بیانیـه
دبیران کانون نویسندگان ایران « درتبعید» ما با آگاهی به وجدانِ بیدارِ نویسندگان تبعیدی و اهل فرهنگ و هنر مهاجر و به امید همکاری و همراهی آنها این مسؤلیّت را پذیرفته ایم و تلاش می کنیم تا همة دوستان و عزیزان ما، تمامی اعضایکانونکه به هر دلیلیکناره گرفته اند، همة اهل قلمی که به منشور و اساسنامه «کانون» پایبندند، دوباره به زیرسقف کانون نویسندگان ایران «درتبعید» به زیر سقف خانهای که به آنها تعلق دارد برگردند.
باری، زمان مسؤلیّت ما یک سال بیشتر نیست، در این مدّت کوتاه می کوشیم تا به این اهداف برسیم:
۱- تماس و گفتگو با اعضای کانون نویسندگان «در تبعید» و تلاش برای بر گزاری مجمع عمومی!
۲- نشر حد اقل یک شماره «نامة کانون» و یا «دفترهای کانون.»
۳- بازسازی و نشر دوبارة نشریة الکترونیکی ( سایت) کانون.
حسین دانائیدودِ سياه در خانه چوب خيس مى سوزد
در كوچه چوب خشك
تو
در چهارچوب پنجره نيستى
رضا بایگانرقص زندگی نیازی نیست
زندگی خودش بی ساز هم می رقصد
چه تماشاچی باشیم
و چه اسیرِ دستِ معرکه گیر
زندگی بی هیچ آهنگی هم می رقصد
دکتر منوچهر سعادت نوریزنان نامدار ایران :
١۵ - شاعره های مشهور این زمانه سیمین بهبهانی سالها در آموزش و پرورش با سمت دبیری کار کرد. از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۶۰ تنها به تدریس اشتغال داشت و شغلی مرتبط با رشتهٔ حقوق را قبول نکرد. در ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی در آمد. سیمین بهبهانی، هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور، یدالله رویایی، بیژن جلالی و فریدون مشیری این شورا را اداره میکردند . در سال ۱۳۵۷ عضویت در کانون نویسندگان ایران را پذیرفت.
محمد جلالی چیمه (م. سحر)دیریست که .... دیریست که آزادی ما بستۀ شیخ است
تقدیر وطن در گرو هستۀ شیخ است
باطل به ریا دم زند از «حق مسلم»
وین بانگ توحش سرِ گلدستۀ شیخ است
رضا بی شتابخُلاصَتُ السیاسَه شواهد و لوایح در بابِ «ازدواج با فرزند خوانده» ر خصوصِ ازدواج با نوباوه های شیرخواره حکایاتِ فراوانی از شیخ اَبول ورّاق بن قوقولی قوقو که قائدِ زمان خود بود روایت شده است. همچنین از شیخ اَبول قرقرِ قریشی بن گازارو، اقوالی مستدل آورده اند؛ شیخ در صحاریِ سوزان و شن های سوزنی مثلِ کُفرِ ابلیس مشهور بود. گویند او از فرطِ تقوا و زهد، فالگیری فتان و فربه بوده و آش را با جاش می بلعیده و همزادِ اجنه و مُوَکِلِ کچلان و مچلان بوده است.
مجید صدقیرم پازولینی سینما تک پاریس در بزرگداشت پی یرپائولو پازولینی با نمایش آثارسینمایی و مستند وی و برگزاری نمایشگاهی با عنوان ( رم پازولینی ) از او که یکی ازبرجسته ترین هنرمند ان و روشنفکران ایتالیایی در قرن بیستم بشمارمی رود ستایش کرده است .او که رمی نبود دربیست و هشت سالگی از فریولی (منطقه ای در شمالغربی ایتالیا ) به پایتخت ایتالیا آمد . جوانی گمنام که در تبعیدی ناخواسته تا بیست و پنج سال بعد ( ۱۹۷۵ ) به هنگام مرگ دلخراشش در ساحل اوستیا درنزدیکی رم دراین شهرماندگارشد و بزودی در دنیای روشنفکران ایتالیایی به شهرت رسید. در باره او گفته اند که پازولینی شاعر- نویسنده – نقاش و فیلمسازی بود که سینمایش آمیزه ای از شعر, استعاره , اسطوره شناسی , روان شناسی و دیالکتیک مارکسیستی بود .
نیکروز اولاداعظمیمدخلى بر كتاب "حافظ از نگاهى ديگر" نويسنده كتاب "حافظ از نگاهى ديگر" آقاى على حصورى به نكاتى در اين كتاب اشاره دارند كه ايضاح استدلال بر آنها با هدف روشنگرى لازم و ضرورى اند. تلاش نويسنده جهت اثبات به عارف نبودن حافظ و در همين گرداگردِ تلاش، انتخاب غزل هايى از او در سراسر اين كتاب نشانگر آنست كه پرداختن جدى بدان نكات، مى توانست آنطور كه او در عارف نبودن حافظ تأكيد كرده را به مقصود نرساند وبه همين خاطر آن نكات از سوى ايشان جدى گرفته نشدند.
رضا اغنمیرؤیائی دیگر بررسی کتاب بی تردید زبان هرسخن سرا، در تبیین میزان فرهنگِ او محک ارزیانی است. بطحائی با بلاغت کلام، تکیه به فرهنگِ پربارش، با سروده های غنی هنر خود را دراین دفتر به نمایش گذاشته است. جا دارد به علاقمندانِ ادبیات و دوستان اهل قلم توصیه کنم که از این دفتر سود ببرند .
طاهره بارئیپایان سفر از راهرو های سفر
پنجره ای زلال گشودیم
رو به آبی ناباب شهر
چشم انداز
عادت به پل سبزرنگش داشت
علی آلنگفصل پنجم سخن این نیست که چرا بد بینم
یا که اندک شده است ،
طاقتم از درد چهار نوبت سال
من به این فصل خوش آوازه پنجم
... کمی مشکوکم!
عباس شکریدر جستجوی گمشده گزارش بیست و سومین جشنوارهی فیلم جنوب، اسلو بیست و سومین جشنوارهی «فیلم جنوب»، با حضور نود فیلم از نوزده کشور جهان بین روزهای دهم ماه اکتبر تا بیستم، در شهر اسلو پایتخت نروژ برگزار شد. به گفتهی مسئول هنری جشنواره «لاسه اسکاگن»، تنها پنج درصد از این فیلمها شانس اکران در سینماهای تجاری جهان را دارند. به همین خاطر هم اهمیت این جشنواره و دیگر فستیوالهای فیلم، آشکار میشود.
محمود کویر
طناب
برای آن همه گلوی خوشبوی عشق که بریدند طناب می بافد این پیر جادو
طناب می بافد برای نازکای گلوی آهو
طناب می بافد برای آواز ناز کبوتر
طناب می بافد برای خنده های عروسک
طناب می بافد برای بوسه برای تبسم
علی گوشهبیائید بیائید بیائید بیائید
بیائید بیائید
از این سو و از آن سو
از اینجا و از آنجا
بیائید بیائید
ز هر گوشه ایران
محمدعلی اصفهانیيار دبستانی شب از تمامی خود پر بود
و آب مثل زمزمه می آمد
و گنگ و گنگوار
تو را می خواند.
برزین آذرمهرافسوس...
افسوس
باروت کینههای طبقاتی ،
دیری به جای آن که
باشد جرقهای
در انفجارِ قلعه ی بیداد...
جواد پارسایتهاجم فرهنگی و فرهنگ تهاجمی معنای واژة «فرهنگ»، بالا کشیدن و بیرون کشیدن است. به برداشتی دیگر، «فرهنگ» یعنی از ژرفای وجود افراد ملتی یا از درون یک جامعه، دانستنیها و داشتهها و نیروهای نهفته و تراویدههای مستقل ذهنی و استعدادهای درونی و ویژة فردی را بیرون کشیدن و آشکار ساختن، و دستآخر، افزودن و پربارکردن آنهاست. در معنای فرافردی میتوان چنین گفت که: هرکشوری منابعی ناشناخته و پنهان دارد که در دل زمین و جامعه نهفته ماندهاند.
رضا مقصدیقاصدک قاصدک را به حرف آوردم
گفت: ازدور دست ، آمده است.
چون خیالی به نازکی ِ نسیم
مثل مهتابِ مست، آمده است.
مسعود نقره کارصدایزیبایآزادی به صدای این بانویآوازخوانِ تبعیدی گوش کنید، به صدای خُنیاگری که آواز زیبایِ زندگی و آزادیِ حنجرهای زخم خورده از شکنجه شده است، حنجره خونینی که ملودیهای نهان در سینه و ذهن به گُلبانگ زندگی وآزادگی بدل کرده است.
ویدا فرهودیبه نام عشق قسم به خون عاشقان،نکردمت رها دمی
تو هم وطن که روزوشب به قعر چاه ماتمی
تویی که شادمانیت، ز بَدوِ نو جوانیت
گناه محض بوده با بهانه ها ی مبهمی
م - جرون همه ی آن دم منم نگاهی به دفتر شعر شهریار حاتمی
در مجموعه ی شعری "من همه آن دمم" نوشته ی شهریار حاتمی میتوان هم لایههای شعر آزاد دید و هم لایههای غزل و رباعی و دوبیتی. گاه شاعر با الهام از اشعار شاعران دیگر سروده و گاه اشعارش را به مناسبتهایی به اشخاصی خاص تقدیم داشته، که از این جهت دارای بار دیگری ست. اما تمامی سرودهها بر مبنای شعری شاعر گام بر میدارد. گویی موجی ست بر امواج دریا اما مقصد همان ساحل آزادی ست در دید و روان شاعر.
بیژن باران شخصیت شاعر لازمه بروز شخصیت وجود مشعر/ آگاهی فرد می باشد. خود-آگاهی با فکرها، حسها، درکها، هیجانات/ محرکات، حالات، رویاها ایجاد می شود. شاعر دارای حساسیت ویژه، دید هنری، صداقت، موشکافی، خلاقیت، تخیل، انرژی می باشد. می توانددارای شخصیت برونگرا/ درونگرا، مغرور/ فروتن، سنتگرا/ سدشکن، گشاده رو/ بدقلق با صفات آرام/ هیجانی، زبل/ ساده لوح، منظم/ بازیگوش باشد.
علی آلنگ" ایوان " مزرعه که باشد
زاغ هم هست
کرم خاکی،
آفتاب و ایوان،
مترسک هم.
شهاب طاهرزاده! خانم ها را هم سطح خود بدان / آقا
! به ایران ما نگاه کن
با چشم بد
با چشم پست
چگونه میتوان
مرد ایرانی بود ؟
رضا بی شتابماهِ کولی می رسد نسیمِ اقیانوس
قاصدی همه سور وُ نور
بارقه های شوق وُ قهقهۀ ساحل
در پشنگه های روشنِ آب
|