new/zan-zendegi-azadi-05.jpg
س. حمیدی

مطالبات زنان معترض، فراتر از پوشش اختیاری

زنان و دختران جوان تهرانی جهت نمایش پوشش اختیاری خود، پاساژگردی را باب کرده‌اند. پدیده‌ای اعتراضی که پیش از این تا این میزان سابقه نداشته است. پاساژگردی زنان در سطح خیابان‌های شهر با نمونه‌های فراوانی از گشت و گذار آزادانه پیوند می‌خورد. با همین رویکرد اعتراضی است که عابران سواره و پیاده می‌توانند آنچه را که در پشت ویترین مغازه انتظارش را می‌کشند، در خیابان هم ببینند. تا آن‌جا که در فضای ویترین یا خیابان و پاساژ هرچه را که تحجر و واماندگی نام می‌گیرد، به دور می‌ریزند. سپس فارغ از آلودگی‌های بصری، نمونه‌هایی از هنر مدرن و امروزی در فضای همه‌ی آن‌ها پا می‌گیرد. همین مدرن بودن و امروزی پوشیدن است که زنان تهرانی در فضای آن پوشش تحجرمآبانه‌ی برآمده از فرهنگ حکومتی را ناچیز می‌شمارند.



elahe-amani.jpg
الهه امانی

نه مسئولیت‌پذیری و نه پاسخ‌گویی

هر روز حجم عظیمی از اخبار و اطلاعات در زمینه‌ی خشونت و اذیت و آزار زنان و دختران در رسانه‌های رسمی و رسانه‌های اجتماعی انعکاس می‌یابد. این خشونت‌ها در فضای خصوصی و عمومی، در منزل و محیط کار، در کوچه و بازار و مترو و پاسگاه و زندان، امنیت و سلامت زنان و دختران را به مخاطره می‌افکنند. حاکمیت چه مسئولیت و پاسخ‌گویی در برابر این حجم عظیم از نقض حقوق انسانی زنان و دختران دارد؟



new/jonbeshe-mahsa1.jpg
منصوره شجاعی

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

لحظه‌ی خستگی از خستگی ها، لحظه ی کشته‌شدن مهسا (ژینا) که از خون سرخش، زمین شخم‌خورده به صد سالِ جنبش زنان چنان بارور شد که نوزادی به سه نامِ «زن، زندگی، آزادی» و البته صدها چهره را به ایران هدیه داد. هرچند در ابتدا عنصر زنانگی و تنانگی، اندام‌وارگی خشتِ جانِ جنبش را سبب شد، اما یکایک عناصری که خواهان زندگی همراه با کرامت انسانی، آزادی همراه با عدالت و برابری همراه با حقانیت بودند، در پرورش این نوزاد و در رهاییِ روح و تن او از قیمومت و اقتدارطلبی، نقشی سِتُرگ داشته‌اند. نوزادی که موسیقی زیرزمینی، لالاییِ خواب‌های آشفته‌اش بود و پابه‌پای پای‌کوبیِ دختران و پسران خیابان‌های شهر رشد کرد، در آغوشِ تن‌های عریان‌شده به رهایی و شکنجه‌شده به صعب پناه گرفت، با نگاهِ چشمان ساچمه‌خورده‌ی جوانان مراقبت شد و با مرثیه‌های مادران سوگوار گریست. حالا این نوزاد یک‌ساله شده است. .. آنچه جان بر تنِ این نوزاد دمید، دمِ مسیحای وحدت نیروهای جنبش بود و مراقبت و پروریدن تا به امروزش مدیون عاملیت و نافرمانی مدنیِ یکایک بازیگران این جنبش است. باشد که این وحدتْ عمیق‌تر و مانا شود که «سپیده قلیان» با آن گیسوان آبی و ناخن‌های سبز و زبان سرخش از درون زندان به ما پیام می‌دهد: «تحول سیاسیِ دموکراتیک در ایران، راهی جز اتکا به جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات درون ایران ندارد.»