مسعود نقره کار «تاگ»ها در قدرت در مبارزات و رقابت های سیاسی و انتخاباتی، کاندیداهای قدرت پاره هائی از شخصیت روانی ورفتاری «تاگیسم» را نشان می دهند. "«تاگ»ها بعد از رسیدن به قدرت تلاش می کنند «خرده فرهنگ» شان را به فرهنگ مسلط بَدَل کنند. هرزه گوئی، تمسخر و تحقیر یکدیگر، دروغگوئی، اتهام زنی و عوامفریبی بیرق ِمبارزه سیاسی و انتخاباتی شان می شود. در امریکا انتخابات، بویژه در چند دهه گشته، نمایش خود شیفتگی بدخیم و وقاحت، سکس و جنسیت، تجارت در کنار تحقیر زنان، ترویج و تبلیغ خشونت، برتری طلبیهای نژادی و قومی، بیگانه ستیزی و برانگیختنِ شووینیستی غرورملی ازمسائل و بحثهای داغ انتخاباتی بودند.
رضا جاسکی«چوببهدستهای ورزیل» امروزی انقلاب ایران به بسیاری از وعدههای خود عمل نکرد. کارنامهی انقلاب بزرگ ایران در مقایسه با انقلابهای بزرگ دیگر و نیز وعدههای آن به مردم بسیار ناامیدکننده است اما این نتیجه موجب آن نمیشود که رژیم سلطنتی را تبرئه کرد. اگر دوباره بتوان به سال ۵۶ بازگشت و اوضاع همانی باشد که بود، آیا باید مجدداً در تلاش برای تغییر شرکت کرد؟ مسلماً. آیا این «نادانی» بیش نیست؟ قطعاً نه. درزمان شاه، مردم ایران با وجود منابع غنی طبیعی در بهشت زندگی نمیکردند و ایران در مقایسه با کشورهای مشابه، با وجود جنبشهای بزرگ مردمی همچنان نه فقط در عرصهی آزادیهای سیاسی بلکه در عرصههای اقتصادی و اجتماعی نیز کشوری عقبافتاده بود.
فرید انصاری دزفولیآقای سلامتیان رضاشاه مستبد بود نه ملی گرا(۲) برخی نگرش جبری نسبت به کودتای دارند و بر این باورند که اگر چه طرح کودتا را مقامات انگلیسی مستقر در ایران، ریختند، ولی در آن شرایط بد داخلی و بحرانی مملکت و ناامنی راهی بجز پذیرش دیکتاتوری و یا اضمحلال مملکت وجود نداشته است. لذا کودتای دولت بریتانیا به منظور حفاظت از منابع سیاسی - تجاری اش امری اجتناب ناپذیر بود. جبر زمان وجود خارجی ندارد اگر داشت انسانها همواره در ایستائی بسر می بردند و هیچ جامعه انسانی پیشرفت و رشد نمی کرد. این انسانها می باشند که انتخاب می کنند تابع جبر قدرت شوند یا نشوند.
مهرداد وهابیرکورد قیمت دلار؛ چرا شوکهای ارزی در اقتصاد ایران اینقدر تکرار میشوند؟ اکنون، در پایان بهمن ۱۴۰۳، بحثهای زیادی درباره آینده سیاستهای ارزی ایران در جریان است. برخی خواهان بازگشت به قیمتگذاری دستوری هستند، در حالی که بعضی دیگر معتقدند تنها راهکار، رهاسازی کامل بازار ارز است. اما واقعیت این است که بدون اصلاحات عمیق در ساختار اقتصادی و شفافسازی نهادهای وابسته به رهبر جمهوری اسلامی، شوکهای ارزی در ایران ادامه خواهند داشت. اینکه آیا سیاستگذاران ایرانی آماده پذیرش این تغییرات هستند یا نه البته پرسشی است که ممکن است پاسخش برای دستاندرکاران حکومت در ایران آسان نباشد.
بهزاد كریمینقدگونهای پیرامون کتاب «هفت سال در کابل» «ابول» در این کتاب بارها به «سانتر» بودنش (اعتدال) در گرماگرم اختلافات سیاسی و نظری آن زمان سازمان اشاره دارد که با هیچ جناحی نبوده و همین را نشانهی استقلال فکری خود برمیشمرد. از چنین دریچهای هم است که تلاشها برای نوجوییها در آن مقطع را علیرغم نارسایی و کژیهایشان به تحقیر برمیآید. بی توجه به اینکه استقلال رای پیش از هر چیز بیرون زدن از حصار روز را میطلبد ولو هزینهی عدول از «مردمداری» وسوسهانگیز در پی بدارد. «ابول» منتقد ریزبین خوبی است ولی در زمینهی نقادی کلاننگرانه کم میآورد و به سهولت از پرستش به نفی میرسد.
مهرداد درویش پور تجربه فردی و جامعه شناسی انقلاب دراماتیک ایران معضل کسری حافظه تاریخی امروز نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. تجربه ۵۷ نشان داد تحکیم اقتدار فردی در روند یک انقلاب، فرجامی جز جابجایی چرخه استبداد درپی نخواهد داشت. با این همه تمایل بخشی از جامعه به بازگشت به گذشته و نمادهای اقتدار موروثی و فردی ولو غیر دینی برای گذار از نظام حاکم در یک معنا نشانگر ردپای کسری حافظه تاریخی است. این گرایش بی آنکه درسی از گذشته و انقلاب ۵۷ گرفته باشد، با نوستالژی گرایی سکولار و جستجوی "عظمت گذشته" دیگری، در پی آن است از اکنونی که نکبت بار است، به آینده ای مبهم و پرخطر گذار کند. امروز کسری حافظه تاریخی درباره کارنامه نظام گذشته می تواند زمینه ساز تکرار چنین خطایی شود.
منوچهر صالحی لاهیجیبررسی پیشزمینههای انقلاب ۱۳۵۷
و تحقق جمهوری اسلامی در ایران در فقدان سازمانهای سیاسی که در رابطه با پروژههای امریکائی و بهویژه تصویب لایحه کاپیتولاسیون به سود افسران و سربازان آمریکائی و خانوادههایشان از خود واکنشی توانمند نشان ندادند، خمینی همزمان به رهبر دینی و سیاسی شیعیان ایران بدل گشت. بنابراین با آغاز و گسترش خیزش، شورش و انقلاب ۱۳۵۷ نقش تعیینکننده اسلام و آیت الله خمینی که در تمامی دوران مبارزه در صف نخست قرار داشت، در رهبری آن انقلاب اجتنابناپذیر بود.
یدالله بلدیرشد و گسترش انواع دزدیها دستاورد نظام ولایت فقیه مردان و نوجوانانی که بهعلت سرقت زندانی میشوند یا تحویل کانونهای بهاصطلاح اصلاح و تربیت میشوند در زندان انواع و اقسام آموزشها را میبینند و چون پس از آزادی تحت آموزش و بازسازی قرار نمیگیرند و همچنین هزینههای زندگی را نمیتوانند تامین کنند، بار دیگر با تجربهای بیشتر به سرقت روی میآورند و دستگاه فاسد پلیس و سازمان قضائی نیز در بیشتر موارد با دزدان همکاری میکنند.
بایز افروزیمضحکهی کینگ رضا پهلوی در مونیخ و ژنو تنها چیزی که عاید رضا پهلوی و حلقه ی نزدیکان او از مضحکه ی مونیخ و ژنو شد همان نیم درصد جمعیت ایرانیان ساکن اروپا و شنیدن شعارهای تکراری گذشته بود. همه ی اینها در حالی است که هنوز هم خود او و هم طرفدارانش گمان میکنند نود درصد مردم ایران خواهان باز استقرار حکومت پادشاهی خاندان پهلوی در ایران هستند و شعار مسخره ی کینگ رضا پهلوی شعار ملی ایرانیان است.
فرشید یاسائیکودکان کار و خیابان...! (۱) کودکان کار و خیابانی... تجلی دردناک نابرابری و بیعدالتی در جامعه هستند. آنان قربانیان خاموش ساختارهایی هستند که نتوانستهاند عدالت، رفاه و فرصتهای برابر را برای همه فراهم کنند. کودکانی که باید در جست وجوی رویاهای شیرین کودکی باشند، اکنون بار سنگین بزرگسالی زودهنگام را به دوش میکشند. رفع این معضل، نه صرفاً وظیفه دولتها یا نهادهای مردمی، بلکه مسئولیتی است که بر عهده تمام افراد جامعه است. تغییر شرایط این کودکان، نیازمند عزمی جدی، برنامهریزی دقیق و همکاری همهجانبه میان مردم، دولت و جامعه جهانی است.
بهزاد كریمیدر مونیخ چه گذشت؟ در تبیین داستان دعوت رضا پهلوی به کنفرانس مونیخ و پس گرفتن آن به این گردهمایی فقط آن دستجاتی و محافلی از طیف سلطنت زیر عناوین رنگارنگ دعوت شده بودند که مشخصهی اصلیشان نه فقط پرستش پهلوی بلکه بیگانگی مطلقی است که نسبت به اصل مشروطیت دارند و خصومتی که با هر غیر خود میورزند. مونیخ و ژنو، میدان رژهای شد برای جمعی از شیفتگان به پهلوی و منحصر به کسانی که آرزوی سلطان شدن رضا پهلوی در سر دارند. طیفی که جایگزین جمهوری اسلامی را برگشت به قدرت حکومتی می خواهد که با انقلاب ۵۷ کنار گذاشته شد: بازگشت سلطانیسمی مشت آهنین، که صدای آزادی بر نمی تابد و شمشیر سرکوب علیه آن از نیام برمیکشد؛ نیرویی که حتی تعارف و درخواست «کینگ»شان را هم اجابت نکردند ؛وقتی شاهشان از آنها خواست فعلاً او را شاه اعلام نکنند.
دکتر محمد حسین یحیایی ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری گرامی باد حفظ زبان مادری و گسترش آن هم اکنون در خیلی از معاهده ها، منشور ها و کنوانسیون های بین المللی بعنوان هویت ملی و حقوق طبیعی انسان، از هنگام تولد به رسمیت شناخته شده و نمی توان به این حقوق، کرامت و هویت مردم دست اندازی کرد و یا زبان مادری را غیر رسمی خواند و مورد تهدید و تحریم قرار داد. زیرا زبان مادری در رشد استعداد، یادگیری و گسترش فکری و ذهنی انسان جایگاه ویژه ای دارد و می تواند در شکلگیری شخصیت، تفکر، اندیشه ورزی و عملکرد انسان در جامعه موثر باشد.
بابک یزدی چند جمله در مورد شاه، سلطنت، رضا پهلوی و آینده ایران همانطور که دنیای مدرن و متمدن توانست مذهب مسیحیت راافسار زده و از دخالتش در سیاست تا حدودی جلوگیری کند. پادشاهان را هم تاحدودی موفق شدند افسار بزنند که دیگر در سیاست دخالت نکنند و سمبلیک یه گوشه ای از مالیات مردم بخورند و بچاپند! که این خود نیز هنوز میراث دوران خانخانی، ارباب رعیتی و مذهب و خرافات هست. و باید پایان داده شود.
مسعود نقره کارامان از دستِ این چند «فیلسوف و روشنفکر» دستهای از این نوع «فیلسوفها و روشنفکرها» در درون و وصل ِ به ساختار حکومتی در رژیم پهلوی و دسته ای مخالف این رژیم بودند. برای نمونه احمد فردید و فخرالدین شادمان و احسان نراقی مورد لطف و توجه دربار بودند و در وزارت خانه ها و رادیو و تلویزیون هم شغل ها و برنامه ها داشتند، اما گروهی از جمله علی شریعتی و جلال آل احمد در زمرۀ مخالفان حکومت پهلوی بودند. این مجموعه علیرغم اختلافهایی در سیاست و فرهنگ، کشکولی از غرب ستیزی، مدرنیته هراسی، خردستیزی و گاه ناسازگار با اومانیسم با نگاهی به سنت و گذشته بودند.
سرور علی محمدیکنفرانس مونیخ و رضا پهلوی هیاهوی اخیر رضا پهلوی دال بر عدم دعوتش به کنفرانس امنیتی در شهر مونیخ آلمان و پیوند آن با شهروندان زندانی آلمانی در ایران بهخوبی نشان می دهد که ایشان هنوز بقول معروف اندر خم یک کوچه تشریف دارند و نمی فهمند که برای سیاستمداران و کارگزاران چنین تجمعاتی، رضا پهلویها مهره هایی بیش نیستند؛ مهره هایی که به ضرورت در زمان ها و مکان هایی که خودشان تشخیص می دهند بر روی صفحه شطرنج جابجا و با حذف می کنند.
باقر مرتضوینهاوندی یکی از موفقترین جاسوسان ساواک
عباس میلانی بخش هفدهم از کتاب حلقه گمشده من هرگز سیروس نهاوندی را ملاقات نکردم. یعنی کسی به این نام را. از آنجا که او هویتها و نامهایی سخت متفاوت و متعارض داشت، یقین ندارم که زمانی، در لوائی متفاوت، و نامی دیگر و یا هویتی ناشناخته یا تازه برساخته، سایهی ناخوشش ندانسته در گوشهای از جایی که بودم در کمین ننشسته بود. سیروس نهاوندی انگار عمری در کمین بود. ـ شاید در آغاز در انتظار انقلاب، و شاید پس از اندکی در کمین برای شکار هر کسی که به راستی خواهان و منتظر تغییر بود، هر کسی که آرمانی در دل داشت. ـ از زمانی که به یکی از "موفقترین" جاسوسان ساواک بدل شد ـ و زمان دقیقش را شاید بتوان روزی در اسناد آن تشکیلات سراغ کرد - آشکارا دیگر مسئلهاش صرفاً "همکاری" نبود. خوشخدمتی و خوشرقصی هم نبود.
محمد اعظمی«زورگیران» محصول سیاستهای جمهوری اسلامیاند پیرامون قتل امیر محمد خالقی امیر محمد خالقی، دانشجوی ۱۹ ساله رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران، در شامگاه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ در نزدیکی کوی دانشگاه تهران مورد حمله دو موتور سوار قرار گرفت. «زورگیران» برای سرقت کوله پشتی او، با چاقو به قلب اش ضربه زدند. وی به بیمارستان شریعتی منتقل شد و صبح روز بعد درگذشت.
قتل امیرمحمد خالقی، مانند قتل های دیگری که در سال های گذشته رخ داده، نشانگر این است که این حکومت از مردم خود میترسد. حکومتی که برای تداوم قدرتش، نیاز به کشتن دارد، بقای آن دیگر طبیعی نیست. این سیستم در حال فروپاشی است، اما فروپاشی خود به خود اتفاق نمیافتد. این ما هستیم که باید راه رفتن آن را به زباله دانی تاریخ هموار کنیم.
تقی روزبهآیا جرقه اعتراضات دانشجویی زده شده است؟ قتل یک دانشجو و اعتراضات دانشجوئی در شرایط انباشت بحران ها و تراکم نارضایتیها، هر رویدادی نظیر این حادثه که در شرایط عادی ممکن است چندان اعتراضی را برنیانگیزد، چه بسا بتواند تبدیل به جرقهای برای گسترش حریق اعتراضات در محیط های دانشگاهی یا حتی فضای عمومی گردد. چنان که زمانی رخدادقتل مهساامینی در ابعادی بززگتر و سراسری چنان شد و از قضا نقش جنبش دانشجوئی در گسترش آن برجسته بود. اما با سرکوب های شدید حاکمیت، جنبش دانشجوئی نیز همراه جنبش عمومی دستخوش افت گردید و رژیم به خیال خود در کنار حفظ اهرم سرکوب، بر آن شد که پس از مرگ رئیسی با برکشیدن پزشکیان و القاء امیدهای کاذب به اصطلاح آتش زیر خاکستر را خاموش کند.
فرید انصاری دزفولیانقلاب ۵۷ به روایت شاهنشاه آریامهر! چهل و شش سال از وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ و سرنگونی سلطنت محمدرضا شاه میگذرد. از آن زمان تا به امروز صدها مقاله، ده ها جلد کتاب و مصاحبه ها و گفتگوهای فراوانی درباره چرائی انقلاب ۵۷ نوشته و گفته شده است. آنچه مسلم است افرادی که در انقلاب شرکت داشته و یا خاطره روشنی از انقلاب ۵۷ دارند درصد کوچکی نسبت به کل جمعیت امروزین ایران را تشکیل میدهند. خطاب این نوشته بیشتر نسل جوان و نوجوان و نسل های آینده میباشد.
حامد شیرازی دکتر شایگان و انقلاب ۵۷ «... اکنون که این توفیق بزرگ در قطع ید ارتجاع به دست آمده است باید هدف نهائی یعنی آزادی و دموکراسی واقعی مد نظر مبارزین باشد. و کوشش شود که همه مردم ضد امپریالیست و ضد ارتجاع در ابراز عقیده خود و کوشش برای وصول به خواسته های خود آزاد باشند و محدودیت های مرامی و مسلکی به وجود نیاید. اگر حق مقدس مبارزه کردن محدود به مرامی خاص شود، دیکتاتوری ابقا و یا احیا خواهد شد و آزادی به دست نخواهد آمد»
حسن نادریترامپ، مجری سیاستهای تهاجی نئوامپریالیستی علیه روابط بین المللی؟ باید هوشیار و زنگ های خطر را پیگیر باشیم و از سهل انگاری پرهیز کنیم. یک انقلاب مافوق لیبرال با پشتیبانی فناوری جدید و تسلیم دولت آمریکا به یک سیستم رسانهای توتالیتر در حال انجام است. ما باید در برابر این فاشیسم دوباره متولد شده با چهره ای جدید وارد مقاومت شویم و باید علیه آن مبارزه کنیم.این هم به میزان دگردیسی و تحولات فکری هر جامعه در راستای مواضع مثبت یا منفی و تلاش روشنگران و پیشتازان جهانگرا و جهانشمولی بستگی دارد. احترام به حقوق همه شهروندان در جهانِ جهانی شده، حق برابری زنان و مردان، استقرار واقعی دموکراسی و عدالت اجتماعی،تلاش برای حفظ زیست محیطی و خطرات ناشی از تخریب آن برای حیات بشر.... دستیابی به همه این موارد به نوبه خود مشروط به بیان آزادی و مشارکت همه هموندان جهانی است.
پوریا نایبدرس های انقلاب بهمن و وظایف انقلابیون امروز در این شرایط پیشاانقلابی داشتن آمادگی امری حیاتی است؛ بدون سازماندهی مستقل طبقهی کارگر و نیروهای انقلابی، بار دیگر فرصتطلبان و سازشکاران سرنوشت مردم را به گروگان خواهند گرفت. انقلاب تنها زمانی به رهایی واقعی میانجامد که تودهها ابتکار عمل را به دست گیرند و اجازه ندهند که بقایای نظم کهنه، در لباسی جدید، سلطهی خود را بازتولید کنند.
ایرج قهرمانلودر ستایش شرم واقعی چرا بعد از شکست هر انقلاب آنانی که در به وجودآوردن آن سهیم بودند احساس گناه و شرم می کنند؟! در بسیاری از انقلابها، افراد با واقعیتهای جدید و پیچیدهای پس از پیروزی مواجه میشوند. مشکلاتی مانند ناتوانی در ساخت یک دولت پایدار، اختلافات داخلی، یا حتی بازگشت قدرتهای قبلی میتواند منجر به ناامیدی و حس گناه شود. افرادی که در انقلاب نقش داشتند، ممکن است احساس کنند که بهجای ایجاد تغییرات مثبت، شرایط بدتر شده است و از این رو خود را مقصر میدانند. بسیاری از مبارزین دیروزین و برخی از مردم نیرز امروزه به این باور رسیده اند که ای کاش انقلاب نمی شد.
بهزاد كریمیترامپ – جمهوری اسلامی – جامعه جنبشی شکستهای نظام در سیاست خارجی و ورشکستگیهایش در قبال معضلات داخلی، اکنون با ستیزهجویی سیستماتیک دولت ترامپ همراه شده است. سیاستی که اروپا را نیز قسماً با خود دارد. ترامپ در پی برخورد نظامی با نظام نیست، اما آنچه که به عنوان سیاست رسمی و عملی او عنوان شده و جهت اجرا به همهی نهادهای تابعه ابلاغ کرده است، چیزی کم از جنگ ندارد. جنگ نظامی در میان نیست که جای مخالفت همیشگی دارد. ترامپ از تهدید نیاغازیده که اگر نظام پای مذاکره نیاید چنین و چنان خواهد کرد، بلکه دست به بیشترین حمله زده تا تسلیم حداکثری حریف را نتیجه بگیرد.
باقر مرتضویتاریخ را تحریف نکنیم حزب رنجبران تا خرداد خونین ٦٠ بر سر دفاع از خمینی، دفاع از «ولایت فقیه» و «خط امام»، دفاع از نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی با حزب توده هیچگونه اختلافی نداشت. دعوای آنها با حزب توده بر سر این بود که چه کسی (حزب توده یا حزب رنجبران) «پیرو راستین خط امام» است؟ همین موضوع ماهیت واقعی اختلافات آنها را با «حزب توده» مشخص میکند.
|