Thug
---------
تاگ، یعنی لات، پُررو، زورگیر، اخلالگر، خشن، برتری طلب و دروغگوی خود شیفته.
امروزه در بخش بزرگی از جهان" تاگ" ها و تاگیست ها میدان سیاست را قُرق کرده اند. تاگ های تحصیلکرده، میلیونر و بیلیونر با اشکمبه های روحی و جسمانی ای فراخ و سیری ناپذیر درچهارراه های جهان ایستاده اند و عربده کشان از ضعفا باج می گیرند و نفس کِش می طلبند.
تاگ در زبان سیاست موجودی ست که تهدید و توهین و تخریب می کند، به خشونت زبانی وروانی و رفتاری و ایجاد رعب و وحشت متوسل می شود. اخلاگران در برنامههای سیاسی – تبلیعاتی، به ویژه به هنگام انتخابات را نیز "تاگ" خواندهاند، افراد و یا گروهایی که به گردهمائیها و دفاتر سیاسی مخالفان حمله میکنند، گردهمائی بهم میزنند و امکانات مخالفان را تخریب میکنند.
تاگیست ها "آل کاپون"هایی با فرهنگ و رفتار "پدرخوانده گی"، از طریق اهرمهای فشار رسانهای، سیاسی، دینی و مالی، و به یاری انواع و اقسام "لابیها" به دنبال دستیابی به خواستهای مالی وجاه طلبانه بوده و هستند. سابقه شرارت و خودرائی و نابسامانی های روانی در کودکی و نوجوانی، بدرفتاری و خشونت زبانی و رفتاری درمحیط خانواده، کار و مناسبات شغلی و زور گیریهای "گردن کلفتانه وگاه "قانونی" به خاطر توانایی مالی و موقعیت اجتماعی از ویژگی های " تاگ" های سیاسی ست. زبان و کردار تاگ های سیاسی در مبارزه انتخاباتی شان برای رسیدن به پُست و مقام و پول، زبانی چرک وسخیف با رفتارو ژستهای لَش مابانه و وِبشی، شاخ و شانه کشیدن برای رقیبان و مخالفان، ترغیب و تهدید به اعمال خشونت فیزیکی علیه مخالفان، زن ستیزی، قانون ستیزی و قلدرمنشی های " فاشیست مابانه" بوده است.
در مبارزات و رقابت های سیاسی و انتخاباتی، کاندیداهای قدرت پاره هائی از شخصیت روانی ورفتاری " تاگیسم" را نشان می دهند. " تاگ" ها بعد از رسیدن به قدرت تلاش می کنند" خرده فرهنگ" شان را به فرهنگ مسلط بَدَل کنند. هرزه گوئی، تمسخر و تحقیر یکدیگر، دروغگوئی، اتهام زنی و عوامفریبی بیرق ِمبارزه سیاسی و انتخاباتی شان می شود. در امریکا انتخابات، بویژه در چند دهه گشته، نمایش خود شیفتگی بدخیم و وقاحت، سکس و جنسیت، تجارت در کنار تحقیر زنان، ترویج و تبلیغ خشونت، برتری طلبیهای نژادی و قومی، بیگانه ستیزی و برانگیختنِ شووینیستی غرورملی ازمسائل و بحثهای داغ انتخاباتی بودند. در عالم انتخابات برای سق زدن به نوالهای از قدرت، مدعیان سیاستمداری و سیاست ورزی برای حرفها وادعاها و وعدههای خود نیز سرِسوزنی ارزش قائل نبوده اند. در دوره مبارزه انتخاباتی حتی رقیب خزبی خود را مستند و مستدل دروغگو، عوامفریب، شارلاتان، کلاهبردار، بیمارروانی، نژادپرست، ضد زن، بیمار جنسی خوانده اند، اما بعد از انتخابات برای سهم بردن از قدرت و مکنت، به آستان بوسی و دیوزه گی از همان کسی که وی را دروغگوی عوامفریب، شارلاتان، کلاهبردار، بیمارروانی، نژادپرست، ضد زن می خواندند، شتافته اند تا نشان دهند در سیاست کردن به سبک آنان چیزی به نام اخلاق و پرنسیپ وجود ندارد و آنچه مهم است رسیدن به مقام و پست وپول و قدرت به هرقیمت است.
"خرده فرهنگ" تاگیسم یا " لاتمداری سیاسی" که " لمپنیسم سیاسی" از بارقه های آن است در عرصه سیاست در بخش بزرگی از جهان حرف آخر را می زند، خرده فرهنگی که بربنیان "دستگاهی از ارزشها، سلوکها، شیوههای رفتار و طرز زندگی این گروه اجتماعی که از فرهنگ مسلط جامعه مفروض، متمایز ولی با آن مرتبط است" استوار است.