تحولات چند ماه اخير بعد از قتل ژینا امينى سرانجام بطور روشن دو صفبندى آشكار را در مقابل هم قرار داده است؛
صفى كه رو به آينده، روشنائى و اميد دارد، و در طرف مقابل صفى که رو به گذشته و تاريكى دارد و واپسگرایانه است. يك طرف نيروهاى ترقیخواه، دمكرات و آزادانديش با منشورى تقريبأ شفاف و طرف مقابل راست تماميتخواه با ائتلافهاى پشتپرده.
منشوری که بيش از ۲۰ جريان صنفى و مدنى آن را اعلام داشتهاند، بيان آشكار خواستهاى دمكراتيك اين مرحله از مطالبات خلقهاى ايران است. ميتوان به اينجا و آنجای اين منشور ايراد گرفت و سعى در تكميل آن نمود. ميتوان در تكميل آن گفت و نوشت. این خود دلیلیست که در همصدایی با آن، میتوان در كنارشان ايستاد.
من تمام مفاد اين منشور را با افتخار مىپذيرم و از آن دفاع مىكنم. خوشحالم که سرانجام از دل این جنبش مطالباتی چنین پیام روشن، حیاتی و لازم شنیده میشود. جنبش که دارای خواست شود، میتواند گامهای خویش را بر زمین مستحکم کند و پیش برود. اين منشور بر آیههایی جزم بنیان ندارد، میتواند در ادامه مبازه صیقل بخورد و کاملتر بشود. نكاتی را به عنوان حداقل خواستها اعلام داشته که نه تنها بر تجربه پنج ماه مبارزه جاری، بلکه چهل و چهار سال زندگی به زیر سلطه نظام جمهوری اسلامی بنیان دارد. این منشور خواستهای اين مرحله از جنبش را بطور شفاف با مردم بيان مىنمايد و میکوشد در این راستا معترضان را همراه و همگام، برای رزمی مشترک، متحد کند.
برخلاف ناشرین این منشور که افرادی حقیقی و حقوقی هستند و در ایران زندگی میکنند و مبارزه در راه رسیدن به این خواستها تمامی زندگیشان است، جريانهای راست که ساکن خارج از کشور است و خود را رهبر جنبش میخواند، تا کنون کوشیده است با شعار و احساس و وعدههایی که همچنان وعده خواهند ماند، بی هیچ شفافيت و آشکارسازی، با استفاده از تریبونهایی فراگیر، و با کمک نیروهای خارجی در دیدارها و سمینارها، پنهان و پشت پرده كار خویش پیش برد.
منشور ۲۰ تشكل مستقل بنیادی دمکراتیک دارد. با نظر به جهانی نو، بسیار مدنی و متمدنانه خواستهای خویش را طرح میکند. تدوین کنندگان این منشور هیچ یک از نیروهای مردمی را طرد نمیکنند و انحصارطلب نیستند. هیچ شکی نیست که بر تعداد این تشکلهای امضاکننده آن، تشکلهای دیگری نیز افزوده خواهد شد. چه بسا نیروهای دیگر نیز خواستهایی دیگر و کم و بیش مشابه منتشر کنند. در جریان مبارزه باید از چنین اقدامهای راهگشایی استقبال کرد.
منشور راستها که بر "اتحاد و به همپيوستگى جنبشهاى اجتماعى و مطالباتى پاى مىفشارد، معتقد است تنها از طريق اين اتحاد و همبستگى" است كه مردم به تحقق خواستهاى خود نائل خواهند آمد. اتوبوسی را به راه انداختهاند که راننده آن شخصیست که از هماکنون خود را رهبر میخواند. مقصد این اتوبوس معلوم نیست. تنها کسانی میتوانند سوار آن شوند که وجود این راننده را به عنوان رهبر به رسمیت بشناسند.
راننده این اتوبوس به عنوان رهبر، رضا پهلوى است كه چشم به همکاری بخشهائى از درون حاكميت نیز دوخته است و مىخواهد برای پیش بردن نیات خویش، عدهای از روحانيت خوب، از مديران دستگاههاى بوركراتيك و سركوب، از نيروهاى انتظامى، امنيتى، بسيح، ارتش و سپاه را نیز با خویش همراه کند.
منشور ۲۰ تشکل رو به مردم دارد و میگوید؛ "از همه انسانهاى شريف كه دل در گرو آزادى و برابرى و رهايى دارند مىخواهيم از كارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانى پرچم اين مطالبات حداقلى خود را بر بلنداى قله رفيع آزاديخواهى برافراشته دارند".
آنان معتقدند؛ "اين اعتراضات زير و رو كننده، برآمده از متن جنبشهاى بزرگ مدرن اجتماعى و خيزش نسل شكستناپذيرى است كه مصمماند بر تاريخ يك صد سال عقبماندگى و در حاشيه ماندن آرمان برپایی جامعهای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارد."
منشور از تغییرات و اعتراضات بنیادین توسط جنبشهای بزرگ اجتماعی پیشرو و از پائین میگوید و بر آن است تا برای همیشه به شکلگیری هر گونه قدرت از بالا پایان دهد. اما راستها در صددند تا از ورای سر مردم و از طریق سازش با بخشی از قدرت حاکمه فعلی و با همکاری دولتهای غربی، قدرت بگیرند.
منشور به درستی "از پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز به دست زنان، دانشجویان، دانشآموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کمسابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زنستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایانناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما عموم مردم ایران تحمیل شده است."
راستگرایان اما این معضلات مسئلهشان نیست و رفع آنها هم خواستشان نیست. هرگز تا به حال شعار و طرحی علیه فقر و فلاکت و ستم نداشتهاند. آنچه گفتهاند و مدام تکرار میکنند این است که میخواهند “کشورشان را پس بگیرند” یعنی بازگشت به گذشته. یعنی زندان، یعنی شکنجه و کشتار.
منشور از آزادیهای بیقید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب و.... و دوری از هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی میگوید، از برابری حقوق زنان و مردان در تمامی عرصهها، از لغو اعدام، ممنوعیت هر نوع شکنجه، جدائی مذهب از حکومت و چندین خواست مترقی دیگر میگوید.
چرا باید از این خواستها پشتیبانی کرد؟ اگر وظیفه ما، ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی میکنیم، پشتیبانی از جنبش داخل کشور است، این جنبش با طرح حداقل مطالبات روشنش دارد خود را معرفی میکند. باید از این جنبش و از این خواستها و یا خواستهایی دیگر در این راستا پشتیبانی کرد. جنبشی که ریشه در مردم داشته باشد، راه خویش را به پیش خواهد یافت. این جنبش محتاج "رهبر" و "وکیل" نیست.
باقر مرتضوی ۲۳ فوریه ۲۰۲۳
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد