|
خیانت بزرگ خمینی به اعتماد مردم ایران و پایمال نمودن دستاوردهای انقلاب مشروطه زمانی آغاز شد که مجلس مؤسسان وعده داده شده در پاریس برای تدوین قانون اساسی جدید ایران، به مجلسی مرکب اسلام گریان معمم و مکلا برای نگارش قانون اساسی تبعض آمیز جمهوری اسلامی تبدیل شد و پس از آن نیزبتدریج آنقدر مواد مسموم و ضدمردمی به قانون اساسی جمهوری اسلامی تزریق گردید تا همه چیز خلاصه شد در اراده ولایت مطلقه فقیه، یعنی دیکتاتور افسار گسیختهای که قدرتاش با هیچیکدام ازانواع حکومتهای زمینی قابل مقایسه نیست و اختیارات وقدرت او را فقط میتوان با قدرت آسمانی خدا برابر دانست، قدرتی که نیازی به پاسخگوئی به «بندگان» خویش در روی زمین ندارد! درخلق هیولای مخوفی که قدرت مطلقهاش به قدرت خدا پهلو میزند تمامی دارودستهها و جناحهای رانده شده از بیت رهبری که این روزها از استبداد ولایت مطلقه خامنهای به ستوه آمدهاند و هم آندسته از گروههای سیاسی و روشنفکران کج اندیشی که در زیر بیرق «خط انقلابی و ضد امپریالیستی امام» خیمه زدند و با ایجاد توهم در میان مردم و بویژه نسل جوان کشور، پایههای حکومت ولایت فقیه را مستحکم کردند، در مقابل ملت ایران و نسلهای آینده این کشور و تاریخ درد آور و خون آلود حاکمیت ولایت فقیه در این سرزمین مسئولاند.
آنچه که از ابتدای پیدایش جمهوری اسلامی تا به امروز با نام «انتخابات» در ایران بمرحله اجرا درآمده است چیزی نبوده و نیست مگر رقابت افراد و دارودستههای وفادار به حکومت اسلامی و قانون اساسی تبعیض آمیزش برای نشستن بر سر سفرهٔ قدرتی که ولایت مطلقه فقیه در صدر آن قرار دارد. حق شهروندی انتخاب شدن از همان ابتدای تأسیس حکومت اسلامی، از شهروندان ایرانی سلب و به اقلیت ناچیزی از شیعیان مذکر دوازده امامی و پیرو نظریه ولایت فقیه که در عین حال از صافی تأیید بیت رهبری و شورای نگهبان او گذشته باشند منحصر گردیده است و حق شهروندی انتخاب کردن نیز که تا کودتای انتخاباتی احمدینژاد –خامنهای در خردادماه ۸۸ به انتخاب یکی از کاندیدهای عبور کرده از صافی بیت رهبری و شورای نگهبان محدود و مشروط میگردید چنین بنظر میرسد که بخاطر سرپیچیهای جسته و گریخته احمدینژاد از فرامین رهبر، بیت خامنهای را برآن داشته است که این حق محدود و مشروط انتخاب بین بد وبدتر راهم از شهروندان ایرانی بگیرند و از این پس فقط این «حق» را برای مردم ایران قائل باشند که از میان دو سه نوکر گوش بفرمان، بهترین نوکر را برای رهبر انتخاب نمایند! اما در این میان و تنها مانعی که بر سر پیاده کردن پروژه انتخاب بهترین نوکر برای رهبر وجود دارد وجود احمدینژاد است که در اواخر دوران ریاست جمهوری خود برای حفظ موقعیت دارودسته خود در قدرت به مانور دهی و شاخ وشانه کشیدن در مقابل خامنهای روی آورده است، شگفتا که وقتی پای قدرت و سهم خواهی بیشتربرای غارتگری و تضییع حقوق و آزادی مردم ایران بمیان آید نوکر دست نشاندهای چون احمدینژاد که خود توسط خامنهای و با اجرای کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و کشتار جوانان ایرانی در خیابانهای تهران و شهرستانها، به مقام ریاست جمهوری صعود کرده است اینک خود به مشکلی برای رهبر تبدیل میگردد و مدعی میشود که تصمیم دارد از «مهندسی انتخابات» (بخوانید تقلب در انتخابات بنفع خامنهای) جلوگیری خواهد کرد و حافظ صیانت آرای مردم در انتخابات آینده خواهد بود! تمام شواهد و قرائن حکایت از این دارد که میل خامنهای و باند امنیتی نظامی پیرامون او هدایت آرام زورق شکسته ولایت فقیه تا موعد انتخاب بهترین نوکر برای رهبر و خلاصی بیدغدغه از شر احمدینژاد میباشد، اما دارودسته تبهکار احمدینژاد نیزخوب میدانند که اگر قدرت را از دست بدهند در فردای انتخاباتی که در پیش است جناح مقابل، تمامی ناهنجاریهای ۸ سال گذشته را بگردن باند احمدینژاد خواهند انداخت و چه بسا که برخی از آنان را برای محاکمه به پای میزلاریجانیهای دزد و زخم خورده بکشانند، بهمین خاطر باند احمدینژاد در تلاشاند که طرح خامنهای را مبنی بر انتخاب گوش بفرمانترین نوکر ازمیان دارودستههای اصولگرا را برهم بزنند و بازگردند به بازی سابق «انتخابات رقابتی» یعنی به بازی که اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی بازیگران سنتی آن میدان بودهاند، چون فقط دراینصورت است که دارودسته احمدینژاد برای حفظ قدرت، قادر خواهند بود به مصاف دارودستههای وابسته به خامنهای بروند ودر قدرت با آنان سهیم گردند. احمدینژاد بدرستی دریافته است که او فقط دریک بازی انتخاب بین بد و بدتر یا بعبارتی همان بازی «انتخابات رقابتی» که سالیان درازی اصلاح طلبان جمهوری اسلامی بازیگر اصلی آن بودهاند شانس غلبه بر حریف را دارد. او میخواهد از تنفر مردم ایران نسبت به ولایت فقیه بهره جسته و با عوامفریبی و وعدههای توخالی آرای اقشار تهیدست و مردم جان به لب رسیده از ستمهای ولی فقیه را به سمت خود بکشاند. خامنهای برای خلاصی از شّر احمدینژاد دو راه در مقابل خود دارد: ۱- اجرای یک کودتای انتخاباتی دیگر بوسیلهٔ نیروهای امنیتی و سپاه و بسیج، یعنی تکرار آنچه که در خرداد ماه ۱۳۸۸ علیه آقایان موسوی و کروبی انجام دادند و بیرون آوردن نام نوکر بیارادهای از قماش علی اکبر ولایتی از صندوق که احتمال هیچگونه مخالفتی با فرامین رهبری از جانب او وجود نداشته باشد. اظهارات نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در مورد آمادگی سپاه بمنظور «مهندسی انتخابات» و شرعی بودن دخالت نیروهای سپاه در سیاست برای دفاع از ولایت و انقلاب در انتخابات آینده، و همچنین اظهارات فرماندهان نیروهای انتظامی و نظامی و امنیتی و بسیج مبنی بر آمادگی کامل آن نیروها برای حفظ و حراست از «کیان ولایت و انقلاب اسلامی» و پیش بینی شرکت ۶۵ درصدی مردم ایران در انتخابات آینده، همگی نشان دهنده این است که خامنهای برای انتخاب شخص مورد نظر خود به مقام ریاست جمهوری، میخواهد تمامی نیروهای خود را وارد میدان سازد و به هر شکلی که ممکن است از انتخاب کاندیدای مورد نظر احمدینژاد جلوگیری بعمل آورد. ۲- گزینه دیگری که برای بیرون راندن باند احمدینژاد از صحنه قدرت وجود دارد این است که خامنهای با ورود رفسنجانی و برخی از اصلاح طلبان بیخطر به صحنهٔ «انتخابات رقابتی» موافقت نماید. اظهارات برخی از چهره شاخص حکومت اسلامی در مورد فتنه گر نبودن سران اصلاح طلب و ملاقات سه تن از شخصیتهای اصلاح طلب با خامنهای، حکایت ازاین دارد که در پشت پرده و بدور از چشم مردم ایران، تحرکات و آمد و رفت هائی برای جلب رضایت خامنهای نسبت به ورود مجدد اصلاح طلبان به صحنه انتخاباتی که در پیش است در جریان میباشد! در صورتی که زد بندها ی پشت پرده در مورد ورود مجدد برخی از چهرهای اصلاح طلب به «انتخابات» به نتیجه برسد، هدف خامنهای از چنین توافقی این خواهد بود که از اصلاح طلبان به عنوان پادزهر در مقابل دارودسته احمدینژاد استفاده کرده ولی در نهایت با کمک نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی، بگونهای که مایل است انتخابات را «مهندسی» نموده و نوکر دلخواه خود را از صندوق بیرون بیاورد. اینکه آیا برخی از اصلاح طلبان رانده از قدرت در شرایطی که پرونده خونین کودتای انتخاباتی سال ۸۸ هنوز باز است و دهها نفر و از جمله آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد در ارتباط با آن کودتا هنوز در زندان بسر میبرند و در شرایطی که بفرمان رهبر حتی استفاده از واژه «انتخابات آزاد» ممنوع میشود و تعداد زیادی از روزنامه نگاران جوان را به اتهام اطلاع رسانی درمورد «انتخابات» آینده، دستگیر و زندانی میسازند و دستگاههای امنیتی نظامی خامنهای نیزبا صدور بخشنامههای جدیدی حتی «شایعه پراکنی» در مورد خیمه شب بازی انتخابات آینده را جرم و مجرمین را «برهم زننده نظم و امنیت عمومی» محسوب و به دادگاههای انقلاب فرامیخواند! آری در چنین فضای خفقان آلود نظامی امنیتی، آیا بخشی از اصلاح طلبان رانده شده از قدرت وارد چنین بازی خطرناکی با خامنهای خواهند شد یا خیر؟ بستگی به داد و ستدهای پشت پردهای دارد که ما از آن بیخبریم ولی آنچه که مسلم است این است که غده چرکین ولایت مطلقه فقیه این روزها با بزرگترین بحران درونی خود در طول ۳۴ سال گذشته مواجه شده است که اگر در شرایط کنونی، اپوزیسیونی متحد و ملی و مورد اعتماد مردم وجود میداشت از این فرصت تاریخی میتوانست بنحو شایستهای استفاد نموده و شور و نشاطی به جامعه باز گرداند و مردم جان به لب رسیده و محروم ایران را برای بدست آوردن حقوق پایمال شده خود بحرکت درآورده و به دارودستههای جنایتکار جمهوری اسلامی نشان دهد که بجز قدرت بیت رهبری و نیروهای نظامی وامنیتی پیرامون او، قدرت دیگری نیزدر صحنه سیاسی و اجتماعی ایران وجود دارد و آن قدرت، قدرت عظیم مردم ایران است. قدرتی که خامنهای و باندهای دزد و تبهکار جمهوری اسلامی شمهای از آن را پس کودتای انتخاباتی سال ۸۸، در قالب خیزشهای سبز مشاهده کردند و لرزه بر اندامشان افتاد. و امروزه هراس و وحشت اصلی خامنهای و تمام جناحهای ولایت مدارجمهوری اسلامی این است که مبادا آتشی که در زیر خاکستر پنهان شده است فرصتی برای شعله ور شدن پیدا کند. آری با نزدیک شدن موعد خیمه شب بازی انتخاب بهترین نوکر برای رهبر، نگرانی اصلی خامنهای وجانیان پیرامون او ظهورقدرت مردم ایران و رو در روئی آنان است با اصل ولایت فقیه، نه حضور دارودسته احمدینژاد در این خیمه شب بازی تکراری جمهوری اسلامی. ۱ اسفند ماه ۱۳۹۱ ۱۹ فوریه ۲۰۱۳ نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|