logo





موسیقی در شعر

چهار شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰ مه ۲۰۱۵

بیژن باران

bijan-baran.jpg
موسیقی چیزی را بیان می کند که با کلمات نتوان گفت و در باره اش نتوان ساکت بود. و هوگو
آنجا که کلمات پایان می یابند؛ موسیقی آغاز می شود. ه هاینه
موسیقی، عشق می آفریند. بالزاک
تو کَز خاموشی ام فهمی نداری./ چه خواهی فهم کردن از کلامم؟ شفیعی کدکنی

موسیقی کمک به شناخت وزن در شعر و طبیعت می کند. با شنیدن یک ترانه، بترتیب اینها در حافظه می مانند: وزن، ملودی، شعر. وزن زود حفظ می شود چون ساده و تکراری است. ملودی ترتیب چند نت با هم محرم بوده که برای عاطفه ای مطبوع اند. در آغاز از برخوانی شعر یک ترانه با بلوکه شدن یک هجا، کلمه، سطر، مفصل فرد گیر می کند. ولی با تمرین روخوانی آن را کامل می توان از بر کرد.

البته نوازنده ساز هم باید با تمرین ردیف نتها را از بر کند. هم در موسیقی هم در شعر سکوت، وقفه، درنگ نقش دارد؛ کدکنی خاموشی را معنی دارتر از کلام می داند. بالزاک موسیقی را موجد هیجان دانسته؛ هاینه موسیقی را متمم کلام انگاشته؛ هوگو موسیقی را ورای کلام برای انتقال عواطف می داند.

ملودی، ضرب، واریاسیون- جملات یک قطعه موسیقی را تشکیل می دهند. موسیقی کودکی فرد، او را به نوع آن عادت داده که می تواند: 7دستگاه ایرانی، ضربی قومی، پاپ رقصی، رپ جوانان، کلاسیک غربی، ملل دیگر باشد. گوشه های ایرانی اکثرا حاوی هیجان حزن، غم، مرثیه اند. شاید حافظه موسیقی شبیه شبکه عصب باور باشد که در کودکی تشکیل شده؛ تا پیری با فرد همراه است. آیا حافظه وزن هم وجود دارد و بین موسیقی و شعر مشترک است. آیا وزن شعر و موسیقی یکی بوده؛ در یک حافظه مشترک انبار می شود؟

ولی هیجان/ ایموسیون های دیگر مانند کنجکاوی، بازی، اشمئزاز، شادی، شگفتی، ترس؛ غرایز عشق زمینی، جذبه، حظ از غذا، رفع تشنگی؛ ارزشهایی مانند آرمان، انسانیت، انصاف، جهان بیمرزی؛ 1000 ها تم دیگر در موسیقی و شعر مدرن وجود داشته که برای انسان مدرن جذبه دارند.

حافظه صوتی و زبانی جدا از هم اند. از اینرو ملودی ملکه ذهن شده؛ ولی شعر نیاز به تمرین دارد تا از بر شود. حافظه صوتی یا غیرکلامی توان انبار کردن اطلاعات اینکدشده ردیف یا سکانس نوا  tones، بسآمد pitches ، لحن، منبع حسگر های گوش را دارد. تمرین وصل سیناپس های عصبهای حافظه مغز را تحکیم می کند. لحن ویژگیهای فرد مانند دوست، خویشاوند، دشمن و ساز مانند نی، طبل، تار می باشد. منبع اطلاعات جنبی در باره نقطه آغاز صوت طبیعت، ساز، انسان، جانور می باشد. آشنایی عناصر یک فرد در بر گیرنده جا، شیئی، نیت می باشد.

بسآمد در زن و مرد متفاوت اینکد می شود. صدا پخش انرژی در هوا می باشد. حافظه ملودی نرمه گیجگاهی میانه بالای گوش مغز چپ و راست است. نیمکره چپ برای تبیین/ گذاشتن در حافظه دراز مدت و راست برای میانجیگری یادآیی/ رسیدن از حافظه می باشد. کد حافظه 2گانه برای موسیقی با کد کلامی هر 2 در نرمه گیجگاهی چپ و نوا/ ملودی مبتنی بر اینکدینگ فرق دارد. حافظه معنایی با عناصر زمانبندی و فضایی و حافظه اپیزودیک با تکه ها و بستر آنها در روند یادگیری فرق دارند.

هر صدا که از محیط به گوش می رسد؛ باید تبدیل به واحدهای انبارپذیر در عصب مغز شود. این تبدیل موج مکانیک در هوا به موج الکتریک در عصب اینکد نامیده می شود. روند معکوس اطلاعات انبارشده در عصب حافظه به سیگنال در عضله تارهای صوتی گلو با خروج هوا از ششها به آواز، لفظ، مقدار در دمیدن در نی دیکد می باشد. روند اینکد از حسگرها برای تغییر شکل انرژی صوتی به الکتریک، انبار در سیناپسهای شیمیدار حافظه، دیکد از سیگنال عصب برای عضلات را کودینگ نامند.

آیا حافظه وزن هم وجود دارد؟ آیا وزن شعر و موسیقی یکی است؛ در یک حافظه مشترک انبار می شود؟ بین وزن شعر و موسیقی رابطه است. حافظه کلام دارای صوت، معنا، خط، دستور زبان می باشد. با حافظه صوت دارای بار هیجانی می باشد. این 2 حافظه با هم تفاوت دارند. کلام موزون می تواند با وزن موسیقی مشترک باشد. نیاز به پژوهش دارد.

کرم شنود تکه ای از یک آهنگ است که بدون منبع بیرونی، گاهی موازی با سخنگویی فرد، در کله تکرار می شود. این ایماژ موزیک تکراری، ناارادی، تله گیری در کله با هذیان شنوایی– شنیدن اصوات بخاطر تب- فرق دارد. در زن کرم شنود طولانی تر از مرد است. تصنیف با شعر 74% و صدای فقط ساز 8% باعث کرم شنود می شوند.

بیمار با اختلال عجول ویرشی OCD بیشتر از فرد سالم به عارضه کرم شنود مبتلا می شود. حمله این عارضه چنگ/ هوک کوتاه-مدت، باندازه حافظه کوتاه مدت 15-30 ثانیه، یک نوای ساده در کله است که هی تکرار می شود. یک دلیل وجود وزن تکراری در ملودی است. راه علاج آن، تکرار ارادی یک آوای دیگر، حل جدول کلمات متقاطع، خواندن داستان بوده؛ تا کرم شنود از حافظه کاری پاک شود.

هر بخش مغز دارای نام، شماره، ساختار، کارکرد، جا، مرز، سلسله مراتب یاخته ای، ارتباطات است. شعر مغز راست، موسیقی بخش یوغ عقبی در لایه میانی، را تحریک می کنند. این بخشها لرز خفیف به ستون فقرات انداخته؛ بر فرد سرخوشی حاکم می شود. موسیقی فرد را از احساس تنهایی نجات می دهد. لذا تاکسیرانها به صفحه موسیقی در طول رانندگی گوش می کنند.

یوغ مغز میانی 2 بخش جلویی با 2کمانه شناختی و عاطفی و پسین/ عقبی دارد. یوغ جلویی در یادگیری آغازین، توجه، انگیزه، چارهیابی، خطایابی، پیش بینی پاداش، اجرای وظیفه، تصمیمگیری، شناخت بخردانه، همدردی، کنترل تکانه، هیجان، فشار خون، ضربان قلب دخیل است. کمانه شناختی به غشاء پیشانی، نرمه گیجگاهی، شبکه حرکتی، تنظیم بخشهای دیگر مغز وصل است.

یوغ عقبی برای هوشیاری، یادآیی درد و خاطره/ اپیزود، حافظه فضایی/ 3بعدی، مراقبه، اشراق، غور، مکاشفه است. شعر به مکاشفه، اشراق، درخود فرو رفتن کمک کرده؛ غشاء یوغ عقبی posterior cingulate و نرمه میانی گیجگاهی را تحریک می کند که برای آرامش، مراقبه، غور اند. این بخش به خوشه عصب حاوی بصیرت introspection پیوند دارد. یوغ مترادف یقه ای برای cingulate است.

آمیگدلا و هیپوتالاموس در عمق نرمه گیجگاهی برای ارزیابی هیجان و پاداش اند. آنها به کمانه عاطفی وصل اند؛ هیجان را تنظیم می کنند. هیجانات 6گانه مشترک در انسان و جانوران، مستقل از فرهنگ اکتسابی، اینهایند: شادی، غم، کنجکاوی/ بازی، اشمئزاز، ترس، خشم.

آمیگدلا خوشه عصب بادامی، بخشی از سامانه لیمبیک است. کارکرد آن تجمیع/ انتگره اینها می باشد: انگیختن، حس هیجان، رفتار هیجانی/ ایموسیون، ترشح هورمون، واکنش خودبخودی ترس. هیپوتالاموس بالای دمچه مغز غده پتوتیتری را تنظیم کرده؛ مسئول تنظیم گرسنگی، تشنگی، واکنش به درد، درجات لذت، خشم، رفتار تهاجمی، بطور غیرمستقیم ضربان، فشار خون، تنفس، انگیختگی به وضع هیجانی می باشد. ترشح هورمونها برای دمای تن، خواب، ریتم ساعت روزانه، حالت، انگیزه جنسی ست. ترشح دوپآمین به جریان خون بدن می ریزد؛ روی دیگر اعضا مانند قلب، ریه، پوست اثرگذار است.

هسته آکومبنس، شماره 34 در نقشه مغز برودمان، مرکز انگیزه، لذت، پاداش، تحکیم یادگیری، اعتیاد است. این هسته در ادراک لذت، صحنه و عکس هیجان آور، عاطفه موسیقی- ترشح دوپآمین را فعال می کند. ترشح دوپآمین درجه لذت را تعیین می کند.

رایانه تصویر کاربردی نوسان مغناطیسی fMRI فعالیت مغز را بهنگام کار ذهنی نشان می دهد. بخشهای مغز راست که با موسیقی تحریک می شوند نیز با شعر هم تحریک می شوند. لذا شنیدن/ خواندن اشعار آشنا به آرامش مغز کمک می کند. شنیدن شعر و موسیقی با مرکز پاداش و هیجان مغز ربط داشته؛ احساس لذت تولید می کند. خواندن اشعار فردوسی و حافظ برای پیران بخاطر خاطرات و حافظه آشنا به انها آرامبخش است. ذکر اوراد آشنا هم تسکین تنهایی است. آموزش کلام و وزن برای رشد مغز کودکان مفید است. حافظه جوانی با کیف جوانی هم توام بوده؛ با بیادآوردن آن پیر کیفور می شود.

برای همین است که آدم به دوباره خوانی اشعار آشنای گذشتگان چون مولانا، نیما، شاملو رغبت دارد؛ زیرا آرامش و کیف می دهد. خواندن نثر فنی مانند دستور عمل تعمیر رایانه، فصل تحریکی یک داستان عشقی، خوانش غزل حافظ، یا مرور ذهنی شعر فروغ، شنیدن ترانه ویگن و گیتار اصلانی- بخشهای گوناگون مغز را فعال می کنند. این بخشها برخی خنثی، برخی تحریک گر، برخی لذت آورند.

شعر آشنا بخشهای مربوط به حافظه کلامی را تحکیم می کند. آشنایی با هنر و ادبیات، با حضور در سالن هنر برای آدمها لذت آور است. لذا پیران از هنرنمایی جوانان استقبال کرده؛ با لذت آنها را نگاه می کنند. شعر آشنا ترانه، سرود، ابیات زاکانی، سعدی، عشقی، فردوسی، خیام، نیما، سیمین می تواند باشد.

لذت، حظ، کیف، حال، خوشحالی- درجه های خفیف تا شدید داشته؛ یعنی ثنوی نیستند. لذت مقاربت شدید بوده؛ حظ از نقاشی سپهری خفیف است. سرخوشی انرژی مثبت در تن تولید کرده؛ از خمودگی و سستی جلوگیری می کند. کاربرد موسیقی مارش در ارتش، شیرخدا در زورخانه، متن فیلم و اپرا بخاطر زایش انرژی مثبت موسیقی در افراد است.

سبک صبا در یک قطعه موسیقی ارکسترال با بتهوفن و راول متفاوت است. بتهوفن تنظیم ویلونها، کر/ همخوانی، ویلونسل، اوبوآ- هر کدام را در زمانی مناسب و صدایی موثر، در ترکیبی خلاق بکار می برد. راول، چایکوفسکی، موسورگسکی ارکستراسیون قوی دارند. آنها در آثارشان زمان، صدا، ترکیب هر ساز و سازهای دیگر را بخوبی بکار می برند. نمونه: در قطعه موسیقی بولرو راول کاربرد پرسش- پاسخ با اوبوآ، قطعه را برای شنونده موثر می کند.

موسیقی بد وجود ندارد؛ هر نوع آن طرفداران خود را دارد. علاقه به موسیقی بومی یا کلاسیک جهانی بستگی به آشنایی فرد در کودکی به آنها دارد. آموزش و آشنایی اولیه در محیط کودکی شوق شنونده را برای نوع موسیقی در آینده تعیین می کند. موسیقی ایرانی در 3نوع قومی ضربی، 7دستگاه مجلسی، پاپ معاصر عمدتا عاشقانه می باشد.

علاقه به 7دستگاه ایرانی شور، راست 5گاه، همایون، 4گاه، 3گاه، ماهور، نوا یا کلاسیک غربی باروک، رمانتیک، امپرسیونیست بستگی به آشنایی فرد به این 2 موسیقی دارد. در برخی نوجویی، کنجکاوی، تخیل قوی در سنین بالا تغییر ذائقه از موسیقی بومی به موسیقی جهانی را ممکن می کند.

آثار چایکوفسکی مانند دریاچه قو، فندوق شکن، اورتور 1812 با ترکیب/ کمپوزیسیون، ارکستراسیون، رنگ آمیزی روایتمند اند. آنها 2 تصویر صوتی در ذهن و بصری در ذهن را به مشعر می آورند. تجسم بصری تم موسیقی را در شهرزاد کورساکوف، شبی بر کوهستان سنگی و تابلوهای یک نمایشگاه موسورگسکی می توان تجربه کرد.

اصولا برخی قطعات موسیقی برای باله در تجسم موضوع، صحنه، کاراکترها می باشند. باله رقص و اپرای بیشعر در نمایش است با شنیدن موسیقی حضار در ذهن خود با ایجاد تجسم بصری لذت می برند. اپرا تلفیق موسیقی، شعر، حرکت در صحنه نمایش است. نمونه: اپرای کارمن بیزه، باله روس دیاگلیف.

تحريرهاي فلان خواننده را می توان با تمرین صدای خود تقلید اجرايی كرد. در حالیکه رنگ صدا از تارهای صوتی ژنتيك است؛ ولی تكنيك و حس صدا اكتسابي و آموزشی اند. صدا طیف مرکب ارتعاشات گوناگون مانند دانگ یا زیر/ بم با دامنه/ پاکت مانند درجه یا بلند/ کوتاه حامل سوار بر این فرکانس هاست. موسیقی با شعر ترانه و اپرا شده؛ با حرکات موزون باله و رقص می شود. موسیقی ترکیب 3 عنصر است:
1- وزن rhythm تندی/ کندی صدا بوده که بخاطر حرکت رقص در تن و پا با تکرار ضرب می باشد.
2- نوا melody یا زیر/ بم که مستقل از وزن نیست. نوا می تواند با آوازخوانی همراه باشد.
3- لحن timbre کیفیت/ رنگ که صدای یک ساز موسیقی را از دیگری متمایز می کند: گیتار از تار یا شیپور از قره نی.

پارت، یعنی صفحات کاغذی نتهای هر ساز است که باید برای سازی مشخص مانند ویلن بدست آورد. هر ساز رنگ/ تاثیر بر شنونده، صدا/ ردیف نتها، تمبر/ الگوی صدایی مختص خود داشته؛ نیز رجیستر/ طیف صدای بم تا زیر خود را دارد. سازهای بادی با تنظیم هوا در نای، کوبه ای با ضربه بر پوست، زهی با ارتعاش سیمهایند.

پارتیسیون جزوه حاوی علامات، نتها، نام، دیگر اطلاعات یک قطعه موسیقی برای رهبر ارکستر است. نمونه: پارتیسیون سونات مهتاب بتهوفن که در قفسه کتاب مغازه، خانه، کتابخانه عرضه می شود. آهنگساز برای تنظیم سازهای ارکستر باید زمانبندی، کاربری ساز، پارت با زمان و طول نوازندگی هر ساز، ترکیب سازها، لحن سازها را در پارتیسیون بنویسد. این تنظیم شامل ملودیها، ضرب، لحن، تعداد سازها می باشد. در آهنگسازی زیباشناسی، تخصص، تخیل، خلاقیت، بدعت- ملودیهای عام را خاص و موثر می کنند.

ارکستراسیون نحوه کاربرد تکی و گروهی سازها در ارکستر است که هر ساز/ کدام نوازنده، کجا/ صندلی، کی/ زمان نواختن- را تعیین می کند. نیز بمعنی چینش سازها برای اجرای یک قطعه موسیقی برای رنگآمیزی، همراهی، ترتیب سازها بوده تا تاثیر مطبوع بر شنونده گذارد.

این تبحر به شخصیت آهنگساز در نگارش و رهبر ارکستر در اجرا بستگی دارد. عوامل موثر در ارکستراسیون تحصیلات، مطالعات، شخصیت، تخیل، خلاقیت، بدعت اند. رهبر گاهی تمپوی قطعه را سرعت می دهد. نمونه: توسکانینی در حضور راول تمپوی بولرو را تند کرد؛ راول ترش کرد!

رنگآمیزی ارکستراسیون موسیقی مربوط به فرهنگ و شخصیت آهنگساز است. گاهی بین صوت و تصویر هیجانی با ساز و شئی بصری رابطه وجود دارد. تصویر صدا با نقاشی در جیغ ترسآور در تابلوی فریاد مونش نروژی عرضه می شود. فلوت یاد تنهایی شبانی نی، ویلون یاد رقص و گریه، ترومبون یاد فیل را به ذهن می آورند. برخی سازها حالت احساس را القاء کرده؛ ویلونسل و پیکولو هیجان غمناک و شاد را در آدم تولید می کنند. بحور عروضی اوزان شاد و ضربی یا غمین و آهسته دارند.

طبیعت ارکستر صدا و رنگ است. صدا از کلمه، موسیقی/ فرکانس ذرات هوا؛ رنگ/ فرکانس ذرات نور در محیط اند که بر شبکه های عصب مغز موثر می باشند. نور سفید از خورشید بر گلسرخ و برگ سبز تجزیه شده؛ گلبرگها طیف نور طول موج 700 نانومتر/ فرکانس 430 تراهرتز رنگ سرخ و برگها از طیف نور طول موج 560 نانومتر/ فرکانس 540 تراهرتز رنگ سبز را به چشم انسان بر می گردانند.

گرچه هر ساز و آواز، در یک نت با فرکانس مثلا لا 440 مساوی بوده؛ ولی تمبرهای صدای 2ساز و آواز هر فرد متفاوت اند. گاهی فرد تقلید صدای ساز را با دهان انجام می دهد. گاهی هم ساز صداهای طبیعت، انسان، پرندگان را تقلید می کند. انسان صدای طوطی و طوطی تلفظ عبارات انسان را تقلید می کند. هر آهنگسازی می تواند یک ملودی را با هر سازی، ترکیب سازها، ثانیه نواختن ساز بصورت گوناگون نوشته؛ رهبر هم بنحو مختص خود آنرا اجرا می کند.

ملودی با ارکستراسیونهای مختلف تاثیر متفاوت روی حضار دارد. راول 1875–1937 در بولرو، یک ملودی یک دقیقه ای را 17 بار تکرار می کند. هر بار یک ساز، یا چند ساز، یا تمام ارکستر آنرا نواخته؛ تا یک قطعه مطبوع 17 دقیقه ای اجرا شود – بدون آنکه حس بیزاری تکرار در مخاطب تولید شود. همه ارکستر در ترکیبی نوین می نوازند. راول ارکستر کوچک با بودجه کم بکار برد؛ واگنر ارکستر بزرگ تا 700 ساز با بودجه زیاد بکار برد. اثر عاطفی قطعات موسیقی روی شنونده می تواند متفاوت باشد. راول آرامش بخش است؛ واگنر برانگیزنده با افزایش انرژی است.

آیا موسیقی فکر عاطفی، کلامی در مغز شنونده پدید می آورد؟ آیا نوا/ ملودی و ضرب/ بیت در موسیقی حاوی عبارت، جمله، روایت اند؟ موسیقی 2واکنش در شنونده تولید می کند: لذت صوتی از نرمه گیجگاهی شنیداری و تجسم بصری نرمه پس سری مجزا از نزمه گیجگاهی. شنیدن صفحه موسیقی، مرور ذهنی ملودی، حضور در کنسرت موسیقی- هر کدام هیجان متفاوت در فرد تولید می کنند.

شوپن در جزیره بزرگ/ ماخورکا، نزدیک اسپاینا، در یک شب بارانی پریلود 15 برای پیانو Prelude #15 D-flat Major را ساخت. ژرژ ساند، مونس او، نوشت: صدای قطرات باران بر بام، در این قطعه ناخودآگاه وارد شده است. این قطعه حاصل کارکردهای ذهنی شوپن بود که با صدای باران، رویداد بیرونی، آمیخته شد.

رنگآمیزی در موسیقی کاربرد صداها در یک قطعه بوده؛ در نقاشی کاربرد تکه های رنگ روی تابلو است. در موسیقی کاربرد ساز، زمان ساز زدن، ترکیب آنها در قطعه مانند رنگ، مساحت رنگ، بوم/ تابلو می باشد. ترکیب رنگها، آنها را برای بیننده مطبوع می کند. نمونه های موسیقی آثار راول، چایکوفسکی، بتهوفن؛ نقاشی تابلوهای رنوار، سزان، ون گوگ مطبوع اند.

رنگها دما یعنی سرد و گرم را هم القاء می کنند: نارنجی، سرخ، قهوه ای برای گرم؛ سفید، آبی، سربی برای سرد. الفاظ هم حاوی لحن بوده که بر مرکز ترشح هورمونی لیمبیک اثر گذار اند. در شعر لحن با وزن رابطه دارد. نمونه: در برخی اشعار تفاوت لحن مرثیه اخوان با لحن برانگیزاننده گلسرخی و شاملو را می توان دید.

نقاشی ترکیب سطحها بر بوم بوده؛ رسم ایجاد خطها بر کاغذ است که هر 2 در سده 21م بر نماگر/ مانیتور می توانند باشند. خط در نقاشی/ رسم با چه چیزی در موسیقی رابطه دارد؟ آیا می توان نور، سایه، برش، فاصله صحنه تا چشم هنرمند، زاویه دید/ پرسپکتیو نقاشی را در موسیقی یافت؟

آیا این متغیرها در شعر هم قرینه خود را دارند؟ مثلا وقتی صدای بخشی از موسیقی ضعیف می شود؛ نشانه فاصله بیشتر از منبع تا شنونده است. در شعر فرض بر نور برای رویت صحنه شعری روایت بوده؛ فاصله راوی تا صحنه هم مقدار جزییات در بیان را تعیین می کند.

در قلیلی از افراد اختلال حسی تقاطع بین 2حسگر وجود دارد؛ یعنی حسگر بینایی و چشایی با هم تقاطع در مغز داشته. نتیجه تلفیق این 2 حس می شود. سپهری در ترکیب لغوی "حجم سبز" رنگ را با اندازه تقاطع می دهد. "سرمای سیاه" رنگ را با دما تقاطع می دهد. "جیغ بنفش" رنگ را با صدا در 2نوع حسگر سوا از هم تقاطع می دهد. این در زندگی معمولی اختلال است، ولی قاطی کردن 2 حس در هنر بدعت است.

شیوه خود-گزارشی self-reporting اندیشه های متنی نه اندیشه های مربوط به حواس است که بدل به بیان شده اند. توجه شود به برداشتهای زبانی متفاوت از احساس feeling و حواس senses؛ اگرچه معنی دومی گاهی برای توجه در اصطلاحات حواس پرتی/ جمعی هم می آید. ولی احساس معنی حالت mood را می دهد که درونیتر، آهسته تر از حس است. حواس شنوایی، بینایی بخاطر هادی عصب از احساس بخاطر ترشح هورمونی سریعتر است.

هر صدا شئی و رنگی را تداعی می کند. آیا اشیاء صدا و رنگ ویژه خود را دارند؟ گاهی صدا رنگ و شئی را به ذهن می آورد. صبح با قوقوی خروس، شب با عوعو سگ، جویبار با گذر عمر، سوز نی تنهایی و غربت، سرود ای ایران غرور ملی- را تداعی می کنند. آیا اجسام با صدای مختص خود در حافظه اند؟ شیشه، فلز، آجر، درخت، آب- هر کدام صدای خود را درحافظه انسان بر می انگیزند. آیا صداها یا تصاویر صوتی در ذهن به تشخیص اجسام کمک می کنند؟ برخی جانوران مانند سگ با صدا و بو تشخیص می دهد؛ نه عمدتا با بینایی مانند انسان.

آیا صدای ساز با انسان و جانوران مکالمه می کند؟ صدای طبیعت حاوی خبر برای موجودات است: تنوره باد، هیبت زمین لرزه، خروش سیل، غرش آتشفشان، شعله وری جنگل، رعد و برق، نجوای جویبار. پژوهشهایی تاثیر موسیقی مطبوع بر رشد گیاه را نشان می دهد. صدا موج مکانیکی هوا بر پوست با حسگرهای ربطی با مغز است.

مولانا در "بشنو از نی چون حکایت می کند" آوای نی را تا سخنگویی برای "حکایت" ارتقاء می دهد. او نیزار را جمع نی فرد دانسته؛ دوری نی از نیزار را ناله فرد برای برگشت به جمع در زادگاه می داند. آیا موسیقی با سخن رابطه دارد؟

سعدی چند بار نی را توانمند "ناله" هیجان دانسته: شور غم عشقش چنین حیف است پنهان داشتن./ درگوش نی رمزی بگو تا بر کشد آواز را. همو جای دیگر گوید: نی که می نالد همی در مجلس آزادگان/ زان همی نالد که بر وی زخم بسیار آمده است. آیا سعدی و مولوی در مجلس نی نوازی این تجربه صوتی را با تخیل پرورش داده اند یا مولانا در "بشنو از نی چون حکایت می کند" شعر سعدی را می دانسته؟

سنایی نی را راوی انگاشته: ناله نی ز درد خالی نیست/ شوق از روی زرد خالی نیست.// بی زبان گوش را خبر کرده./ بی بیان هوش را خبر کرده. در این باب لرمانتوف 1814-1841 شاعر رمانتیک روس هم حکایتی از "زبان" نی در شعری زیبا قصه دردناک ستم به زن و تفاوت طبقاتی را بیان می کند:
نی خشگی جدا کرد از نیستان
که می لرزید از گستاخی باد.
میانش را تهی کرد از سر شوق
به لب برد و نوای عشق سرداد.
غروب رود و نی به لب برد
به آهنگ غم انگیزی سخن گفت:
به ماهیگر در آن خلوت انس
سخن از سرنوشت خویشتن گفت.

آیا پیاده روی در دشت افسردگی را تقلیل می دهد؟ پاسخ مثبت است. رک به منبع زیر. پیاده روی مرتب در صحرا برای تخفیف افسردگی مفید است. می توان از قراین دیگر نتیجه گرفت که حافظ افسردگی داشته؛ میگساری او مربوط به اضطراب اوست: به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی./ به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی.

آیا بلبل غزل می گوید؟ بلبل نر ملودی چندین نتی، طولانی، موقعیتی برای جفتیابی و تحبیب می خواند؛ هم برای خطر، خشم، ترس ندای کوتاه می دهد. ملودی هجاهای متنوع، زمانبندی منظم مانند تکرار و تحریر موسیقی دارد. فرکانس شنوایی پرندگان 50 هرتز تا 12 کیلو هرتز است؛ شنوایی انسان 20 هرتز تا 20 کیلو هرتز است.

پرنده جوان خواندن را از پدر آموخته؛ با شنیدن نغمه از او، تمرین نغمه بوسیله خود، شبیه پدر می خواند. این نغمه ها سره نبوده؛ با لهجه- تغییری نسبت به یک آواز متعارف- همراهند. آیا آواز پرنده زبانی است که دارای هجا، واژه، دستور، معنی می باشد؟ آواز پرندگان روی موسیقی و شعر انسان تاثیر داشته؛ آوانگاری چهچه، کوکو، قوقولی قو، بغ بغ غو به شعر وارد شده اند. عطار در منطق الطیر حیات پرندگان را بشعر سرود. ویوالدی در 4فصل، بخش بهار، صدای پرندگان را تقلید کرد.

مﻨﺎﺑﻊ. 2015/05/20
پارتیسیون از چکیده گپ با مهرداد باران- فیسبوک 010114.
http://www.scientificamerican.com/ جانیس نومان، پیاد روی مرتب برای افسردگی مفید است، آمریکایی علمی، 30 ژانویه 2015.
عبدالحسین رزین کوب، باکاروان حله، انتشارات علمی، چاپ 11، تهران، 1378.
حمیرا زمردی، نمادها و رمزهای گیاهی در شعر فارسی، انتشارات زوار، چاپ اول، تهران، 1387.
مولانا جلال الدین محمد بلخی، مثنوی معنوی،‌ دفتر اول، به کوشش رینولد الین نیکسون،‌ انتشارات امیرکبیر،‌ چاپ 11، تهران، 1383.
عزیز اسماعیل، زمینة اسلامی شاعرانگی تجربة دینی، ترجمة داریوش آشوری، انتشارات فرزان، چاپ اول،‌ تهران، 1378.
آندره دارتیک، پدیدارشناسی چیست؟ ترجمة محمود نوالی، انتشارات سمت، چاپ 5، تهران، 1389.
جلال ستاری، مدخلی بررمزشناسی عرفانی، نشرمرکز، چاپ اول، تهران، 1372.
گراهام آلن، بینامتنیت، ترجمة پیام یزدانجو،‌ نشرمرکز، چاپ 3،‌ تهران، 1389.
سیدعلیشاه روستایار، حدیقه و مثنوی- نگرش مقایسی بر حدیقه سنایی و مثنوی مولانا، ناشر اکادمی علوم افغانستان، چاپ اول، 1392.

واج‌ کوچک‌ترین واحد آوایی مستقل است که به کمک آن تکواژ =هجا ساخته می‌شود. یک یا چند تکواژ تشکیل یک واژه می‌دهند. مثلاً کلمهٔ «ما» از 2 واج م /m/ و ا /ɒ/ تشکیل شده‌است. حرف صورت مکتوب واج است؛ واج صورت ملفوظ حرف. در زبان فارسی 32 حرف ولی ۲۹ واج وجود دارد که به دو دسته مصوت ۶ واج و صامت ۲۳ واج تقسیم می‌شوند.
مصوتها=واکه ها: /-َ/، /-ِ/، /-ُ ، و/، /آ/، /ای/، /و، او/
صامتها=همخوان ها: /ء ، ع/، /ب/، /پ/، /ت، ط/، /ث، س، ص/، /ج/، /چ/، /ح، ه/، /خ/، /د/، /ذ، ز، ض، ظ/، /ر/، /ژ/، /ش/، /غ، ق/، /ف/، /ک/، /گ/، /ل/، /م/، /ن، 3تنوین/، /و/، /ی/. http://fa.wikipedia.org/wiki/ واج

نازنین آقاخانی زاده وین در 1363ش گفت: اگر زادۀ آنجا باشی چاره ای جز موسیقی کلاسیک نداری. او پیانیست، رهبر ارکستر و شاگرد توماس کریستیان داوید استاد موسیقی و آهنگساز اتریشی است. موسیقی از نظر او نوای طبیعت؛ صدای زمین و آسمان است. به توصیۀ لوریس چکناواریان، آقاخانی برای رهبری ارکستر سمفونیک تهران 1390 آمده؛ اولین زن رهبر ارکستر در ایران شد. فیسبوک 220115 Ladan Pirniya and Nazanin Aghakhani.

پیدایش موسیقی پاپ و شعرنو بخش ترانه فارسی را متحول کرد. تورج نگهبان 1311-1378 با 700 ترانه، پرویز وکیلی 1311-1363، ایرج جنتی عطایی، شهریار قنبری موج قبلی ترانه عروضی رهی معیری، دکتر حمیدی شیرازی، شیدا، عارف را کنار گذاشتند. 4پاره های توللی، مشیری، رحمانی منجر به تغییر شعر نیمایی به ترانه های هجایی دهه های 30-50 شدند. مصالح شعری عمدتا واژگان، استعارات، اوزان می باشند.

اردلان سرفراز زاده داراب-شیراز در 1329 صاحب600 ترانه، 2 کتاب از ریشه تا همیشه و سال صفر، در باره فرق ترانه با شعر گوید: ذات هر 2 یکی است؛ در ترانه، تغزل و شاعرانگی بیشتر اند. ترانه سرایی غریزی و باید با موسیقی آشنا بوده؛ آموختنی نیست. حس ضرب، سیلابهای ملودی، آهنگ. 2شیوه ترانه سرایی: کلام روی ملودی، آهنگ روی شعر. https://www.youtube.com/watch?v=zLSdIqPQoT8 مصاحبه فلاحتی-سرفراز 1394.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد