شش
هفت
شصت و هفت
تیرخلاص
بر هزار هزار
گل
هزار درخت
خزان شدند
ستاره های بهاری
به خاوران و دشت
طوفان نشست
در قلب مادران
شهر
در عزا نشست
نسلی گذشت
گلستان دیگری
بدین بیابان
به نغمه رست
هنوزم
صدای گلوله می آید
از این
فضای پست
آه
از ترانه های صلح
در حصار مانده
با نعره های شور و مست
فردا که آفتاب
بر دمد
از خاوران و دشت
بینی
چه نغمه های بلندی
سر دهند
کشتگان شصت وهفت
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد