rashel.jpg
راشل زرگریان

همیشه دیراست!

زن جوان وشیک پوشی با نمائی مبهم وناراحت آه میکشید وباخود حرف میزد. بسختی شنیدم که گفت: امیدوارم تعداد ملاقات کننده گان زیاد نباشند حال وحوصله ندارم. وقت هم که هیچوقت ندارم. پسرجوانی با داشتن واکمن به گوش موزیک گوش میداد ودستها وبالا تنه اش را تکان میداد ودرعالم خودبود. برای تین ایجرها زمان خیلی کند پیش میرود وبرعکس همه همیشه زود است.



reza-hiwa.jpg
رضا هیوا

در سوگِ پروانه‌یِ سوگوار

برایِ هاله‌ی سحابی

دیروز کژدم‌های پتیاره
دلِ پروانه‌ی سیاه‌پوشی را که می‌گریست
و خواهر من بود
در میانِ چنگِ زنگ‌خورده‌یِ آهنین‌شان
هزارپاره کردند



reza-bishetab.jpg

من عاشقم همیشه

به یادِ استاد جلیل شهناز

دیدی که عاشقم باز
باز آمدم به پرواز
یک آسمان ستاره
بر سینه ریزِ آواز



شارل بودلر

گربه

برگردان از "مانی"

سرکشد گوشه ی مغزم هرجا
گربه ای ناز و ملوس و رعنا،
خانه ی خویش سرم داند او،
نشنویش بس کند آهسته "میو"،
بس که نرم است ورا لحن صدا.



majid-sedghi.jpg
مجید صدقی

جشنواره کن حسرت برای سینمای فرانسه

نخل طلای جشنواره نصیب میشائیل هانکه کارگردان اتریشی به خاطر فیلم ( عشق ) با شرکت دو بازیگر سالخورده سینمای فرانسه ژان لویی ترین تینیان ( 81 ساله ) و امانوئل ریوا ( 85ساله ) شد . ایزابل هوپر دیگر بازیگر سرشناس سینما ی فرانسه در این فیلم نقش دختر این زوج را بازی می کند . شاید بتوان گفت درجشنواره کن امسال این سه بازیگر مطرح فرانسوی سزاوار فرش قرمزی جداگانه بودند .



bijan-baran.jpg
بیژن باران

تعیین مولف شعر انقلابی

در تاریخ ادبیات، آثاری وجود دارند که نام مولف ندارند. چند نمونه از گذشته های دور: درخت آسوریک، 1001 شب، لالاییها. کتاب امثال و حکم نام دهخدا را دارد؛ ولی تک تک هر مثل یا کلام قصار مولفی ندارد. در شرایط مشخص، یک اثر ادبی می تواند بدون مولف، چند فرد یا یک سازمان بمثابه مولف داشته باشد. در این جستار سرقت ادبی بیرون گذاشته شده. سرقت ادبی دربرگیرنده کش رفتن قسمتی از آثار ادبی، هنری، علمی بنام فردی دیگر است؛ نیز عنوان تقلبی را هم در بر می گیرد.



اسد سیف

زنی گُم‌شده در تاریخ

(نگاهی کوتاه به زندگی اشپیل‌راین، نخستین زن روانکاو در جهان)

فیلم با تصویری از زابینا شروع می شود، با عضلاتی منقبض شده و تشنجی که انگار پایانی ندارد. و این رنج یک بیمارِ هیستریک است که در واقع موضوع فیلم می باشد. کارگردان می کوشد تا گوشه‌هایی از تاریخ علم روانکاوی، آغاز و بالشِ آن را بنمایاند. سعی می شود لحظاتی تابناک‌ از تاریخ هستی انسان معاصر را نشان دهد، لحظاتی که فروید به روانِ انسان توجه می کند. و این زمانی است که داروین با تئوری تکامل در "اصل انواع" و "تنازع بقا" نوری تازه بر هستی انسانِ مدرن تابانده است.



mehdi-estedadi-shad.jpg
مهدی استعدادی شاد

بُنیادِ مَکر

مَکر، که در شناخت لغت و واژه به معنای محروم کردن دیگران از حقشان است، در صورت فضایابی و بُنیاد سازی دیگر دعوای حقوقی میان افراد نیست بلکه پروندۀ قضایی است که به کلیت شهروندان کشور مربوط میشود. به ویژه به وقتی که شهروندان کشور، در قانون اساسی که برایشان دست و پا شد، هیچگونه حقی در انتخاب مدیر اصلی نظام سیاسی شان ندارد. در ولایت مُطلقه فقیه برکشیدن شخص اول مملکت به هیچ وجهی ربطی به خواست مردمان و امر انتخاب ندارد.



ali-alang-2s.jpg
علی‌ آلنگ

"واژ‌های رفتن "

باز هم بدیدنم آمد
در اتاقی تنگتر از یک انتظار
... و کوچکتر از یک گستاخی.
با قطره‌ای درد که روی طاقچه نهاد
شمع‌ها خاموش شدند



رضا اغنمی

اندیشه سیاسی دراسلام معاصر

تحقیق بسیار درست و بجایی که عنایت که دراین اثر انجام داده، ازاین جهت قابل توجه میباشد که اولا با زبان رایج فرهنگ نوشته و نه با زبان پیچیدۀ حوزه ها. دیگر اینکه برای دانشجویان و مدرسین علمیه نیز قابل استقاده است. مثلا درواقعه غدیر خم وسقیفه واجماع آن مسئله را به طور خیلی ساده و واضح، بطور گسترده شرح داده است که برای هرخواننده عادی قابل درک وفهم است.



bijan-baran.jpg
بیژن باران

عمر

آه ای سفید پیری
بر موی سیاه من
چون حریر برف نشسته ای.
سالی دگر گذشت در غربت.



alireza-jabari.jpg
علی رضا جباری

خورشید را گر می توان کشتن

برای دانشور فرهیخته: پرویز شهریاری


نام تو باشد زندگی یاخود چنانستی؟
گرخود چنانستی چرا با مرگ
آمیختی تو راه خود را ازازل جانا؟
نام تو گر شد زندگی، اما
همپای جاوید تو، مرگ اهرمن خو، چون کند غوغا؟



لرد دونسانی

«ارواح »

ترجمه:علی اصغرراشدان

بگو مگوئی که با برادرم تو خانه بزرگ دور افتاده ش داشتم، ممکن است با اشکال مورد پسند خوانندگانم قرارگ یرد،ا ما حداقل امیدوارم به تجربه ای که پذیرفته ام و بوسیله اشیاء عجیبی وادار شدم در آن ناحیه پر خطر با آن همه سادگی و ناآگاهی به خود اجازه دهم وارد خیالبافی شوم، ممکن است علاقمند شوند. این دیدار تو «وانلیق» صورت گرفت. حالا وانلیق تو ناحیه پهناور ایزوله شده ای در میانه انبوهی از درخت های سدر قدیمی زمزمه گر قرار دارد.



sahar.jpg
محمد جلالی چیمه (م. سحر)

مُقدّس (۱۸ رباعی)

ما پاس مقدسات ، توهین کردیم
کین ورزیدیم و نام او دین کردیم
با آنکه عَلَمدارِ محمد بودیم
تقلید ز اصحاب تموچین * کردیم



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

کاتبِ تاریکی

در من به خیره منگرید که من اعترافِ فکرِ بر زبان نیامده ام، خویشاوندیِ ام با شما پیوندِ آوندی است که در خشکسالِ خیالِ خویش پریشیده است، در دستانِ کدامیک از شما، خویشاوندانِ هم ریشه ام، جهل جوانه نزده است؟ در پسِ سیمایِ کدامیک از شما؛ ستمگری به هنگام و نابهنگام؛ آماده ی برآمدن نیست! کدامیک از شما در بزنگاهِ همگامی، دیگری را رها نکرده اید؟



pirayeh-yaghmaii-s.gif
پيرايه يغمايی

کاش ...

کاش می بريدم از گذشته ها
از تمام بوده ها و گشته ها
می پريدم از سر کمين کاش



a-biparva.jpg
آزاده بی پروا

شاید امروز...

شاید باید
همزمان با تدفین ِ تکه های ازهم پاشیده ی گلدان
دیوار روبرویش را رنگ می زد
و تمام ِ نوشته های هر شب ِ ذهنش را
زیر رنگها پنهان می کرد



sahar.jpg
محمد جلالی چیمه (م. سحر)

ای ناصر مکارم شیرازی

راضی مشو به قتل و سراندازی
تو تاجری ، تراست همان خوشتر
در خانه ات ، خزانه غنی سازی
فتوی مده که خون هنرمندان
ریزند بهر ِ سازی و آوازی !



abtin-a.jpg
آبتین آیینه

... واپسین شکست

هنوز رُخ از رُخداد روی از رویداد نگشوده بودیم
آوای شکست ِ گادسیه ی ( قادسیه) نخستین
پیوستگی ی گسستگی گسل گردید
تا تازیانه ی تاراج بر اندام ِ هر رام
دام و دانه تاخته گردد



دکتر منوچهر سعادت نوری

پرسش امروز

مگر بد بود ، درستی ، راستی
چرا دنیای ما ، پر از دروغ شد

مگر بد بود ، عشق و دوستی
چرا مهر_ زمانه ، بی فروغ شد



a-barnoushian.jpg
علی محمد برنوشیان

شاخه گل گورستانی

مشعلی پنهان در حیا و نگاه
آگاهی است که زبانه میکشد
از ظلمات تیره ی دوردستها
که فریاد میکشد
رهایم کنید
از بند جهل نسلها



ali-alang-2s.jpg
علی‌ آلنگ

سه یار جاوید

دو مرد در این دنیا ، دائما
سر راه من سبز میشوند
این یکی را من عاشقم
آن دیگر عاشق من!



bijan-baran.jpg
بیژن باران

یلدا

و دو شعر دیگر

روزی می رسد
دیوار ترک دار فرو می ریزد
ما از این سو با شور
شما از آنسو با شادی
زیر فوج کبوتران آزادی
بهم می رسیم



یوسف صدیق (گیلراد)

مرز

بهار
خرامان در فاصله ی شاهنامه تا اوستا.
من
پایکوبان در سرازیری دامنه های البرز.
پهلوانان اساطیری
خندان کنار سفره ی فروردین.



GilAvaei.jpg
گیل آوایی

طرف های امروزِ ما

به سادگی آب خوردنی جان حراج می کنند!
هیچ چیز به اندازه جانت بی بها نیست!
زندگی در سرای مرگ پرستان جرم است!



»  انسان در هزار توی خاردار زندگی
»  نگاهی به یادداشت های شبانه
»  آن ها
»  " زیر پوست ترافیک"
»  کیش پرندگان
»  اندر کُلاهداری طُلاّبِ دین *
»  سرزنش
»  آزادی مرتد شده است
»  در دادگاه عدل الاهی
»  سروده هایی از شاعران میهن دوستِ نامی
»  فرزند خورشید و زمین
»  خورشید طلوع می کند
»  پند زندگی
»  سرشب
»  غم
»  "محبوس"
»  «تابوی ایرانی» یا «تابوی اسلامی»
»  «باران خون» و «زندان»
»  همنشینِ عشق
»  فانوس راه باهم بودن نورش از کجاست ؟
»  ای دوست وقت خفتن و خاموشی ات نبود…
»  ای ایران من
»  ازحجره های سالوس تا غرفه های سوپر دولوکس
»  این شبروان
»  نمایشگاه کتاب...! و بعد؟
»  معلم انقلابی فرزاد کمانگر وچهار ستارهءمهتابی
»  دعای فـَـرَج
»  تلواسه ی خبر
»  "یک روز عادی"
»  «کسروی از خرد آغاز می‌کند و می‌رسد به بی‌خردی»
»  طلوعِ پگاه
»  اعترافِ شاعر (اعترافاتِ جنگ - ۵)
»  چند شعر برای مادرم
»  هوای مستی ما را شرار یار بیار
»  وزن هجایی و لحن
»  عاشقانه
»  پرنده را مَکُش!
»  از جسارت تا حقارت
»  رستم را فراموش کن
»  پنج
»  مُعضل «علی» ها، رهبران فاضله و دموکراسی!
»  خـدا در دولت دینـی
»  یلدا
»  کار ِ بی مزد و مِنّت
»  به پوررضای دل
»  ملاک زندگی
»  در خیابان یخ
»  خطی بر شعر ، جهان نگری تراژدیک
»  شهر ِ ما
»  درباره ی سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا
»  آخر شاهنامه
»  دیدار مثنوی در پی پیر
»  کرزی و عشق « پيمان راهبردی »!
»  "لبخند"
»  با پرچم برهنگی
»  قماربازان
»  چند شعر
»  سفرنامه دنیای ارواح
»  چنانت دوست می دارم
»  لبخند یار
»  من زاده پاييز نيستم، زاده باران بهارم
»  نامۀ دختر آتش‌‌‌‌ پاره به عطار نیشابوری*
»  کیارستمی نماینده ژاپن در جشنواره کن
»  طبقه