رسول آذر نوش اکوسوسیالیسم کلیدواژه اکوسوسیالیسم که ترکیبی از دو واژه اکولوژی و سوسیالیسم است بیش از پیش در جنبش چپ سوسیالستی آلترموندیالیست عمده گی یافته و گسترش مییابد. ایده اکوسوسیالیسم بر این پایه استوار است که سیستم سرمایه داری بنا به جوهر قادر به حل بحران اکولوژیک موجود نیست که جهان امروز با ان مواجه است حل این بحران سیستمیک بدون گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم ممکن نیست همانطور که تحقق سوسیالیسم بدون در نظر گرفتن الزامات زیست محیطی درقرن بیست و یکم قابل تصور نیست.
نیکروز اولاداعظمینسبت نقد به انديشيدن و نيانديشيدن و ارتباط اين دو با دموكراسى(١) دموكراسى به مثابه شیوه ای از هنجارهای زندگى اجتماعى از طريق معيارهاى سكولاريسم انديشه محقق مى گردد كه دو پايه اصلى آن يكى نظام سياسى و ديگرى نظام حقوقى است. در هيچ يك از حوزه هاى علمى و فكرى دموكراسى هاى غرب، دين كمترين نقشى را ايفاء نمى كند و نفوذ آن بر آنها منتفى است. بطوركلى دموكراسى بر انديشيدن و "دموكراسى دينى" بر اعتقاد استوار است و اين دو در تضاد با يكديگر و دومی سرابی دست نیافتنی. بر حسب ارزشهای جاودان اعتقادی می توان به حکومت دینی و ایدئولوژیک رسید اما به عقلانیت دموکراسی نه.
جلال رستمیبحران سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی
واهمیت شعار انتخابات آزاد این مقاله میکوشد که فقط جنبه ای از بحث انتخابات آزاد را برجسته سازد: اینکه امروز با توجه به تضادهای موجود بین باند احمدینژاد و باند رهبری و بیت او، حدود پرداختن به این شعار تا کجا میتواند پیش رود؟ پرداختن به این پرسش را با دو هدف پی خواهم گرفت: نخست توجه دادن به بایستگی تلاش یکپارچة کنشگران و احزاب و گروههای سیاسی برای تحقق آن، و دیگر، پرهیز دادن از همکاری با کسانی که برآنند با مصالحه با رهبری و بیت او به بهانة مبارزه با احمدینژاد به این شعار پشت کنند؛ آن هم به صِرفِ گرفتن امتیازهای موقت.
فرهنگ قاسميزُبدهٔ برخی از سرشت های هوشنگ کشاورز صدر در زمره دانشجویان وابسته به جبهه ملی، دراواخر سالهای سی واوائل سال های چهل شمسی، برای استقرار دموکراسی وحاکمیت قانون بود. بعدها عضویتش در شورایعالی جبهة ملی ایران به جناح مترقی این سازمان دلگرمی میداد. به راستی از نظر اندیشه سیاسی و فلسفه اجتماعی او در جناح چپ نهضت ملی قرار میگیرد.
احسان دهکردیسوسیالیست های چپ و سوسیال دمکرات ها (نگاهی به مجموعه مقالات چپ از نادر عصاره) من فکر می کنم در وحله اول ما باید دلایل مخالفت خود را با تاریخ سد ساله گذشته "سوسیالیزم" لنین، مائو ، هوشی مینه و ... روشن کنیم، بررسی دقیق از عملکرد این "رهبران پرولتاریا" ما را حداقل به این نتیجه نزدیک می کند که چه نمی خواهیم.
ولی در این مقاله علاقه مندم نقدی به دیدگاه، نتیجه گیری و جمعبندی مقاله نادره عصاره بنویسم و نگاه اورا در این نقد دنبال کنم.
حیدر تبریزیبه یاد هوشنگ کشاورز صدر هوشنگ نه تنها شناخت عمیق و زندهای از جامعه ایران داشت بلکه علاوه بر آن تاریخ گذشته به ویژه دوره انقلاب مشروطیت و پس از آن را به خوبی میشناخت و با استقلال اندیشه و خوش فکریای که داشت نظریه خاصی را در باره ساختار اجتماعی ایران و ریشههای تاریخی و اجتماعی استبداد در ایران پرورانده بود. او استقلال، دمکراسی، جدائی دین از دولت و عدالت اجتماعی را شرطهای ضروری پیشرفت اجتماعی در ایران میشمرد.
امیر حسین لادنرژیم فقاهتی یا بازگشت به رژیم سلطنتی؟! *میگویند توی جهنم ماری هست که آدم از دستش به اژدها پناه میبره! یکطرفِ سکّۀ حکومت خداسالار، رژیم فقاهتی است که دیگر نیازی به معرفی و افشاگری ندارد؛ زیرا مدتهاست که «بوق رسوائی»اش زده شده و به گوش فلک، نیز رسیده است؛ پروندۀ رژیم، حاکی از جنایات حکومتگران، چپاول ثروتهای ملی دست اندرکاران فاسد و خیانت هایِ این تجاوزگران، میباشد. طرفِ دیگر این سکه، رژیم سلطنت فردگرا در کشورمان بوده است که شامل حکومت استبدادی رضا شاه و حکومت خودکامۀ محمد رضا شاه نیز، میباشد.
هدایت سلطان زادهزبان بمثابه کانون قدرت:
زبان رسمی و زبانهای غیر رسمی زبان بمحض اینکه ازحوزه تصورانتزاعی خود به متن واقعی اجتماعی انتقال داده میشود، نه تنها به ظرف بیان تمام مناسبات پیچیده اجتماعی تبدیل میگردد، بلکه بعنوان یک نیروی مادی و یک نیروی ایدوئولوژیک، نقش فعالی دربازتولید همان مناسبات اجتماعی را برعهده میگیرد. یکی ازوظایف اساسی زبان، سازماندهی روابط مسلط و بازتولید مداوم روابط قدرت در هر جامعه مشخصی است.
کوروش گلنامتاکید دوباره بر مبارزه منفی در ایران امروز که حاکمیت از گرد آمدن حتا چند نفر وحشت داشته و هیچ گروه، سازمان و حزب آزادی وجود نداشته و بنا بر این اعتراضها، جنبشها و خیزشها بیسازمان دهی مناسب و خود جوش است، مبارزه منفی است که اگر در ایران همه گیر شده و درست اجرا شود، حکومت را به درستی به چالش میکشد. اگر هر ایرانی در هر جا ودر هر پست و جایگاهی که هست، به هر گونه که میتواند دست به مبارزه منفی بزند، میتوان به نتیجه آن امید وار بود.
دکتر محمد حسین یحیاییخبرنگار صدای آمریکا با بهره گیری از خفقان در ایران حکم صادر میکند فلاحتی شاعر در صدای آمریکا برنامه اجرا میکند و گاهی برنامههای خوبی ارائه میدهد، ولی از کجا میداند که فرقه دمکرات آذربایجان به خواست استالین خواهان جدایی آذربایجان از ایران بود؟ آیا بهتر و عادلانهتر نبود که ایشان قبل از اجرای این برنامه و دادن حکم قطعی در باره خواست استالین، عملکرد و اهداف فرقه را هم مورد بررسی میداد و به اسناد منتشر شده آن مراجعه میکرد و حداقل بیانیه ۱۲ شهریور را که به فارسی و ترکی در ۱۲ ماده منتشر شده مطالعه میکرد؟
شهران طبری«تو آب روان بودی ورفتی سوی دریا...» با یاد امیرهوشنگ کشاورز صدر، دوست و یاری همیشه زنده در دلها هوشنگ چه در دورانی که به خاطر مصدقی بودنش زندانی بود، چه در سالهای مخاطره آمیزی که پست و بلند میهن خود را در قالب یک جامعهشناس تکه تکه در نوردید و چه در روزگار پناهندگی بعد از انقلاب که در یاری به میهن خود توش و توان فرسود وآنی نیاسود، هرگز آن ترنم موزون را از یاد نبرد: هم تا مغز استخوان ایرانی بودو هم تا عمق جان متجدد.
اکبر سیفبه یاد دوستی گرانقدر، هوشنگ کشاورزصدر هوشنگ، به گمان من، قبل از هرچیز انسانی بود عمیق، فرهیخته، ودریگانگی باخود. واقعیتها را همانطور که بودند میدید؛ به انسان وانسانیت باور داشت ودر این زمانه وانفسا، از آن تهی نگشته بودکه هیچ بلکه سرشار از عشق ومحبت وصمیمیت بود؛ تسلیم جو نمیشد وبا موج همراه نمیگشت. «فن فاصله گذاری» رانیک میدانست؛ وبا خود ومحیط خویش همگاه بهگاه، با فاصله برخورد میکرد. حرمت دیگران راپاس میداشت. حرف خود را میزد ورفتار ی که خود درست وطبیعی میدانست، پیش میگرفت.
محمود بهنامدر تنگنای معرکه و منبر نگاهی به کتاب «کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی- سال ۱۳۶۷»
انتشار آخرین جلد «کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی»، با عنوان «پایان دفاع، آغاز بازسازی»، که رویدادهای سال ۱۳۶۷ را دربرمیگیرد، میتواند این تصور را به وجود آورد که با در نظر گرفتن مقام و موقعیت رفسنجانی، بازگوئی خاطرات او گوشهای ولو اندک از پرده حقایق مربوط به آن مقطع را کنار زده و ناگفته هائی را عیان سازد. البته از کسی که یکی از بانیان و مسئولان اصلی نظام بوده و هنوز هم از «ستونهای خیمه» آن به شمار میرود، نمیتوان توقع داشت که به فاشگوئی و برملاکردن «اسرار نظام» مبادرت کند.
حسين اسدیجمهوری اسلامی، نظامی رو به زوال
بحق این سٶال میتواند برای پاسدار و بسیجی خوزستانی که شاهد است، چگونه اینها سرزمین آباواجدادیش را چنین بی محابا بفروش گذاشته اند، و یا آن پاسدار و بسیجی دیگری که که هرروز بدلیل تورم و بی ارزش شدن مستمر دستمزدش، در تآمین ضروری ترین کالاهای مورد نیاز خود و خانواده اش با مشکلات جدیدی روبرو است، مطرح گردد؟. که به چه دلیلی بازهم بایستی رودرروی هموطنانی قرار گیرد که خواهان تعویض چنین نظامی هستند.
شهباز نخعیزجرکشی! دلیل ناسازگاری حکومت آخوندی با رعایت حقوق بشر – حتی درحد حفظ ظاهرو به احترام امضایی که پای منشور جهانی حقوق بشر و دیگر توافق نامههای بین المللی گذاشته – تقابل و تضاد آن با بنیاد اعتقادیاش است. درجهان بینی این حکومت محورآفرینش و آنچه که درعالم است «خدا» ست که درسلسله مراتبی شامل پیامبر، امام، فقیه و... قراردارند برجهان حکم میرانند. دراین جهان بینی خدا محور، انسان بنده و برده و عبد و عبید است و اگر هم شأن و ارزشی داشته باشد، در عبادت و اطاعت بیچون و چرا است.
تقی روزبهبادبانها را باید در کدام جهت برافراشت؟ باوجود هشدارهای خامنهای به رقبا که لال شوید، کورشوید و کناربکشید، تا تریلی وی بتواند با سهولت بیشتری سبقت بگیرد، اما ظاهرا گوش شنوائی پیدا نمیکند. او میگوید بردن اختلافات به میان مردم و تحریک احساسات آنها خیانت به نظام و کشوراست، اما گویا دیوارها مخاطب وی هستند. چنان که از احمدینژاد و عسکراولادی تا رفسنجانی همه برطبل سهم خواهی از قدرت میکوبند. اما آنچه که در این میان مهم است، دهن کجی احمدینژاد به این فرامین رهبری است.
کاوه بنائیامروز من دوساله میشوم؛ تو رفتی، با خود بردی، سلامها و درود هائی را که با تو از زیستنِ انسانی سخنها گفتند. تو رفتی، بر جای نهادی آنچه را زیستن مانند انسان است. آری لازم نیست گامهای بر داریم که قـــد ما را سایه میاندازد. قدمهای کوچک، گرم، مهربان، صمیمی و متعهد، همین قدمهای کوچک است که قدم آخر به مقصد میشود. پای در پای هم، دستها در حلقهٔ هم، گرمای وجود ما را یک پارچه میکند وآنچه از صدایمان بر چهر آزادی نقش میبندد، جاودانگی ست. آری جاودانگی
بهروز ستوده«حق» مردم ایران! ازانتخاب بین بد و بدتر
تا انتخاب بهترین نوکربرای رهبر! احمدینژاد بدرستی دریافته است که او فقط دریک بازی انتخاب بین بد و بدتر یا بعبارتی همان بازی «انتخابات رقابتی» که سالیان درازی اصلاح طلبان جمهوری اسلامی بازیگر اصلی آن بودهاند شانس غلبه بر حریف را دارد. او میخواهد از تنفر مردم ایران نسبت به ولایت فقیه بهره جسته و با عوامفریبی و وعدههای توخالی آرای اقشار تهیدست و مردم جان به لب رسیده از ستمهای ولی فقیه را به سمت خود بکشاند.
عطا هودشتیاندر ستایش روشنفکری قرن بیست یکم به عبارت دیگر عصر ما چیزی از واقعیت و اهمیت روشنفکر کم نکرده است، بلکه جایگاه و منزلت وی را متحول نموده است. رهیافت روشنفکر امروز دیگر هدایت مردم به «ناکجاآباد» نیست. این مقوله را تاریخ و زمانه ما مدت هاست به دور انداخته. وظیفه روشنفکر نخست رهایی خود از فکر هدایتکنندگی و رهبر طلبی و ایدئولوژیسازی است، یعنی سه مقولهای که روشنفکر قرن بیستم را به قیم مردم بیشتر نزدیک میکرد تا آگاهیدهنده آنها. این همه وی را وا میداشت تا به جای مردم بنشیند و به جای آنها تصمیم بگیرد و برای آنها ایده و ایده آل بسازد.
مسعود نقره کارهوشنگ را به امانت به خاک سپردیم امروز روز وداع با پرسشگری گفتمان ساز و آینده نگر، خردگرائی فردباور که آزاداندیشی و آزادیخواهی ملکه فکر و رفتارش بود، هست. روز وداع با آزاداندیشی که به قول اسماعیل نوری علا یکی از آباء سکولاردموکراسی ایران است، روشنفکری آشتی ناپذیر با بیعدالتی و ستمگری، که اهل سازش نبود اما معنا و اهمیت مدارا و تحمل و گفتوگو نیز می دانست و به آن عمل میکرد.
محسن مسرتآیا اگر ایران در مناقشه هستهای عقب نشینی کند آمریکا با جمهوری اسلامی از در صلح درخواهد آمد.؟ نقدی بر بیانیه ۱۲۱ نفر ایرانیان درخارج از کشور* اینجانب با اصل مطرح شده جلوگیری از جنگ علیه کشورمان و دخالت نظامی یا غیر نظامی برای تعین سرنوشت مردم و تمامیت ارضی ایران با نویسندهگان بیانیه بدون قید و شرط موافقم. اما بنظر من پیشنهاد آنها برای جلوگیری از فاجعه جنگ اگر ساده لوحانه نباشد حداقل از مفروضات غیر واقعی و اعتماد کامل به اینکه غرب در مناقشه هستهای با ایران نیت سوئی ندارد و این فقط جمهوری اسلامی است که به دنبال» ماجراجوئی و عظمت طلبی «میباشد، سرچشمه میگیرد. معلوم نیست که آیا نویسندگان بیانیه کلیه پیامدهای پیشنهاد خود را ارزیابی کردهاند؟
محمد برقعیچه بسا بازندگان برندگانند شکست سال ۸۸ چشم رهبران سبز را به واقعیت گشود. رهبرانش کم کم عینک شیفتگی را از چشم بر داشتند و خواندند و شنیدند که نیروهای عرفی که بخش عمده نارضایان هستند. به آنان میگویند زمانه عوض شده است، چشمها را باید بشویند و نگاه دیگری به جز نگاه سالهای مفتونی اول انقلاب به جامعه داشته باشند. این رهبران متوجه شدند که بخش وسیعی از جامعه دیریست از سرمنزل روزهای اولیه انقلاب و رویاهایش کوچ کرده و از آن سراب دل کنده است. در این سالها خواندند و شنیدند که نه تنها نیروهای عرفی، که نیروهای مذهبیای هم که سخت از آنان حمایت میکنند، آشکارا به اینان هشدار میدهند که این بنای کج بر همان پایهای سوار شده که آقای خمینی خشت آن را نهاده است.
محمدعلی اصفهانیفصلی برای جنايت، فصلی برای معامله در کريدور ها، فصلی برای عربده و تهديد (حاشيه يی بر متن فاجعه ی اخير در ليبرتی) بخش بزرگی ـ فکر می کنم در حدود يک سوم ساکنان ليبرتی ـ دارای استاتوی پناهندگی يا حق اقامت در کشور های غربی هستند. اما دستگاه رهبری مجاهدين، در طول اين سال ها، به جز برای آن هايی شان که خود می خواهد، متعمداً و به منظور سوزانيدن امکان خروج آن ها، و اين که يک وقت فيلشان ياد هندوستان نکند، از اقدامات قانونی برای تمديد طبيعی و مقطعی اين استاتو و يا اين حق، و از طی مراحل فرماليته ی مربوط به اين امر، خود داری کرده است.
دکتر محمد حسین یحیاییقصه پر غصه اقتصاد در رژیم استبداد باز هم خامنهای رهبر جمهوری اسلامی با دستورالعملی به سه قوه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام سیاستهای کلی تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی را در ۲۳ ماده ابلاغ کرده و دولت را مکلف کرده برای تسریع در عملیاتی کردن این سیاستها در کمترین زمان ممکن اقدام نماید. اقتصاد با دستورالعمل، فرمان و حکم پیش نمیرود، رشد اقتصادی نیازمند بستر سازی، همبستگی و مشارکت مردم در تولید، توزیع و تعیین سرنوشت سیاسی است. استبداد به اشکال گوناگون مانع از شکوفایی استعدادها و مشارکت مردم در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جامعه میشود. راه برون رفت از بحران کنونی رهایی از استبداد و مشارکت مستقیم در تعیین سرنوشت سیاسی است...
خسرو سیف «نامت بر دل این خاک جاودانه نشسته است» در سوگ از دست دادن هوشنگ کشاورز صدر توای مرد، بر خاک غربت تنت فرو میافتد اگر چه اندوهناک است، اما تو که میدانی اندیشههای عاشقانهٔ میهن پرستان آزادهٔ چون تو و هم تبارانت، فاطمی و داریوش و پروانه و محمد مهردادها و همه آزادگان دیگر در بلندای بام میهن، دماوند ودرآب های نیلگون خلیج پارس، در رشته کوه های زاگرس و البرز و در کویر تفت دیده لوت و دریای مازنداران جای دارد. نام پر آوازه شما آزادگان سالهاست که بر دل این خاک، جاودانه نشسته است.
|