logo





اکوسوسیالیسم

چهار شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۱ - ۲۷ فوريه ۲۰۱۳

رسول آذر نوش

rasoul-azarnoush.jpg
کلیدواژه اکوسوسیالیسم که ترکیبی از دو واژه اکولوژی و سوسیالیسم است بیش از پیش در جنبش چپ سوسیالستی آلترموندیالیست عمده گی یافته و گسترش می‌یابد. ایده اکوسوسیالیسم بر این پایه استوار است که سیستم سرمایه داری بنا به جوهر قادر به حل بحران اکولوژیک موجود نیست که جهان امروز با ان مواجه است حل این بحران سیستمیک بدون گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم ممکن نیست همانطور که تحقق سوسیالیسم بدون در نظر گرفتن الزامات زیست محیطی در قرن بیست و یکم قابل تصور نیست.

شکل گیری مفهوم اکوسوسیالیسم به اوایل دهه گذشته و برآمد جنبش بین المللی آلترموندیالیست برمی گردد. هرچند که ایده اکولوژی سیاسی و رابطه آن با سوسیالیسم و مبارزه علیه سرمایه داری از سال‌ها پیش بویژه در جنبش چپ فرانسه مطرح بوده است. اکنون در شرایط گسترش همزمان و بیسابقه بحران زیست محیطی و بحران اقتصادی و اجتماعی جهان سرمایه داری اکوسوسیالیسم به هدف استراتژیک اغلب نیروهای چپ سوسیالیستی در اروپا و امریکای لاتین و همچنین در جنبپش انقلابی کشور‌های عربی در سالهای اخیر بویژه در مصر و تونس تبدیل شده است.

اکوسوسیالیسم بعنوان یک پروژه سیاسی جدید، در اروپا بیش از هر جای دیگری به هدف برنامه‌ای نیروهای چپ سوسیالیستی تبدیل شده است در فرانسه همه نیروهای شرکت کننده در جبهه چپ (باستثنای حزب کمونیست فرانسه)، حزب نوین ضد سرمایه داری، جناح چپ حزب سوسیالیست. در آلمان حزب دی لینک، در یونان سیریزا (جبهه چپ سوسیالیستی)، حزب چپ سوئد، حزب سوسیالیستی مردم دانمارک، حزب چپ سوسیالیستی نروژ، در شمار احزاب اکوسوسیالیست اروپائی بشمار می‌روند که اغلب از دل احزاب سنتی کمونیست یا سوسیال دموکرات و یا احزاب سبز پا به عرصه وجود گذاشته‌اند.

پایه‌های تئوریک اکوسوسیالیسم

نقطه عزیمت اکوسوسیالیسم، ارزیابی‌های علمی پریودیک از وضعیت اکولوژیک جهانی است که در ان زندگی می‌کنیم. این ارزیابی‌ها را دانشمندان علوم طبیعی و کار‌شناسان زیست محیطی جهان متشکل در گروه بین المللی متخصصان تحولات جوی سازمان ملل متحد ارائه داده‌اند که طبق ان گرمای کره زمین در اینده‌ای نه چندان دور (دو سه دهه آینده) به دلیل تراکم گازهای گلخانه‌ای در جو زمین حدود دو درجه افرایش خواهد یافت چیزی که موجب تشدید ذوب شدن یخچال‌های طبیعی و کوه‌های یخی در مناطق قطبی زمین شده که در نتیجه ان سطح اب اقیانوس‌ها در حدود دو متر بالا امده و در نتیجه شهر هائی نظیر نیویورک ریودوژانرو امستردام و..... بزیر اب خواهند رفت. دانشمندان بر این باورند که منشا ئ بهم خوردن اکوسیستم و تعادل جوی زمین که از دو قرن پیش اغاز شده و در چند دهه اخیر بطور جهشی تشدید شده نه عوامل طبیعی که عامل انسانی است. انان اکنون از یک فاجعه زیست محیطی صحبت می‌کنند که در انتظار بشریت است. جیمز هانسن یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان اکولوژیست در سازمان ناسا ی آمریکا می‌گوید کره زمین، موجودات، جهانی که تمدن در ان گسترش یافته، جهانی که نرمهای زیست محیطی‌اش را می‌شناسیم با سواحل‌اش در کنار اقیانوس‌ها در معرض خطری آشکار قرار دارد. عاجل بودن شرایط فقط در همین سالهای اخیر شکل گرفته است. اکنون شواهد روشنی مبنی بر وجود بحران در دست داریم...... نتیجه گیری تکان دهنده این است که تداوم بهره برداری از حامل‌های سوخت فسیلی کره زمین نه تنها میلیون‌ها گونه‌های جاندار کره خاکی بلکه همچنین حیات خود بشریت را تهدید می‌کند و زمان بسی تنگ‌تر از انست که فکر می‌کردیم.

در حقیقت علت و مسبب این بحران فرا گیر زیست محیطی، سیستمی است که سرمایه داری نامیده می‌شود که با جهانی شدن‌اش بشریت را نه تنها با مصائب اجتماعی عظیمی روبرو ساخته بلکه اصولا حیات انسانی و تمدن بشریت را نیز در معرض خطر قرار داده است. سرمایه از آنجا که جز به سودو منافع فوری و حداکثری نمی‌اندیشد با جهانی شدن‌اش به تخریب محیط زیست ابعاد کیفی جدیدی داده که در تاریخ حیات بشری سابقه نداشته است با این وجود هرگونه ترمز، کنترل و عقلائی کردن آن ناممکن است.. بی‌جهت نیست که کنفرانسهای بین المللی قدرت‌های بزرگ در باره بحران زیست محیطی از کپنهاک در ۲۰۰۹ تا کان کن در ۲۰۱۰ و دوحه در ۲۰۱۲ جز شکست در پی شکست حاصل دیکری نداشته‌اند. قدرت‌های جهانی و در راسشان ایلات متحده و چین از هرگونه تعهد مشخص و زمانبندی شده ولو تعهد حداقلی در مورد کاهش انتشار گاز کربنیک سرباز می‌زنند. پاره‌ای دیگر از قدرت‌های سرمایه داری هم تدابیری جزئی را پیش می‌کشند که بهیچوجه ریشه‌ای و پاسخگوی ابعاد عظیم بحران موجود نیستند.

جهان برای بازگشت به تعادل، به یک انقلاب زیست محیطی نیازمند است و این با منطق سرمایه داری و در کادر سرمایه داری ممکن نیست. سرمایه داری سبزکه توسط بخش عمده احزاب سبز بعنوان آلترناتیوی در برابر وضع موجود مطرح می‌شود یک آلترناتیو واقعی نیست چرا که بحران اکولوژیک کنونی محصول سیستمیک سرمایه داری جهانی شده است. توقع سبز شدن از نظام سرمایه داری مانند آنست که از نظام جمهوری اسلامی توقع دموکراتیک شدن داشته باشیم و یا مثل انست که از گرگ درنده‌ای انتظار داشته باشیم که گیاه خوار شود. این منطق درونی سرمایه داریست که بر محور تولید و مصرف روز افزون، کسب سود حداکثر در زمان حداقل و انباشت دائمی سرمایه استوار است. تولید محوری و مصرف سالاری بی‌قید و شرط و تا یی ‌‌نهایت، بخش جدائی ناپذیر سیستم سرمایه داریست و این در حالیست که تولید و مصرف نامحدود در دنیای محدود امکان پذیر نیست و لاجرم به بن بستی می‌رسد که جهان امروز با ان روبروست.

بهره کشی از نیروی کار و طبیعت. موتور سیستم سرمایه داری است. سود بیشتر نیازمند مصرف بیشتر است اما ارزش مصرف در این سیستم معطوف به پاسخگوئی به نیازهای اجتماعی و منطبق بر معیار‌های زیست محیطی نیست. سود دهی سرمایه در ارزش مبادله کالاست. اما کالای بدون ارزش مصرف فاقد ارزش مبادله است چون بفروش نمی‌رسد. پس برای حجم عظیم کالاهای غیر مفید و حتی زیانبار به لحاظ اجتماعی و اکولوژیک که روانه بازار می‌شوند باید ارزش مصرف آفرید چیزی که با توسل به هیولائی بنام تبلیغات تجاری تحقق می‌ابد تبلیغات،. این ارزش مصرف کاذب را که سرمایه به ان نیاز دارد در ذهن مصرف کننده خلق کرده و حتی انرا اجتناب ناپذیر جلوه گر می‌کند مصرف بیشتر به یک معیار اعتبار اجتماعی و حتی به یک فضیلت معنوی تبدیل می‌شود. لازمه مصرف بیشتر درامد بیشتر است و لازمه درامد بیشتر کار بیشتر است. بازتولید فزاینده ود ائمی چرخه کار، درامد، مصرف هم فرد و هم جامعه را به پدیده‌های تک بعدی تبدیل می‌کندوجامعه سرمایه داری هرچه توسعه یافته‌تر شده و کالائی شدن امور اجتماعی عرصه‌های گسترده تری را در بر می‌گیرد این خصوصیت در ان جنبه بارزتری پیدا می‌کند پیشرفت‌های علمی و تکنیکی بجای انکه عرصه را برای فعالیت‌های غیر اقتصادی انسان مثل فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری باز کند بجای ان که با کاهش زمان کار به ارتقای کیفیت زندگی انسان منجر شود به نتایج معکوسی انجامیده که مارکس از ان بعنوان از خود بیگانگی انسان یاد می‌کرد و اکنون در سرمایه داری جهانی شده بشکل برجسته‌ای اشکار گردیده است. مارکس بدرستی انباشت نا‌محدود سرمایه، تولید برای تولید و از خود بیگانگی انسان در سرمایه داری را مورد نقد قرار داده و بر ضرورت تولید برای پاسخگوئی به نیازهای اجتماعی و کاهش زمان کار و افزایش زمان آزاد تاکید می‌کند اما مساله محیط زیست در تئوری سوسیالیستی مارکس جایگاهی ندارد. آنچه که مد نظر مارکس قرار دارد روابط تولیدی در جامعه سرمایه داریست، و اجتماعی شدن مالکیت بر وسائل تولید راه را بر گسترش نیروهای مولده هموار می‌کند. اکوسوسیالیسم بر این باور است که تغییر انقلابی در روابط تولید سرمایه داری لازم است ولی بهیچوجه کافی نیست. چنین تغییری باید اصل تولید صنعتی نامحدود ونیروهای مولده را نیز در بر گیرد. سوسیالیسم تولید محور، مبتنی بر رشد کمی نامحدود و مصرف سالار همانقدر بشریت را با بن بست مواجه می‌کند که سرمایه داری امروز مواجه کرده است. سوسیالیسم نمی‌تواند نیروهای مولده را دست نخورده و به‌مان صورت سابق گسترش داده و بخدمت بگیرد، بلکه باید با ایجاد دگرگونی‌های بنیادی آنرا با الزامات اکولوژیک جهان امروز منطبق سازد.

مثلا جایگزینی انرژی‌های پایدار (خورشید، باد و غیره) بجای حامل‌های انرژی اتمی و یا فسیلی (نفت، گاز، ذغال سنگ)، یا ایجاد تحول در سیستم حمل و نقل و یا کشاورزی و دامداری بیولوژیک و...... اکوسوسیالیسم مبتنی است بر اجتماعی کردن وسائل تولید، برنامه ریزی غیر متمرکز و دموکراتیک اقتصادی بر مبنای جایگزینی ارزش مصرف بجای ارزش مبادله محصولات، تغییر بنیادی شاخص‌های اقتصادی و جایگزینی شاخص‌های کیفی منطبق بر ضرورت‌های زیست محیطی بجای شاخص‌های کمی زیانبار و ضد اکولوژیک موجود که فقط با اعمال کنترل شهروندان یعنی کنترل تولید کنندگان و مصرف کنندگان بر اقتصاد جامعه امکان پذیر و قابل تخقق است.

این واقعیت روشن و انکار ناپذیری است که موضوع محیط زیست هرگز جائی در پروژه یا برنامه‌های جنبش چپ سوسیالیستی نداشته است. همین امر در مورد سوسیالیسم سنتی و بوروکراتیک یا سوسیالسم ارذوگاهی نیز صادق بوده و در این سیستم نه فقط نبود دموکراسی سیاسی و نبود کنترل مردمی در برنامه ریزی اقتصادی و وجود ا نحصار همه تصمیمات در دست دفتر سیاسی حزب کمونیست از شاخص‌های بارز آن محسوب می‌شد، بلکه نرم‌های ریست محیطی هم محلی از اعراب در برنامه ریزی‌های متمرکز اقتصادی و دولتی کردن اجباری کل اقتصاد کشور نداشته است.

اکوسوسیالیسم نقطه تلاقی دیدگاه جدیدی از سوسیالیسم با اکولو ژی سیاسی رادیکال و انقلابی است که در جنبش آلترموندیالیست بیش از پیش جایگاه تعیین کننذه‌ای پیداکرده است.

اگر چه تخریب اکوسیستم و بهم ریختن تعادل اکولوژیک کره زمین یک مساله عموم بشریست اما این کارگران و طبقات محروم جامعه و خصوصا کشورهای جنوب یعنی کشور‌های پیرامونی سرمایه داری هستند که بیش ازهمه، از آن زیان و آسیب می‌بینند. این در حالیست که کشورهای توسعه یافته سرمایه داری نقش عمده‌ای را در آلودگی و نابودی محیط زیست ایفا می‌کنند. بنا به ارزیابی کار‌شناسان چنانچه مصرف حامل‌های انرژی فسیلی همه کشور‌ها مانند مصرف ایالات متحده آمریکا می‌بود کل منابع نفتی دنیا در عرض ۲۹ روز به پایان می‌رسید.

در ایران سیاست‌های جمهوری اسلامی، مساله محیط زیست را به یک مساله حاد اجتماعی تبدیل کرده است. تهران در رده یکی از آلوده‌ترین پایتخت‌های جهان قرار دارد. بیش از نیمی از سال، تهران و اغلب شهرهای بزرگ ایران بلحاظ آلودگی هوا در وضعیت قرمز بسر می‌برند بنا به گفته مقامات دولتی قربانیان آلودگی هوا در تهران بین چهار و نیم تا پنج هزار نفر و در کل ایران بین ۴۵ تا ۵۰ هزار نفر در سال تخمین زده می‌شود. طبعا ارقام واقعی باید بسیار بیش از این ارقام باشد. وضعیت بگونه‌ای حاد است که بعضا از مردم خواسته می‌شود که در صورت امکان برای چند روز از تهران خارج شوند. بیماری‌های قلبی و تنفسی و انواع بیماری‌های سرطانی بویژه در شهر‌های مجاور مراکز هسته‌ای بنحو بیسابقه‌ای رو به افزایش است. نابودی منابع طبیعی کشور ازجمله دریاچه‌ها، مرداب‌ها، جنگل‌ها و... از دیگر عواقب سرمایه داری افسار گسیخته و انگلی حاکم بر کشور است.

از این رو چپ سوسیالیستی ایران، نه فقط باید در همبستگی با جنبش جهانی آل‌تر موندیالیست بلکه در فرموله کردن مطالبات جاری مردم و تدوین و تنظیم برنامه و اهداف استراتژیک، اکوسوسیالیسم رادر مرکز توجه خود قرار دهد که این البته بدون یک بازنگری انتقادی رادیکالبه دیدگاه‌های گذشته و چپ سنتی امکان پذیر نخواهد بود.


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

اکو سوسیالیسم
کاوه بنائی
2013-02-28 18:20:44
فقط جهت اطلاع.
درایتالیا " حزب محیط زیست و آزادی" به رهبری نیکی وندولا که در پارلمات ایتالیا با گروهی از نمایندگان چپ گرا شامل پیترو فولنا , فرانکو مارتونه و نیکی وندولا هسته مرکزی این تفکر را تشکیل می دهند قانون اموال عمومی را به مجلس ارائه دادند.قانون اموال عمومی که جزو اهداف هزاره سوم برای توسعه ب.د و در سال 2000 میلادی به امضا همه ی تشکا ها و دولت ها رسید.... (پذیرش این اصل که هوا, آب , انرژی خورشیدی / جنگل ها/ دانش/ گونه های طبیعی متفاوت موجود در زمین/تامین بودن از نظر غذائی/سلامت اقیانوس ها/امواج رادیوئی/آموزش/پایداری اقتصادی/و امنیت جمعی از جمله سرمایه ها و خدماتی هستند که باید تحت میئولیت و با همکاری جمعی تامین شود.
باسپاس از نویسنده محترم آقای آذرنوش

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد