برزین آذرمهر

ای بچه‌های پاپتی!

دس به سپیدی نزنین!
دست به سیاهی نزنین!
که روز جشن قیصره!
مهمون داره بدش میاد
لرزه به گنبدش میاد!



sahar.jpg

یــار دبستــــانــی

گزارش م. سحر

یار دبستانی من همره فردایی ی من
با تو ندارد دل من ، غصه زتنهایی ی من
حک شده بر باور ما واژهء زیبای وطن
برف ِ سپید آتش ِ دل ، سرخ ِ شفق ، سبز ِ چمن
کوه ِ نا همواری ما محوِ شکیبایی ما
تن همه جان ، جان همه دل ، رهروِ دانایی ما



shokoufe-taghi-s.jpg
شکوفه تقی

شیون

آه ای قصه گوی پیر شب
از نسیم نغمه‌ی شاد پرندگان
در پنجره‌ی روشن صبح بگوی،
بانگ کلاغ و مرغوای جغد،
گوش باغ‌ را،
دریده است.



abbas-shokri.jpg
عباس شکری

سرنوشت نویسندگان در حکومت های دیکتاتوری

آشکار است که بی حقوقی مردم در کشورهای عقب نگه داشته شده، بدون چراغ سبز کشورهایی که بر طبل حقوق بشر می کوبند، امکان موفقیت ندارد. اما، با وجود چراغ سبزها، گاهی خشونت در حدی است که دولت های غربی مجبور می شوند که از جنبش های آزادی خواهانه و عدالت طلب، در مقابل دولت های سرکوبگر حمایت کنند. این حمایت ها گاهی در سطح بین المللی انجام می شود و دروغ های فاحش حاکمان را برملا می کند.



barahani.jpg
فرح طاهری

حافظ به روایت رضا براهنی

رضا براهنی از چهار تن از بزرگان شعر کلاسیک فارسی حافظ، مولوی، نظامی و فردوسی نام برد و افزود در کنار حافظ باید به حلاج بپردازیم و در کنار مولوی به شمس و افزود: علت اینکه این جلسات را با حافظ شروع می کنم این است که از آخرین شاعر بزرگ از نظر زمانی یعنی نزدیکِ به ما از نظر زمانی، شروع میکنم و بعد می روم به ماقبل آخر، یعنی مولوی و بعد به پیش از او نظامی و بعد به فردوسی، یعنی معیار برای درک شعر کلاسیک فارسی از نظر من، نزدیکی زمان آنها به زمان ماست.



kavir.jpg
محمود کویر

بر خاکریز

بر خاکریزِ خیسِ گورستان
گُّرگانِ گر
ماه را تکه تکه می درند.
کفن های کهنه از گور گریخته اند.



koushabadi-s.jpg
مهدی خطیبی

شعر در من فریادی بود که درون توفان سر می دادم

شعر کوش آبادی در هدفی که داشت مانند شعر شاعران عصر مشروطه ، خاصه سید اشرف الدین گیلانی است . به دیگر سخن شعر کوش آبادی در چیستی و هدفی که در نهان گاه آن است ، ادامه دهنده شعر مشروطه است . اگر چه خود ، هیچ گاه با این قیاس موافق نبود و همواره نیز با شنیدن آن ، روی ترش می کرد . البته این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که در شیوه های بیانی ، شعر کوش آبادی و سید اشرف الدین گیلانی ، دو جهان متفاوت اند .



Javad_Parsay.jpg
جواد پارسای

حكايت عدل مي‌جويي؟

اي ديدگان آشتي پرداز،
اي سينه‌هاي تشنه به راز،
بر كشتگان بي‌شمارِ سرزمين‌مان
اشكي روا داريد.



یوسف صدیق (گیلراد)

مثل باران





صادق شهرکی

برای بزرگ مردان همیشه

مرد در راستای حادثه ایستاده بود
بر آغاز جاده ای جادویی
میانه ی آفتاب و باد
که او را
به وصولی سخت
در بستری سرخ
بشارت درمی داد.



جهانگیر صداقت فر

میعاد آشتی

روزی خواهد آمد
که از آغوش نسیم
شمیم عشق می تراود
که ناقوس
هم آواز گلبانگ خروس می شود
وگلدسته نایستان ِ اذان آشتی است.



nafisi.jpg
مجید نفیسی

مادر بزرگ در سانتامونیکا

تنها زندگی می کنی؟
ـ نه !
با خدا زندگی می کنم
آن بالا، یک، دو، سه
توی اتاقی که بوی ادویه می دهد
و به زمزمه ی دیگ آش دلبسته است.



rashel.jpg
راشل زرگریان

یک روح دردوجسم

داستان کوتاه(قسمت اول)

خیلی راه رفتم. خسته شدم. آفتاب هنوز غروب نکرده بود. فکرکردم برم رستوران خیام بشینم ویک نوشیدنی هم سفارش دهم. میبایست کمی دیگر راه برم. هنگامیکه رسیدم ازفرط خستگی تلوتلو میخوردم. با اینکه بارها دراین رستوران نشسته بودم چه تنها وچه با دوستان. اما هیچوقت نفهمیدم صاحب آن ایرانی است یانه. باخود گفتم به احتمال زیاد باید ایرانی باشد. معمولا مشتریان زیادی دارد. اکثرا توریست بنظرمیرسند....



koushan.jpg
منصور کوشان

فرهنگ آزادی و بحران اندیشه1

مرگ اگر چه از منظرهای گوناگون معنابخش زندگی یا به طور عام کلید اصلی مفهوم هستی است، اما هم چنان، در گذر تاریخ و زندگی هر موجودی هراس‌انگیز بوده است. انسان‌ها، به طور عام، هم به صورت غریزه و تجربه و هم بر اساس دانش و تعقل از مرگ می‌ترسیده‌اند و می‌ترسند و این نه تنها امری طبیعی است که عامل مهمی هم برای پیش‌رفت و رسیدن به استقلال است و هم عامل مهمی برای واپس‌مانی و رسیدن به بردگی.



nosrat-shad.jpg
نصرت شاد

از جوی مولیان – تا آب رکن آباد

ساده گی غزلهای رودکی بعدها مورد تقلید شاعران جوان آینده قرار گرفت .ازآنزمان زبانی که الفبای آن عربی و فارسی بود و قوانین جدید هنرشعرسرایی را تعریف نمود ، شعرفارسی را تحت تاثیر خود و اشعار رودکی قرار داد. چنانچه کوری و نابینایی مادرزاد رودکی صحت داشته باشد ، اورا مهمترین شاعر نابینای ادبیات جهان درکنار هومر،شاعریونانی ، میدانند. دولت حاکم آنزمان برای تبلیغات سیاسی خود به مداحی شاعرانی چون رودکی نیز نیاز داشت .



reza-hiwa.jpg
رضا هیوا

سرود رنگین کمان

آنگاه که رنگین کمان
که راه و مقصد من است
چون زیباترین پرچم آسمان را می‌ آراید
من سرود می‌خوانم
"ای ایران ای …"



جهانگیر صداقت فر

افسانه ی گل

من به تنهایی گل میمانم
وبه اندوه شب بی مهتاب:
نفسم عطر دلاویز محبت ها ست،
هستی ام جلوه ی زیبایی ِ عشق؛



Afsaneh-2.jpg
افسانه جنگجو

حوّا

از مرگ خبری نبود
در بهشت را بسته بودند و در پرتاب زمان، من بودم و یک فاصله - قرن بیست و یکم.
و من
آینده را بر دیوار نقش می زدم. در سفر،
آدم خواب است، حوا بیدار
آدم خواب می بیند، حوا پریود می شود.



kavir.jpg
محمود کویر

رویای نیمه شب این پاییز هزار ساله

شب! شب! شب!
دهل! دهل!
طبل و دهل!
شمشال و نرمه نای!
دهل. طبل. شمشال. نرمه نای...



drmaleki.jpg

شب شعری با پدر در زندان

از اسارت شهر حماسه می آیم
و از ولایت زنجیر عدل جلادان
که جای جای تنم زخمدار «تعزیر» است
و قلب و کلیه و مثانه جملگی بیمار
و پشت۫ گوژ ز سنگینی و صلابت دار"



رضا اغنمی

نگاهی به کلاغ و گل سرخ؛

خاطراتِ زندانِ مهدی اصلانی

مهدی چون آدم منصفی ست، از افشای اشتباه ها باکی ندارد. غفلت و گناه را گردن میگیرد. والا خیلی از فعالان و رهبران سازمانها هستند که ناکامی و شکستها را به گردن روس و انگلیس و آمریکا میاندازند تا وجدان خواب آلود و سرگیجه گرفتۀ خود را آسوده کنند. هنوز در پس سی سال کشتار بیامان مردم بی پناه، توسط دستاربندان، بگومگوهای سازمانهای سیاسی ادامه دارد. همین تازگیها بود که پژوهش بسیار ارزشمند ناصر پاکدامن در بارة مصطفی شعاعیان را میخواندم که سالی پیش در پاریس منتشر شده است. زندهیاد شعاعیان جایی به حمید مؤمنی مینویسد: «ازاین سخن تو دندانهایم از تعجب کلید شد.» مهدی بهدرستی مینویسد، البته با اندکی تأخیر که: «خط مشی کمونیستها در قبال رژِیم اسلامی از آغاز میبایست خط مشی سرنگونی میبود [...]»



مسعود دلیجانی

عشقی به یغما رفته

بالهایِ سپیدِ کبوتری رقصان،
آکنده از لحظهء شفافِ رهایی ِ من،
در متن ِ آسمان ِ آبی ِ آرامشم،
چنان خشکید.



Eugène-Ionesco.jpg
اوژن یونسکو *

مانیفست برلین

ترجمه محمد ربوبی

من تآتر نمی نویسم که داستانی نقل کنم. تآتر نمی تواند روایی باشد،... چون دراماتیک است. برای من، تآتر فقط توصیف واقعه نیست: چون دراین حالت، رمان یا فیلم خواهد شد. یک قطعه تآتر،ساختاری است ازچندین موقعیت و وضعیت شعورانسان که دربرگیرنده همه آن هاست، اهمیت شان بیشترمی شود، به هم گره می خورند وسرانجام، یا گره ها ازهم بازمی شوند و یا با پیچیدگی غیرقابل تحملی پایان می گیرند.
( یک قطعه تآتر اثری است تاریخی ).



bijan-baran.jpg
بیژن باران

نظریه های ادبی

نقد ساختارگرایانه، یک متن ادبی را در ساختاری بزرگتر و محاط بر یک ژانر مشخص قرار می دهد. ژانرهای ادبی داستانهایی از نوع بستریات، جنایی، علمی- تخیلی می تواند باشد. در این نوع تحلیل متن ادبی با طیف ارتباطی مابین متن، مدل ساختار روایتی جهانشمول، فهم روایت بمثابه یک سیستم الگوها/ موتیفهای مکرر، بررسی می شود. نقد ساختارگرایانه تحلیل سازماندهی داستان بنا گزینش ترکیبات مشخص درون متن است. در این نوع تحلیل هر عملی، از عمل روایت گرفته تا خوردن استکان چای از نعلبیکی با حبه قند، درون سیستم گزینه ها انجام می شود که معنی آن در رابطه با اعمال ممکن در آن سیستم است نه در رابطه با رویدادهای ورای طبیعت یا کشوری در غرب.



katayoun-azarli-s.jpg
کتایون آذرلی

رسم عشق

مرا ببخش اگر بوی باروت وخون می دهم
مسافری گم کرده راه را مانم
که از پشت دیوار سکوت با تو سخن می گویم
از شلاق تگرگ براندام صدها پوپک
از اجساد هزاران برگ سبز
در گودال های سر زمین



»  بی رنج این سفر...
»  „میستری‌بوف“
»  دیدگان و دل بیـــدار
»  از درنگ‌های پگاه
»  " هنر ، هنرمند ، تعهد "
»  منیژه و بیژن
»  بر بال مرغ توفان
»  چشمانِ ماهی
»  در امید به آزادی
»  برف نو! برف نو! سلام، سلام
»  نقاره‌ی آفتاب زرد
»  بخشی از منظومهء «داوری یا عریضة النساء»
»  بعد از تو
»  واژه نامه
»  باردیگر و این بار
»  باردیگر و این بار
»  واژه ها را بوسه زن
»  اول بنا نبود
»  در سوگ دوست فرزانه ام دکتر محمد عاصمی
»  سرود آزادی ۱۲
»  ای آنکه ترا قبله، به کهریزک بود
»  دماوندیه
»  چنین تابان
»  خدا
»  «سیما جان» مااین جا نخواهیم ماند
»  سیرجان
»  زندگی
»  ریتم طبیعی
»  میعاد
»  چیست پرسش
»  بدبینی یک شاعر
»  رامین! نازنین سوگند
»  نمایشنامه ی كی شود؟!
»  " روند دریافت و هرمنوتیک"
»  هفت کودک فلسطینی
»  باور