چهار پاره ها

١
آیا اجا زه هست که یک دم نفس کشید
یا می توان که پیکرخودپیش و پس کشید؟
آیا اجازه هست که پیمود راه‌ خویش
یا با ید آنکه راه به سوی قفس کشید؟
٢
ما ، نسل ضربه دیده ز پرگار_نفرت ا یم
ما ، ازبرای_نسل_ بشردرس_عبرت ا یم
با شد دیار و کلبه ی ما ، پر شود زمهر
ما ، د وستدا ر_ حربه ی عشق و مسرت ا یم
٣
بغض_ ز مین چو ا شک ، به بارد ز آ سما ن
نا مر د ی و ریا ، شده سر مشق و آ رما ن
اندوه ، ما ند ه بر د ل_ ا نبوه_ مرد ما ن
انسان ، به سوگ_ عشق نشسته ست این زما ن
٤
شهری ست ، بی نشانه ز آثار عدل و داد
کآنجا ، علیه مرد و زن ، اقدام می کنند
آن را که از رژیم ، نماید یک انتقاد
زنجیرها ش ، بسته و اعدام می کنند!