ماجرای زندگی او: دکتر عارف پژمان، نویسنده، روزنامه نگار، استاد دانشگاه و یکی از سرایندگان مشهور افغانستان و متولد شهر هرات است. وی درجه ی لیسانس را در رشته ی روزنامه نگاری از دانشکده زبان و ادبیات و سپس دانشنامه ی دکترای زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران دریافت نمود. نخستین جوانه های شعری اش در روزنامه ی اتفاق اسلام منتشر گشت. اتفاق اسلام نام تنها روزنامه دولتی صبح هرات و از معدود روزنامههای افغانستان است که از اول شهریور ۱۲۹۹ در شهر هرات، تا به امروز بدون وقفه منتشر شده است.
از دهه چهل خورشیدی تا اوایل دهه پنجاه بیشتر آثار دکتر عارف پژمان در نشریات گوناگون افغانستان به چاپ رسید. زمانی نیز داستان های کوتاه وی در مجله میرمن (ارگان شورای زنان افغانستان که در زمان نجیب الله آخرین رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک افغانستان منتشر می شد) به چاپ می رسید. دکتر پژمان مدتی در دانشگاه کابل به تدریس مشغول بود و پس از مهاجرت به ایران، در دانشگاه های هرمزگان، پیام نور و آزاد به تدریس زبان و ادبیات فارسی ادامه داد. مجموعه ء شعری « آزادگان» وی در کابل به نشر رسیده و اخیراْ مجموع مقالاتی زیر عنوان « معرفی کارنامه ء ادبی
عبدالقادر بیدل » از وی در ایران انتشار یافته است. وی هم اکنون همراه با خانواده اش در ایالت اونتاریوی کانادا زندگی می کند: تارنماهای هم صنفی (متعلق به دانشجویان افغانی دانشگاه قزوین)، ویکی پدیا و بسیاری از تارنماها
نمونه هایی از سروده های او:
چه کسی داد عنان را به پلنگ؟
دختر من می گفت: صبح آدینهء همرنگ ملال
نبش آن کوچه « بن بست شهید» / صف نانوایی سنگک، غوغاست
قصه و معرکه و واویلاست/ همه جا، همهمه است
همسر وزوز زنبورعسل/ مثل پا شورهء آب
برویم آن ته ء صف/ واستاده و صفایی بکنیم....
حدیث شام
جهان نشیمن شاهین خسته جانی نیست / کجا روم به که گویم که همزبانی نیست
حدیث شام و شبیخون گرگ کمتر گوی / که ساده لوحی ما تازه داستانی نیست....
یلدا و رنگ پریدهء برف!
ندیده بود کسی، جامه ء دریده ی برف/ نشسته زاغ به چشمان آرمیده ی برف!
به امتداد نگاهت،چو ابر ها رفتم/ دوید بر سر راهم ،سحر، سپیده ی برف!....
خدای سلطه گران با بهار دشمن بود
دو روز مانده به نوروز/ تهی ترم از جام/ و شب، دراز تر از طیلسان ضحاک است
کجا برم دل را/ دلم برای بهاران، بهانه می گیرد
کجاست گوشه ی میخانه ای و عربده ای....
خدای خوبان رفت/ خدای سلطه گران با بهار دشمن بود....
این حاکمان خدعه
این حاکمان خدعه که بربستند/ بر چارسوی مدرسه، دیوار
می ترسند از سپید/ می ترسند از سیاه/ می لرزند از طلیعه نوروز!
هرچند شکسته قامت این برگ/ پتیاره خفته بر سر هر راه
من زنده ام چو آتش بی دود/ تا مرگ غافلانه دژخیم!
از نوروز تا رهایی
به پشت پنجرهء بسته، انتظار مکش/ صدا بزن به نوروزیان که باز آیند
صدا بزن، به دروازه های نیلی باغ/ به تنگ های بلورین پر ز آزادی
به شهر قصه، به شادی....
برخیز!
جاده ، پر اسب و سوار است ، سحر آسا ، برخیز!
جاده ، جولانگه یار است ، به تماشا ، بر خیز!
تهنیت گوی که جا د و ی خرافات ، شکست
دیو در شیشه فتا د ست ، به غوغا برخیز!
که خبر داشت که رجاله به اورنگ رسد
بغض دیرین هدایت ، غم نیما بر خیز! .....
نگاه کنید به متن کامل سروده ها:
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/
همچنین نگاه کنید به مجموعه ی از سروده های او:
http://asre-nou.net/
نمونه هایی از آثار او
حماسه ای نامور، ارزش های گیتی گستر: نگارش دكتر عارف پژمان
http://www.melliun.org/
ناصر خسرو بلخی، شیوه شاعری و نگرش: نگارش دكتر عارف پژمان
http://nasour.net/
يادی و خاطرهای از زنده ياد دكتر حسن سادات ناصری: نگارش دكتر عارف پژمان
http://www.iran-emrooz.net/
یادداشت پایانی:
با درود فراوان همراه با بهترین آرزوها برای دکتر عارف پژمان و هنه ی سرایندگان و نویسندگان آزاده ی جهان
دکتر منوچهر سعادت نوری
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/
آرشيو مقالات و سروده ها
http://asre-nou.net/php/ar_author.php?authnr=1023