تنیدگی‌ش با خیزش انقلابی زن زندگی آزادی است که اینک با شعارهایی چون مرگ برخامنه ای، مرگ بر دیکتاتور و یا مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر برآمدکرده است. پیشروی چنین جنبشی مستلزم مرزبندی با هرنوع نظام اقتدارگرا و مشخصا با ولایت دینی و موروثی و هرگونه وکالت خواهی و بیعت طلبی است. چه نسبتی بین این «پیمان‌ دادخواهی» با «نه به ولایت و نه به وراثت» وجوددارد، درشرایطی که خود به حلقه ای از حلقات متداخل با آن تبدیل می شود؟



پروانه فروزنده

اعدام‌های سال ۱۳۶۰؛ غبارزدایی از یک قتل عام

روال کار در نظام جمهوری اسلامی اندکی با نظام‌های عرفی فرق دارد و دستوراتی که حساس تلقی شوند یا بعدها برای دستوردهنده مشکلی ایجاد کنند، اکثراً به صورت شفاهی یا نوشته شده در ورق کاغذی مچاله شده و بدون سربرگ رسمی صادر می‌شوند تا ردی از آنها برای آیندگان باقی نماند و آمر و عامل بتوانند به راحتی منکر هر چیزی شوند. بنابراین سر درآوردن از اینکه چرا در شش ماهه دوم سال ۱۳۶۰ شاهد اعلام اسامی کمتر (نه اعدام‌های کمتر) از سوی رژیم بودیم، می‌تواند سوژه یک پرونده تحقیقی دیگر باشد که بهتر است توسط دیگران انجام شود.



masoud-noghrekar5.jpg
مسعود نقره کار


لمپنیسم فلسفی

لمپنیسم فلسفی، نوعی لمپنیسم است که افتخار بدعت اش به یک فیلسوف دین پناه و دینکارِ ایرانی تعلق دارد. این شخص عبدالکریم سروش یا حسین حاج فرج الله دباغ است که در زبان ورفتارش لمپنیسم فلسفی را تعریف و تبیین کرده است. نگاه و برخورد با مخالفان نظری و سیاسیِ ( با فرج سرکوهی، محمود دولت آبادی، 8 شخصیت برجسته و مبارز در نشست دانشگاه جرج تاون به ویژه با بانوی گرانقدر گلشیفته فراهانی و....)، و نوع نگاه و برخورد با خطاهای قابل نقد نشانه هایی از لمپنیسم با خود داشته و دارند.



behzad-karimi.jpg
بهزاد كریمی

نسبت آقای رضا پهلوی با چماق‌داران منتسب به او چیست؟

بعید است آقای پهلوی مطلع نباشد که حالا دیگر گستاخی‌های این چماق‌داران بدانجا رسیده است که قرار گرفتن عکس نمادهای این جنبش – جان‌باختگانی همانند ژینا، سارینا، کیان و... - تحت الشعاع تصاویر چند متری شخص او هم آنها را راضی نمی‌کند. اما این دیگر بسیار عجیب‌ خواهد بود هرگاه نشنیده‌باشد که این جماعت چه سان در هفته‌های اخیر عکس ثابتی سر ساواک جلاد را چسبیده به تصویر خود او بالا می‌برند و گاه حتی مرتفع‌تر هم نمایش می‌دهند.



حمید دادی زاده

سروش و ما معلمان در دوران انقلاب فرهنگی

وقتی سروش تعهد را با صدای بلند خواند، یعنی این که فرمان خمینی را واجب الاجرا دانست. وقتی سروش احکام را دید و وقتی احکام خوانده شدند بی آن که به محکومین فرصت دفاع بدهند یعنی سروش در تنفیذ امر امامش کوشید و چشم بر ظلم و سرکوب ستمگری بست. سروش انقلابی شاهد این فرایند ظالمانه بود . معلمین اخراجی که در بین آنها یک فیزیک دان هم بود فقط با خنده تلخ و تراژیک از خود واکنش نشان داد.محصلین طومار حمایت امضا کردند. ما نمایندگان معلمین از سراسر ایران به تهران رفتیم تا مطالبه حق بکنیم. جنگ شروع شده بود و نوعی به نجات حاکمان آمده بود که بسیج مدرسه ها تشکیل شد و کسی پاسخگو نگشت.



رضا جاسکی

«دایره» توهم[۱]

آیا می‌توان فقط به شیوه‌های قدیمی به سازماندهی پرداخت و نقش رسانه‌های جدید را ناچیز شمرد؟ چرا در بسیاری از کشورها این رسانه‌های اجتماعی به رشد احزاب راست افراطی کمک می‌کنند؟ ترامپ چگونه توانست بر خلاف جریان رسانه‌های اصلی موفقیت‌های انتخاباتی کسب کند؟ چگونه بولسونارو در برزیل موفق شد با کمک رسانه‌های اجتماعی پست ریاست‌جمهوری را از آن خود کند؟ پدیده برگزیت و یا موفقیت احزاب ماورا راست در اروپا، در مورد نقش این رسانه‌ها چه می‌گویند؟ چگونه ایلان ماسک به خاطر تکنیک استارلینک به قهرمان مبارزه با جمهوری اسلامی بدل شد؟ آیا رسانه‌های اجتماعی می‌توانند مشکل سازمان‌دهی اجتماعی را برای چپ‌گرایان حل کنند؟ پرسش‌ها بسیارند. در این نوشته تاملی بر برخی از این پرسش‌ها می‌شود.



new/bagher-mortazavi1.jpg
باقر مرتضوی

از منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران پشتیبانی کنیم

چرا باید از این خواست‌ها پشتیبانی کرد؟ اگر وظیفه ما، ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنیم، پشتیبانی از جنبش داخل کشور است، این جنبش با طرح حداقل مطالبات روشنش دارد خود را معرفی می‌کند. باید از این جنبش و از این‌ خواست‌ها و یا خواست‌هایی دیگر در این راستا پشتیبانی کرد. جنبشی که ریشه در مردم داشته باشد، راه خویش را به پیش خواهد یافت. این جنبش محتاج «رهبر» و «وکیل» نیست.



ارژنگ بامشاد

از برلین تا بروکسل،
همه راه ها به رُم ختم نمی شوند

آنچه مایه تاسف است، عدم توجه سازمان ها و احزاب چپ و همچنین تشکل های مترقی، دمکراتیک و فمنیستی نسبت به روند مصادره انقلاب مردم ایران است. قاعدتآ این جریانات می توانستند با بایکوت چنین تظاهرات و گردهم آئی هایی، مانع از آن شوند که برخی از افراد و نیروها، بدون توجه به نقش و جایگاه چنین گردهم آئی های هدایت شدۀ قدرت های خارجی، به سیاهی لشکر نیروهای رژیم چنجی و دشمنان انقلاب مردم ایران تبدیل شوند. اگر در برلین، امکان شکل دهی به بلوک مستقل در کنار دیگر نیروها، به دلیل خصلت همگانی و فراگیر و هدف مشخص آن تظاهرات در انعکاس صدای انقلاب ژینا، وجود داشت، در گردهم آئی های هدایت شده و سازماندهی شده برای مصادره انقلاب، چنین امکانی وجود نخواهد داشت. به دیگر سخن، همواره همه راه ها به رُم ختم نمی شوند.



ali-shakerizand02.jpg
علی شاکری زند

برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار*

بخش سوم - فعالیت در تجدید سازمان جبهه ملی ایران

در این زمان بنیانگذاران جبهه ملی این دوران در برابر این پرسش قرارگرفته‌بودندکه برای ادامه‌ی حیات، که لازمه‌ی آن مبارزه بود، و برای ادامه‌ی مبارزه، که لازمه‌ی آن ادامه‌ی حیات بود، چه می‌توانستند بکنند. اما پیش از هرگونه برنامه‌ی مبارزه ابتدا می‌بایستی به تداوم آن، مستقل از تصمیمات و انتخابات کنگره، رسمیتی‌داده‌می‌شد، زیرا تنها بدین شرط بود که در صورت احساس ضرورت به واکنش در برابر یک حادثه مرجعی برای پذیرفتن مسئولیت آن وجودمی‌داشت؛ مرجعی که در صورت پیدایش امکان، و احساس ضرورت تجمع، می‌توانست دست به تأسیس یک هیأت مؤسس جدید بزند. بدین منظور بود که در آبانماه ١٣۴٢ جلسه‌ای در خانه‌ی شمس‌الدین امیرعلایی برگذارشد. در این جلسه پیشنهادشد که به‌نشانه‌ی این تداوم به الهیار صالح اختیاراتی داده‌شود.



new/shahab-borhan005.jpg
شهاب برهان

سلطنت و شکل و محتوای حکومت

من بارها این پرسش را کرده ام که اگر قرار است پادشاه هیچکاره و فقط تشریفاتی باشد، اگر قرار است در سیاست مداخله ای نداشته باشد ( که در شرائط مشخص ایران به هزار دلیل محال است) پس اولاً وجود یا عدم دموکراسی چه ربطی به او پیدا می کند و ثانیاً اصلاً چه نیازی به پادشاهی هست که هیچ کاره است؟ این چه شکل حکومتی است که هیچ نقشی و ربطی به محتوای حکومت ندارد و فقط انگل مفت خور خوشگذران از بودجه مردم است؟ این را بارها پرسیده ام که اگر رضا پهلوی قرار است در نظام آینده هیچکاره باشد، اصلا در این میان چکاره است؟ اگر قرار است فرضاً روزی بر سر شکل حکومت رفراندم بشود، رضا پهلوی از حالا چرا بعنوان شاهزاده خودش را وسط معرکه انداخته است؟



new/iraj-farzad2.jpg
ایرج فرزاد

دو سناريوی موازی

هر دولت که در هر سناریو مفروض به قدرت رسانده شود، باید با مردمی که بر سر خواستهای اساسی خود فرموله و دقیق اند، مواجه شود. روشن است که گردانندگان این سناریوها از قبل پست و مقام و منصب را برای خود و عوامل و اکره خود ذخیره کرده اند. مساله اما این است چنانچه با یک مردم متوقع که از خواستهای پایه ای خویش کوتاه نیامده و صرفا در تب و تاب "سرنگونی" و یا "تغییر رفتار" رژیم افسون نشده اند، و با هوشیاری مواظب اند که افکار و عقاید عقب مانده و خرافی آنان چشم بصیرتشان را کور نکند، تا چه اندازه "نیرو"ی خود را در برابر چنان نوکیسه هائی عَلَم میکنند.



Saeed-Rahnema.jpg
سعید رهنما

فرایند و موانع تدارک قانون اساسی جدید

بر خلاف شرایط انقلاب‌های سیاسی کلاسیک که یک جریان اصلی رژیم قبلی را سرنگون کرده و رأساً قانون اساسی جدیدی را تهیه و به تصویب می‌رساند، و آخرین نمونه‌ی آن انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود – یک قانون اساسی جدید تنها از طریق مذاکره، توافق و ائتلاف جریان‌های سیاسی مختلف اپوزیسیون، در شرایطی که رژیم کهن به هر دلیل‌ داخلی و خارجی یا سقوط کرده و یا سقوط نهایی خود را پذیرفته، در مجلس یا نهادی که از طریق دموکراتیک انتخاب می‌شود، تهیه و به تصویب نهایی مردم می‌رسد.



behzad-karimi.jpg
بهزاد كریمی

منشوری درخشان، از بطن جنبش در ایران

ارزش این سند اما آنجایی بیشتر می‌شود و بالاتر می‌رود که در پایان خود از امید سخن می‌راند و بر امیدوار بودن پای می‌فشرد. گرچه نفس ارایه هر برنامه و پیشنهاد برنامه‌ای، خود بیانگر امید و اراده برای ورود در اقدام است، اما تصریح خاص این منشور بر امید، معنی خودویژه خود را دارد. منشور با نگاهی سازنده به آینده، مشخصاً ظرفیت‌های بالا و والای انسانی، اقتصادی و طبیعی ایران را یادآور می‌شود و متکی بر چنین پتانسیل‌هایی خاطرنشان می‌سازد که نه تنها می‌توان ایران را از این وضعیت فلاکت‌بار بیرون کشید بلکه امکانی واقعی است که آن را حتی بتوان جهش‌وار در ریل توسعه‌ی پایدار انداخت. سند می‌گوید: می‌توانیم، هرگاه حول برنامه‌ای واقع‌بینانه‌ گردهم آییم و بخواهیم بسیار شویم!



reza-alavi3.jpg
رضا علوی

کالبد شکافی« پرویز ثابتی»

ثابتی مرد شماره دو سازمان امنیت پس از ۴۴ سال و در سن ۸۶ سالگی همان ذهنیت و باورهایی دارد که "آدولف آیشمن " مرد شماره دو آلمان نازیست داشت . وقتي آدو لف آيشمن، مرد شماره دو آلمان نازيسم را به جرم كشتار بي رحمانه نزديك به شش ميليون يهودي، محاكمه ميكردند، او از دادگاه خواست تا اجازه و ترتيبي دهند تا او در واپسين روزهاي زندگيش يهودي شود و شد، اما هنگام اجراي حكم اعدام با لبخندي شيطاني گفت، خوشحالم كه با اين كار، بازهم يك يهودي ديگر كشته مي شود. و این حکایت همه جبارانی است که حتی در واپسین روز های حیات خود نه تنها به کشتارمتوسل می شوند که به خیانت هم تن می دهند.



مهران رجبی

شکل های احتمالی گذار از جمهوری اسلامی

اردوی گذار برای پیروزی نیازمند آن است که اسباب و شرایط این امر را فراهم کرده، و کاستی هایی را که مانع از پیشرفت و ادامه کار جنبش گردیدند، برطرف سازد. از میان کاستی های پیشگفته که بود و نبودشان در ظرفیت اراده و ذهنیت جنبش است می توان بعنوان نتیجه گیری روی دو مورد زیر انگشت نهاد: نداشتن نگرش اثباتی پیرامون اینکه چه می خواهیم و در این رابطه جایگزین نکردن «چه نمی خواهیم» (مرگ بر دیکتاتوری) با «چه می خواهیم» (آزادی، برابری، دمکراسی)، در کنار نبود رهبری و مرکزیت آگاه، مهمترین کاستی های خیزش مهر و آبان بودند.



new/ali-keshtgar01.jpg
علی کشتگر

فاشیسم ره به آزادی نمی‌برد!

کسی که حق مخالفان و حتی دشمنان خود را به عنوان شهروندانی که در حقوق شهروندی با خود او کاملا برابر هستند و طبعا باید هم از حق انتخاب شدن و هم انتخاب کردن برخوردار باشند نمی پذیرد، به رغم هر ادعایی که داشته باشد نهایتا ره به دیکتاتوری می برد. چرا که عزیمت از نفی آزادی یک عقیده و یا گرایش سیاسی خاص به همان گرایش خاص محدود نمی شود بلکه سرآغاز محدود کردن حقوق شهروندی دیگران نیز هست و نهایتا به سیاست خودی همه چیز و غیر خودی هیچ چیز می رسد که مشخصه رژیم های دیکتاتوری و اقتدارگرا است و به همین دلیل در دموکراسی ها جریانات راست افراطی که ماهیتا با جمهوریت سازگاری ندارند و نیز چپ های افراطی که از تاریخ درس نگرفته و هنوز به دنبال دیکتاتوری پرولتاریا هستند نیز آزادند.



masoud-noghrekar5.jpg
مسعود نقره کار

به جای نفی دیگران خودتان را اثبات کنید!

۸ تن ازمخالفان حکومت اسلامی جمع شدند که برای مردم زیر ستم سرزمین مان قدمی بردارند، ببینید چه اَلم شنگه ای بر پا شده است، و چه کَکی حتی در تنبانِ فیلسوفِ ۱۲ امامی، عبدالکریمِ فرهنگ کُش انداخته اند. مخالفان این نشست به جای اثبات خود و طرح و تبلیغ نظرات شان به نفی تلاش این هشت نفر روی آورده اند، که البته تعجبی ندارد و این منش و روش از ویژگی سیاست کردن درمیان ما ایرانیان است. شک نداشته باشیم در همین خارج از کشور اگر فیسبوک و توئیتر و اینستاگرام و تارنما و رادیو و تلویزیون ها نبودند که با کلام حساب هم را برسیم در کف خیابان ها حداقل چوب پرچم بر سر همدیگر خُرد می کردیم.



new/ali-keshtgar01.jpg
علی کشتگر

خروج جناب دکتر سروش از دایره ادب و اخلاق

این فیلسوف اسلامی باید بداند که ایران عوض شده و دیگر دوران مرزبندی و تصفیه‌های دینی که بر اساس دوری و نزدیکی دانشگاهیان به نظام اسلامی در دهه اول روی کار آمدن جمهوری اسلامی انجام می شد و ایشان در آن نقش داشت گذشته است. راستی آقای دکتر سروش به نظر شما برهنه شدن بدتر است یا آن کارهایی که شما در تصفیه اساتید دانشگاهها و محروم کردن کشور از صدها استاد دانشگاه کردید؟



jebhe.jpg

در کجای تاریخ ایستاده ایم؟

سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره ۲۱۸ مورخ ۲۵ بهمن ۱۴۰۱

فکر تشکیل یک کنگره ملی موقت از نمایندگان مردم، از همه گروه ها واستان ها و سازمان های صنفی، علمی، فرهنگی، صنعتی، جوانان و زنان و حزب های دارای شناسنامه سیاسی یک پیشنهاد سازنده و ارزشمند است به گونه‌ای که نظم آینده کشور توسط آن کنگره ملی با آغازی دموکراتیک ترسیم گردد. و انتخابات مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی زیر نظارت آن کنگره ملی صورت پذیرد.



Taghi
تقی روزبه

تعلیق دموکراسی در نشست « آینده جنبش دموکراسی خواهی»

کمترین درسی که از تجربه شکست و مسخ شدن انقلاب بهمن می توان فراگرفت همانا ضرورت چندگرایشی و پلورالیستی بودن صفوف و گفتمان اپوزیسیون، یعنی بازتابانیدن واقعیت جامعه و انقلاب جاری است در برابر رویکردی که تمامی تلاشش مقهور و مرعوب کردن دیگرگ رایش‌هاست. چرا که اگر در مقابل حاکمیت مستبد و تک صدائی، اپوزیسیون آن هم بخواهد یکدست سازی کرده و تحت هژمونی و زیرنفوذ یک جریان شکل بگیرد، و بگوید بحث ‌(حول برنامه و دموکراسی...) بعد از پیروزی، همانی را بازتولید خواهد کرد که ادعای مبارزه با آن را دارد.



ali-shakerizand02.jpg
علی شاکری زند

برگهایی از زندگی سیاسی
دکتر شاپور بختیار*

بخش سوم - فعالیت در تجدید سازمان جبهه ملی ایران

بنا به گفته‌ی وی برای خروج از این بن بست با علی امینی قرار دیدارهایی گذاشته‌شده‌بود، و این دیدار ها سه بار نیز صورت‌گرفت که خود وی نیز در دو مورد آنها شرکت‌داشت. در این دیدارها پیشنهاد جبهه ملی پیش از هر چیز دیگر این بود که در صورتی که قرار بر انتخابات آزاد گذاشته‌می‌شد، جبهه ملی در مبارزه‌ی انتخاباتی شرکت‌جوید، بی آنکه انتظار بُرد همه‌ی کرسی‌های مجلس را داشته‌باشد، و می‌گفت ما تنها در شهرهای بزرگ، و در کمال نظم و آرامش، فعالیت انتخاباتی خواهیم‌کرد. بختیار می‌گوید پیروزی انتخاباتی در همین مقیاس برای جبهه ملی کافی بود، زیرا سنت کار پارلمانی مصدق نشان‌داده‌بود که با شمار کمی از نمایندگان مجلس نیز می‌توان سیر جریان سیاسی کشور را دگرگون‌کرد۷.



»  بعد از انقلاب پیش از انقلاب است
»  پرویز ثابتی؛چرخِ چَنبَر* دَمبَرِ ساواکِ شاه
»  پرویز ثابتی، بنیانگذار اعترافات تلویزیونی در ایران
»  غدیر خم راستگرایان
»  ابهام زدائی بیانیه میر حسین موسوی
»  ایجاد مرکز هماهنگی اپوزیسیون دموکرات نیاز لحظه کنونی است!
»  چند نکته در رابطه با جنبش انقلابی ایران
»  شاهدی بر نیم قرن دیکتاتوری در دو رژیم، و خطر دیکتاتوری نوین!
»  کژنگری بخشی از چپ ها به دمکراسی
»  مسابقه برای بازتولید رسانه‌ایِ رضا پهلوی
»  جنبش دمکراسی خواهی برای کی و چگونه ؟
»  ایران بانو، به ما بگو که پیروزی نزدیک است
»  از شاه، شاه تر!
»  تابوی «مصدق» و بی‌مهری دموکراسی‌طلبان
»  انقلاب ۱۳۵۷ متعلق به کیست؟ به رژیم ولایتِ فقیه، نسلِ ۵۷ یا مردم ایران؟
»  چرا «۲۲ بهمن» چرا پارسی مد؟
»  دیکتاتوری پنهان
»  من یک «پنجاه و هفتی» هستم!
»  معنای «همه با هم»؟
»  انقلاب
»  چرا انقلاب اسلامی ۵۷ محصول رژیم پهلوی بود؟
»  درود بر ستارگان سیاهکل و راه سرخ‌شان
»  ۱۹ بهمن ۱۳۴۹- ۱۹ بهمن ۱۴۰۱
»  پی آمدهای یک فرهنگ استبدادی
»  « روشنفکرستیزی»به جنبش لطمه می زند
»  مدافعان اصلاح نظام تروریستی کیستند؛ چه می‌خواهند؟
»  معنی تمامیت ارضی و تجزیه طلبی به «فارسی»!
»  میرحسین موسوی و تقویت امکان انقلاب آرام
»  سکولار دمکراسی و اتحاد ملی! ما باید «ما» شویم!
»  سربرآوردن «رستاخیز» اسلامی از دل «جمهوری اسلامی»
»  دربهمن ۵۷ کوه موش زائید. ديكتاتور سرنگون شد، نه ديكتاتورى!
»  دستبرد به دارایی های مردم با چراغ رهبری
»  رفع ابهام کنید!
»  من و این«پاپیون»
»  باقر مومنی و دنیای ارانی
»  خاطراتی خواندنی از حسین سازور با سرنام «روح زمانه»
»  سپاه تروریستی و اصلاح طلبان حکومتی!
»  در باب تمامیت ارضی، و تب ادواری نگرانی از تجزیه
»  مولدسازی در ساختاری فرسوده و مافنگی
»  ۹ نکته در نقد وکالت خواهی و ادعای رهبری اپوزیسیون