به پاي نخل رنجديده و آن سرو سوگوار برو!
آنجا كه سنگهاي خورده به اندامِ دلآزرده زني،
هنوز تلنبار است.
اين سنگهاي سنگدلِ،
آلوده به لكههاي خون خشكيده،
چشم براه خيل ديگري از راهيانِ ظَلَمهي جورند،
تا در پگاه ديگري،
تن زخمخوردهي بانوي ديگري را،
به حكم شريعتِ خود،
به رَجم بنشانند.
حكايت عدل،
نگاشته بر درشتترين سنگي است، كه كارساز بود.
شما،
اي ديدگان آشتي پرداز،
اي سينههاي تشنه به راز،
بر كشتگان بيشمارِ سرزمينمان
اشكي روا داريد.
جواد پارساي- وين، 2007
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد