Aliasghar-Rashedan05.jpg
علی اصغر راشدان

قهوه قجری

جوانک حال دیگر به نزدیک های میانه مردی می زند، زلفی پریشان برشانه، پر پیچ و خم وقمر در عقرب دارد. با پیچ و خمی جلوی پیشانی به طرف راست خم برداشته. زلف نافرمان هر از گاه خود را روی پیشانی می لغزاند، میانه مرد بیشتر به حوانک ها میخواند، روی همین روال جوانکش می خوانیم.انگشت های ظریف و کشیدی نیشکریش را میان زلف های نه شبق و نه بور روباهی می خیزاند. زلف هارابه بازی می گرد، می لرزاند، پیچ و خمشان می دهد و بجای خود بازشان می گرداند. همین به بازی گرفتن و لغزش زلف های خاص نه بورونه سیاه عمق دل سوگلی حرمسرای شازده قجری را می لرزاند،



robert-frost0.jpg
رابرت فراست

درنگ در كنار بیشه ها در شامگاه برفی

میر مجید عمرانی

این بیشه‌ها از آنِ كیست، به گمانم می‌دانم.
گو كه، خانه‌اش در روستاست،
مرا نخواهد دید كه این جا ایستاده‌ام
تا بیشه‌هایش را بنگرم كه از برف سرشار می‌شود.



ا. رحمان

باز هم، به یاد اول ماه مه

امسال جمعه...
به استقبال ماه مه رفته بود
من اما کجا بودم
دلتنگ ماه مه بودم
با شاخه گلی در دستم



jale-chegeni.jpg
ژاله چگنی

به خوباني كه رفتند

به خوباني كه رفتند
و باز نمي گردند
به برگ ريزان در بهار
به غربت مرگ



bijan-baran.jpg
بیژن باران

هوشیاری در شعر

هوشیاری مرکز عالی مغز گاهی با قفسه بندی/ کاپارتمنتال کردن ضمیر فرد به آگاه برای منطق، واقعیات، تصمیمات و نیمه آگاه برای فانتزی، عادات، منافع، احترام به اقتدارگر 2 انبار حافظه منطقی و ناآگاه می سازد. در محیط اسارت مانند زندان دولتی، گروگانگیری، خانواده قبیلوی در عصر مدرن قفسه بندی به 2 حوزه عمده برای خدمت به قلدر برای بقای جسم و خدمت بنفس اسیر برای بقای منش در خانواده/ جامعه می انجامد: احترام، ترس، تظاهر به عبد، رفتار رسمی در حوزه اول به قلدر؛ تحکیم عزت و صیانت و اتکاء به نفس، غرور، انصاف، عدالت، ضمانت بقا، عصیان در حوزه دوم.



reza-allamezadeh70.jpg
رضا علامه زاده

هم‌نسلان من در سوگ "رضا دانشور"

دستِ سردِ مرگ در هَرَسِ نا‌م‌آوران نسل من از درخت کهنسال فرهنگ و هنر وطنم چه بی‌پروا شده. هنوز یکی را نبریده سراغ دیگری می‌رود. به یادداشت‌های کوتاه خودم که نگاه می‌کنم می‌بینم یکی دو هفته پیش محمدعلی سپانلوی شاعر و پژوهشگر را ربود و سه چهار روز پیش سراغ محسن مرزبان بازیگر و کارگردان تئاتر رفت،



nazim-hikmat.jpg
ناظم حکمت

«اسپانیا»

ترجمه: احد واحدی

بعضی هایمان شصت ساله ایم، بعضی هایمان پیرتر،
بعضی هایمان مدتهاست که مشتی خاک شده ایم؛
اسپانیا جوانی ما بود،
اسپانیا گل خونینی است بر سینه هایمان شکفته!



nafisi.jpg
مجید نفیسی

نام اين گُل چيست؟

هر روز كه در تاريكي بامداد
از كنار آن مي گذرم
سرآستينم به بوي خوشش
چنان آغشته مي شود
كه تا مدتي آن را
چون دستَنبويي مي بويم.



س. سیفی

دو گزارش از زنان در انقلاب مشروطه

گفتنی است نوشته‌ی فوق بازتاب مستندی از خاطرات یحیا دولت‌آبادی به شمار می‌آید که در کمال شگفتی در انعکاس تاریخی آن زنان نیز در دو گزاره فعالانه – نه منفعل- در جنبش مردمی تأسیس عدالت‌خانه حضور دارند. همچنان که زنان در ماجرای یورش عوامل امیر بهادر به بست‌نشینان شاه عبدالعظیم شجاعانه به میدان می‌شتابند و با سودجویی از سنگ و کلوخ متجاوزان را به عقب‌نشینی وادار می‌کنند. پیداست که زنان معترض در اتخاذ چنین تصمیمی استقلال عمل خود را از مردان به درستی به نمایش می‌گذارند. تا آنجا که آنان بنا به تصادف پایشان به جمع بست‌نشینان کشانده نمی‌شود بل‌که خود از پیش حساب‌گرانه و فعال، در متن و بطن ماجرا حضور داشته‌اند.



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

مارلون براندو، افلاتون
و با حضورِ افتخاریِ: تنسی ویلیامز

مارلون سرِ صحنۀ فیلمِ «اینک آخرالزمان» تُو کامبوج، نزدیک بود با «فورد کاپولا» درگیر بشه، خلاصه «اوضاع «دِرام» بود یا همون کیشمیشی. «کاپولا» گیر داده بود وُ ول نمی کرد، شَتَرَق خوابوندم بیخِ گوشش وُ گفتم:ما رو گرفتی، خجالت نمی کشی عوضی! ما رو برداشتی اُوردی تُو این جنگل وُ مُردابِ لعنتی، قُرقُرم می کنی! چِنون می زنه تُو دهنت که شیش تام از دیوار بخوریا! سر به سرش نذار، قاط میزنه ها!



Aliasghar-Rashedan05.jpg
علی اصغر راشدان

ملکه هنر

داستانک

خوب کردی رفتی منیاتورم.احتمالا دو هدف داشتی: یا حسابگری های دادوستدگرانه داشتی و متوجه شدی با جنمی از سنخ من عملی نیست. یاخالص بودی و می خواستی همه چیز راهدیه کنی،از طرف مقابل هم انتظاراهدای همه چیز را داشتی.این جریان دادوستد دو جانبه بین همه آدم ها صادق است. آدم هادر رابطه شان با دیگری و دیگران خالص اند یا کاسب، راه سومی وجود ندارد.



reza-allamezadeh70.jpg
رضا علامه زاده

محسن مرزبان، بازیگر توانا، جامعه هنری ما را تنها گذاشت

خبر بد بستری شدن محسن مرزبان، بازیگر برجسته ی تئاتر و سینما در بخش مراقبت های ویژه بیمارستانی در لس آنجلس را چند روز قبل در گفتگوی تلفنی با "هوشنگ توزیع" شنیدم و امروز در پیامی از "ماشا منش" خبر دردناک از دست رفتن محسن را دریافت کردم.



رضا اغنمی

نگاهی به «اسم من نیلی»

داستان ازآنجا شروع می شود که نیلی درپس سال ها آرزو وانتظار درسوئد، با ازسرگذراندن تجربۀ سرد و گرم زندگی به هیجده سالگی رسیده وبا اخذ پاسپورت به ایران می رود و شب هنگام در فرودگاه مهرآباد چشم انتظار عمه زری و اقوام پدری ست برای بردن او. تلفن همراهش زنگ می زند. عمه زری می گوید «نازنین من، ماشینمون بین راه خراب شد، نشد بیام پیشواز تو . . . تاکسی های فرودگاه امنه، تو بیا اینجا . . . . . . » با تاکسی به خانه می رود. خانه ای که عمه زری به نام پدر خریده و درآنجا ازاو مراقبت می کند.



شهاب طاهرزاده

«گناه تو» و «درد دل »

گناهت همین است که دل را از غم لبریز کنی
نگاه کن به اطراف کسی نیست که خوشنود آمیز کنی
تو میدانی نفس مرد و زن یکی می شود
آنجا که تو نیستی چاقوی بغض بر شکمشان تیز کنی



m-shahrokhi.jpg
مهستی شاهرخی

فریناز پرنده نبود

فریناز حسابداری بود امین.
جانِ سلیمِ سالمِ آزادش هرگز به خفتِ تن فروشی تن نداده بود. از این رو چون همه درها به رویش بسته دید، پرید.
فریناز پرنده نبود اما چهار طبقه پرید.



bijan-baran.jpg
بیژن باران

موسیقی در شعر

موسیقی کمک به شناخت وزن در شعر و طبیعت می کند. با شنیدن یک ترانه، بترتیب اینها در حافظه می مانند: وزن، ملودی، شعر. وزن زود حفظ می شود چون ساده و تکراری است. ملودی ترتیب چند نت با هم محرم بوده که برای عاطفه ای مطبوع اند. در آغاز از برخوانی شعر یک ترانه با بلوکه شدن یک هجا، کلمه، سطر، مفصل فرد گیر می کند. ولی با تمرین روخوانی آن را کامل می توان از بر کرد.



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

در دفترِ تنهایی

ای «من» تو چه می جویی؟ در آینه بر دیوار
دیوار چه می گوید؟ این آینه را بردار
آن دل که بُوَد از سنگ، آیینه نمی خواهد
خودخواهی وُ خودبینی، خوابت کُنَد این خمّار



Saeed-Yousof.jpg
سعید یوسف

“ما انقلاب کردیم، یا… ؟”

ادای احترام به محمد قهرمان در دومین سالگرد درگذشتش

محمد قهرمان که در تاریخ ۱۰ تیر ماه ۱۳۰۸ خورشیدی در تربت حیدریه به دنیا آمده بود، دو سال قبل در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ در مشهد درگذشت ـ در حالی که تنها حدود یک ماه و نیم مانده بود که ۸۴ ساله شود. به این ترتیب من برای این ادای احترام و ادای دین به او حدود دو سالی صبر کرده‌ام، و درست نمی‌دانم که این کار را بیش از این به تأخیر اندازم، هرچند این نوشته را باید تنها یادداشتی تلقی کرد و فتح بابی، یا مقدمه‌ای بر کتابی که بعداً سر فرصت به سرانجام رسانده خواهد شد.



Aliasghar-Rashedan05.jpg
علی اصغر راشدان

داستانک
مینیاتور

یکریز به اهل فن گفتم: بایدآن قدر در تصویرگری به مهارت برسی که برات به صورت یادداشت های روزانه درآید. هرچه رااراده کردی، بتوانی بدون زورزدن و عرق ریزی به تصویر بکشی. حالا و بعدازاین همه سال تصویرگری، فهمیده ام که چیزی بارم نیست:



ا. رحمان

عطر یاس


گفتم تو که هر شب..
بوی عطر یاس می دهی
بوی گلهای وحشی کوه البرز..
در جای جای خانه پیچیده



abtin-a.jpg
آبتین آیینه

هوشنگ جانم!


هوشیار ِ گزاره ی یگانگی
فرجام ِ گم گشته ی دل سپردگی
ساز ِ سامانه ی آرزوی کودکی
هُشدار ِ پرده ی پندار ِ جوانکی



ن ـ کامیار

اشکهایم

آتش فروزان درون قلبم را
به خورشید می سپارم
تا با تابش انوار زرینش
شعله ای را برساند
برای روشن کردن شمعی



bineshe-zibarouz3-s.jpg
محمد بینش (م ــ زیبا روز )

گل اندام

شانه هایت
وقت رفتن، آمدن
آرمیدن یا دویدن
وه، چه سان زیباست
شانه هایت گاه ِ رقصیدن



esfahani.jpg
محمدعلی اصفهانی

پيامی برای آن ها که امروز سر قرارشان نيامده بودند

اين را که «اگر به کسی برخورديد که با صراحت يا با اشارات و يا با تمهيدات به شما می گويد که خودتان را در من و راه و روش من و آنچه من از شما می خواهم ذوب کنيد، بدانید که او ربطی به خورشید ندارد و احتمالاً شتک يک زردابه ی استفراغ شده است که از بد روزگار، رو به بالا جهیده است» را امروز خود خورشيد، سر قرار به من گفت.



برزین آذرمهر

دروغ ِ کتیبه ها

دیوان ،
دندان به حلق ِ خلق نهاده
گر گانه می درند،
هر چه زهر کجا
دُردانه می برند،
اما در کتیبه‌ها
با زر نوشته اند ،
کاینان فرشته اند!



»  در گســـتره فرهنگ
»  بَرَنده
»  شبگیر و شباهنگ
»  زنگ های کن به صدا درمی آیند
»  تمام رأی
»  ماخولیا
»  تا رهایی از انفعال
»  حاشیه‌ای بر سریال «در حاشیه»
»  سه داستانک از: ریچاردبراتیگان/الیاس کانتی و مارلن هاوس هوفر
»  مه را پراکنده کنم
»  شعری از حکیمه بلوری
»  سلام ای ستارۀ سفر
»  «رزیتا» در ترکیه! - قسمت هشتم
»  درک متقابل
»  خاطرات نويافتۀ عارف قزوينى: ويرايش ادبى يا ماله‌كشى اسلامى!؟
»  در گســـتره فرهنگ
»  درخت انجیر
»  به ماه مه می اندیشم
»  وقتی که چرخ ها، از حرکت ايستاد
»  شرط بندی
»  سه گانه نابرابری نان و جان