عاطفه گرگین دلهره فرهنگی ما زنان امروزه در کشورهای خاورمیانه خشونت حرف اول را می زند، خصوصا خشونت به زنان. فمینیست ها بر این نظرند که هر نوع تبعیض جنسیتی نوعی از خشونت و در واقع زیربنای تعدی ها و زن آزاری محسوب می شود. و برای رسیدن به شرایطی جدا از خشونت علیه زنان در جوامع باید علت ها را بررسی و ساختارهای مرتبط با آن را در نظر گرفت.
رضا علامه زادهماجراهاى "سندبادِ بَحرى" در هزارويك شب كم نيستند ادبيات شناسانى كه كتابهاى بسيار معروف "سفرهاى گاليور" اثر "جاناتان سويفت" و "روبینسون كروزئه"ى "دانيل دوفو"، كه هر دو در قرن هيجدهم ميلادى نوشته و منتشر شدهاند را مُلهم از همين حكايت سندباد بحرى مىدانند كه در هزارويكشب آمده و ترجمه آن از عربى به زبانهاى اروپائى با عنوان "شبهاى عربى" بسيار پيش از آنها منتشر شده بوده است. يادتان باشد كه اين را من نمىگويم بلكه در بسيارى از كتابهاى تحقيقى و نيز در "دانشنامه بريتانيكا" به اين نكته توجه داده شده است.
محمود درويش« کشته ی شماره´ ۱۸ » ترجمه حسن عزیزی در اینجا ، روزگاری جنگل زیتون سبز بود ،
و آسمان ، جنگلی نیلگون ...
بود... ای محبوب من .
در این شامگه ، چه کس آن را عوض کرد ؟
رضا بی شتابشهردارِ وحشت بر باد می شود باز، شادی به سانِ کاهی
ای شهردارِ وحشت، شرمت ازین تباهی
با آسمان چه کردی؟ ای ساحرِ حرامی
دیگر نمانده نوری، فریاد ازین سیاهی
رضا مقصدیکاغذ وُ مداد پشتِ میز ساده ام نشسته ام.
پیش روی من ، مداد وُکاغذی ست.
از تو با گُلی که در کنار پنجره ست-
حرف می زنم.
برزین آذرمهرکار شعر...
تا گرگ بیداد
د رَ د به دندانِ ستم تن ز آهو ی داد؛
درهر سرآشیبی ،
نشانی از فرازی تازه جستن ؛
از صخرهها ی سخت سر،
سر بر کشیدن؛
رضا اغنمیمجاهدان مشروطه بررسی کتاب بازنگری به حوادث گذشته، و بازآفرینی تاریخیِ ملی از رفتارهای تحسین آمیزی ست که عده ای از فرهنگ دوستان درسال های اخیر پی گیری می کنند. آن هم درزمانه ای بس بحرانی که از برگزیده های حاضر درحاکمیت سیاسی، در نفی و انکار تاریخ گذشتۀ این سرزمین باستانی کمرهمت بسته تا هر آنچه رنگ و بوی ایران و ایرانیت داشته و دارد را نابود کنند، رفتار وکردار خائنانه ای که یادآور ظلم و ستم دولت های اشغالگر با مفلوک ترین قوم و قبیلۀ تحت سلطه می باشد.
شبنم طلوعیغلامحسین ساعدی،
بی هیچ گسستی با نسلهای بعد و بعدتر گوهر مراد چهارسال بعد از رسیدن به پاریس، در دوم آذر ماه ١٣٦٤ در حالی كه وسوسه ی دائمش همچنان نوشتن و نوشتن و نوشتن بود، در عمری به پیش بینی خودش كوتاه، به خوابی همیشگی و بی كابوس فرو میرود و البته رد پایش بیدار و پویا به عنوان یکی از مهمترین نوآوران نمایشنامه نویسی و یکی از نویسندگان برجسته ی ایران بی هیچ گسستی با نسلهای بعد و بعدتر بر دفتر ادبیات و هنر ایران باقی و جاری خواهد ماند.
مجید صدقیتروفو- سینماو زندگی سی سال پس ازخاموشی تروفو وبویژه اکنون که مروری برآثارش درسینما تک پاریس برپاست دیدن دوباره فیلمهایش , همچنان برای دوستداران سینما شوق برانگیز است و جالب آنکه گذشت سالها از ساخت فیلمها , این آثار را کهنه نکرده است . به راستی رمز جاودانگی آثارتروفو چه می تواند باشد , جز آنکه او عاشقانه فیلمهایش را می ساخت .
محمد بینش (م ــ زیبا روز )بانوی عشق می دمد آبی زلال از جوی عشق
تا تراود از لبانت بوی عشق
با کدامین گل نشاط آورده ای
می شکوفد در نگاهت بوی عشق
شهاب طاهرزادهسعید مرتضوی قاتل همان بهتر که در قدرت نباشی
خیال ما راحت که در فرصت نباشی
تو کشتی آن بانوی عکاس را
درتو حک است که عصمت نباشی
مهدی استعدادی شاداز احمد تا محمود -
افتضاح چگونه بالا آمد؟ خشکه مقدسان شیعه مذهب برای آنکه با رقبا (یعنی با سنی مذهبان) ایجاد فاصله کنند، آئین خاص خود را دارند. از مراسم عُمر کُشون و رفتارهای مسخرۀ مربوطه و دون شأن آدمی گرفته تا شعارهایی از این دست که، "رودۀ سگ را عُمر عمامه کرد/ احمد و محمود را آواره کرد."
گلناز غبراییخانه ی سرهنگ خانه ی سرهنگ در اصل خیلی هم خانه ی سرهنگ نبود. بیشتر خانه ی سه خواهر بود که تفاوتهایشان با شکل ظاهر شروع و به اوضاع مالیشان ختم می شد. خواهر کوچک زن سرهنگ بود. بلند و باریک و چنان مثل طاووس راه می رفت که آدم چهره ی نه چندان زیبایش را ندیده می گرفت. شلوارهایش همه چسبان و رنگی بود. زرد قناری، قرمز، سبز براق، ولی آنقدر خوش اندام و با سلیقه بود که جلف به نظر نیاید. علامت مشخصه اش، تلهای رنگ و وارنگی بود که با هر لباس یکیش را به سر می زد و آراستگیش چند برابر می شد.
برزین آذرمهرجزر و مَد دریا ،در جزری از زجر پنها ن
ماه بی مَدی آن سو سرگردان
غمگین می خواند:
موج و اوجی نیست،
نصرت شادادبیات ، رمانتیک جهانگردی یا ماجراجویی استعماری ارل مای ، نویسنده جوانان پیش از جنگ کارل مای پرخواننده ترین نویسنده جوانان در آلمان تا سال ۱۹۴۵، خالق رمانهای ماجراجویانه سفرنامه ای هیجان برانگیز است . در آثار او غیر از تمایلات صلح جویانه و ضد امپریالیستی ،علایق هومانیستی و گاهی هم انسان ستیزانه نیز مشاهده میشوند . او گرچه شغل معلمی آموخته بود ولی حدود 8 سال از عمر خود را بجرم دزدی و جعل اسناد و حیله وفریب در زندانهای دولت پرویس در آلمان گذراند .وی از خانواده ای فقیر و پر بچه برخاسته بود و چند نسل از اجداش کارگر رشته ریسندگی و بافندگی بودند
بیژن باران پای حرف او
مادر بزرگ گفت:
آنچه را باید،
دیده است.
آنچه را باید،
کرده است.
مجید خرمیبرا ی کسی که پیراهن فرا خ شعر می بافد و «نوشگاه ِ یگانه » کسی او را
به با زی نمی گیرد ،
ا وخو د را
با زی می داد ،
خود را به بازی می گرفت .
رضا علامه زادهاز ظهير فاريابى و فرخى سيستانى، تا حافظ و مولانا، در هزارويك شب شگفتى هزارويك شب فقط در مجموعهى حكايتهايش نيست، بلكه در نسخهاى كه ما فارسىزبانان از اين كتاب در اختيار داريم، بكارگيرى وسيع اشعار شعراى فارسىزبان نيز هست در كتابى كه قرار است ترجمهى يك كتاب عربى باشد! يكبار اشاره كردم كه در مقدمهی کوتاه "عبداللطیف طسوجی"، مترجم فارسی هزارویکشب که صدوهفتادسال پیش نوشته، آمده است که این کتاب را بهدستور "بهمنمیرزا، فرزند ولیعهد مغفور عباسمیرزا، از تازی بهفارسی که خوشترین لغات است" برگردانده
رضا بی شتابکارِ جهان این چه جهان ست خدایِ نهان
ناله وُ اندوه وُ غم ست وُ فغان
این نه جهان ست، جهنم سَراست
رنگِ رخِ باغِ جهان ارغوان
بیژن باران نقد پساساختارگرایی شعر در شعر کوتاه ساختار منسجم است؛ ولی در شعر بلند، در ساختار گسل پیدا می شود چون مفصلها ارتباط ارگانیک نداشته؛ رابطه مفصلها کلایدوسکوپیک، کتره ای، فردی می شود. شعر ساختارشکن مانند جانوران اساطیر تخیلی سانتور با سر هوشمند انسان و تن چابک اسب یا گریفین با سر تیزبین عقاب آسمانی و تن شیر درنده برخاک است. لذا شعر بیساختار برای خواننده ناهمآنگ، درهم برهم، شلوغ، بهمخورده، ناهنجار است که گاهی با سحر سبک لاپوشانی می شود؛ خواننده خوشش می آید.
پنج داستانک ترجمه علی اصغرراشدان مدیرزندان ازگناهکارفقیرکه بایدصبح زود به دارآویخته میشدپرسید:
«واسه شام چی دوست داری؟اجازه داری هرچی وهرقدردوست داری بخوری وبنوشی.»
بذهکارگفت«شرمنده م!شرمنده م!!اگه سه ماه پیش ازم پرسیده بودی، هیچکدوم ازدزدیا اتفاق نمی افتاد....»
رضا اغنمیگذری و نظری درخلوتِ غربت بررسی کتاب نویسنده کتاب، اهل هنر و دانش است. وازکارشناسان هنرنقاشی، آشنا با مکاتب گوناگون دراین زمینه به ویژه با مکتب های مغولی هند – ایران وهند وبغداد. بیشترین برگ های این دفتر را همان طوری که در پیشگفتار آمده درکنار مقالات هنری – مقالات اجتماعی – یادواره – رفع شبهه و سرانجام تقریظ؛ که قبلا درنشریات گوناگون منتشرشده را، جمع آوری و یکجا منتشر کرده است.
رضا اسدیتجربه ی آزادی بعد از بیان «همه چیز بجز یک چیز بر وفق مرادم است. آن یک چیز هم این است که هرروز کلٌه ی سحر مشدی اصغر- خادم مسجدی که در بغل گوشمان است - اول درجه صدای بلندگویی که روی مناره ی مسجد نصب است را تا آخرین حد ممکن باز میکند، سپس برای صاف نمودن سینه اش چندین بار از آن سُرفه های خِلط آور و حال بهمزن می نماید، بعد از آن هم با آن صدای نخراشیده و نتراشیده اش چنان فریاد الله اکبری سر میدهد که انسان زهره ترک میشود و جهنم را جلوی چشم خودش می بیند.
مهستی شاهرخیحوضِ کوثر به خواهرانی که بی چهره شدند از پیش نمی شد حدسش را زد چه اتفاقی خواهد افتاد
گرچه پشتِ پلکم مرتب می پرید و خبر از حادثه می داد
در آن خاکِ نامهربان سجاده ای گسترده نبود
در خونِ خود تیمم کردم
زیورها و گوشواره هایم را کنده بودند
هنگامی که تاجی از خار بر سرم نهادند
شهاب طاهرزادهاین منم شاعر ایران دوست من آخرین بدها بوده ام
بدترین بدها
چرا که مرا
شاعری ایران دوست نامیده اند
چرا که شعر
از تابش احساس می آید
|