بهروز بیات بیانیۀ ۵ مردادِ جبهۀ ملی ایران
پلاتفرمی برای رهیدن جمهوریخواهان از پراکندگی نظام جمهوری اسلامی در بحران هائی ژرف فرو رفته است – هم در درون و هم در بیرون از کشور. دگرگونی های شگرف و تحولات ناگهانی در جمهوری اسلامی بس محتمل است- حتی اگر فشار های ترامپ به پابرجائی حکمرانیِ ولایت فقیه ناخواسته یاری رساند. کنشگران جمهوری خواه در درون و بیرون کشور برای رویاروئی با رخداد های محتَمَل بس پراکنده اند.از این روی با توجه به گسیختگی عظیم خیل جمهوریخواهان دمکرات اندیشیدن و کنش پیرامون چگونگی پایان دادن به این وضع بایستی در دستور روز باشد. به نظر نگارنده بیانیه ۵ مرداد جبهۀ ملی گوهر آنرا دارد که به عنوان پلاتفرمی برای تشکل جمهوری خواهان عمل کند.
جلال ایجادیاپوزیسیون سیاسی و محیط زیست ایران در ذهن بسیاری از این نخبگان سیاسی محیط زیست یک مسئله جانبی و فرعی است و جزو مسائل اصلی قرار ندارد. این ساختار ذهنی فاقد کنجکاوی بوده و پارادایم جهانی زیست محیطی را نمی بیند و خود را با خبر و آگاه نمی سازد. ادبیات و تحلیل های متعددی هر روز در این زمینه در جهان پخش میشود و در انها، بحران عظیم زیست محیطی و خطرهای آن برای بشریت توضیح داده میشود. افزون بر آن، کنفرانس های بین المللی، نشستهای سازمان ملل، گزارشهای کمیسیون اتحادیه اروپا و تلاش های هزاران نهاد در کشورهای دنیا، منبع بزرگی برای آموختن و خبر گیری است. برای برخی از فیلسوفان و جامعه شناسان ما در مرحله جدیدی از تمدن جهانی قرار گرفته ایم. ولی متاسفانه این رویدادها و این حجم اطلاعات و دانش علمی و نیز این مباحث تمدنی، برای بسیاری از نخبگان «رویدادی» بشمار نمی آید و حتا اپوزیسیون از آنها اطلاعی ندارد.
آرش کمانگر وقتی از دشمن، مودت طلب می کنند!! نمایشی از زبونی و دورویی در دادگاه لاهه رژیمهای استبدادی و غارتگر و جنایتکار که هیچ اتکایی بر اکثریت مردم کشور خویش ندارند و نمیتوانند رضایت آنها را برای ریاضت کشی در این دوره بحرانی جلب کنند، ناگزیرند از یکطرف در داخل رجز بخوانند و بگویند مردم به جان امده برای واژگونی این رژیم، هیچ "غلطی" نمیتوانند بکنند و سرکوب را بی رحمانه ادامه دهند و از سویی دیگر مجبورند بر خلاف شعارهای ضداستکباری و دشمن شکن خویش، در اوج دورویی و زبونی به عهدنامه ای متوسل شوند که سخن از مودت با امریکا میکند. رژیمهایی از این دست برای تداوم حاکمیت ضدمردمی شان ناگزیرند در معاملات عیان و پنهان، چوب حراج بر منافع ملی کشور بزنند و تن به هر توافقنامه ای بدهند.
تقی روزبهرئیس جمهور سرسپرده، و بحران بازتولید قدرت در جمهوری اسلامی به بهانه سخنان روحانی در مجلس شورای اسلامی بحران در حوزه اقتصاد بیمار و شکاف بین اقتصادواقعی و اقتصادرسمی در گذر زمان به چنان درجه ای از انباشتگی رسیده است که به محض شروع تهدیدها و فشارهای خارجی دال بر شروع تحریم ها، هم چون برخوردنیشتری با دمل چرکین، حتی قبل از آن که خود تحریم ها شروع شود، حباب بزرگ بحران ترکید و موجب فرارسرمایه و سرمایه گذاران اعم از داخلی و خارجی شد و وضعیت چنان و خیم گشت که رژیم توان حفظ تعادل و ثبات مصنوعی تا کنونی نظیرسطح قیمت ها و تورم سرکوب شده را از دست داد و ناچار گردید که به شوک تراپی بزرگ و دردناکی در اقتصاد که سال ها از ترس برآشفتگی فرودستان جامعه سعی در کنترل شیب آن داشت متوسل شود.
جمشید برزگرچرا تابستان ۶۷ تاریخی سپری شده نیست تردیدی نیست که ایران امروز و شهروندانش با مشکلات و مسایل مهمی درگیرند که بهطور مستقیم به زندگی کنونی آنان گره خورده است. از این رو، ممکن است برای برخی اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، امری صرفا تاریخی و متعلق به گذشته به حساب آید، اما واقعیت این است که ریشه چنین تصوری بیش از آنکه در اهمیت مسایل کنونی نهفته باشد، در ناآگاهی نسلهای جوانی ریشه دارد که به دلیل سیاست حذف و سانسور حکومتی، از واقعیتهای دیروز جامعه بیاطلاع ماندهاند.
ژاله وفا اقتصاد بدون نفت دکتر مصدق،
دلیلی بر کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۳۲ مصدق،در مقام معمار ايرانی آزاد و مستقل وآباد، دريافته بود که بعد از ملی شدن صنعت نفت بايستی در تغيير ساخت زير سلطه دولت و نيز سياست اقتصادی دولت شتاب بخرج دهد وگرنه قانون ملی شدن صنعت نفت جز مرکبی خشک شده بر صفحه کاغذی بيش نخواهد شد و از محتوا خالی می گردد. وی بخوبی می دانست وابستگی دولت در بودجه خود به اقتصاد مسلط و وابستگی جامعه در اقتصاد خود به بودجه دولت، سبب ديرپائی استبداد وابسته می شود.از اينرو در ۲۷ ماه طول حکومتش تمامی کوشش خود را مصرف اين امر اساسی کرد که اقتصاد مصرف محور ايران را به اقتصادی توليد محور بدل کند و در آمدهای بودجه را به جای برداشت از چاههای نفت که در واقع باعث انقطاع رابطه نياز دولت به ملت می گردد ،با ماليات به مثابه برداشت از توليد ملت جايگزين کند.
سعید رهنمایادی از سمیر امین امین وعده میدهد که موج جدیدی در راه است و می گوید که ما در حال حاضر در دورهی «میان - موجی» هستیم. او به سخنِ معروف گرامشی اشاره میکند که «جهان قدیم در حال مرگ است، جهان نو در تقلای زایش است، و هیولاها از خلالِ سایه روشنها پدیدار میشوند» و میگوید در این دورانِ سکونِ میان – موجی هیولاها در شکل و شمایل شخصیتهای سیاسی و تاریخی ظهور میکنند.
مرضیه دانشفرج سرکوهی، نقد نظر یا تخریب شخصیت از آنجا که، یادداشت سرکوهی به صورت علنی انتشار یافته است، به خود اجازه می دهم که، در پاسخ به نوشته اش بسیار ساده ، وی را مخاطب خویش قرار دهم: آقای سرکوهی حتمآ به یاد می آورید، که شما، به خاطر دفاع از حق داشتن آزادی بیان و اندیشه، ناچار به گذراندن بخشی ازعمرتان در سیاهچال های جمهوری اسلامی بوده اید. جریانات سیاسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی، صرفنظر از اینکه شما پیرو چه ایدئولوژی و مکتبی بوده اید، به حق و در راستای وظیفۀ اخلاقی که به عهده داشته اند، برای آزادی شما، یکپارچه بپا خاسته اند. خوشبختانه تلاش یکپارچه آزادیخواهان به ثمر نشسته و شما آزادیتان را بدست آورده اید.
ناهید حسینی به فرج سرکوهی:اگر فرزانه عظیمی یک مرد بود،
باز هم چنین می تاختید؟ اینکه فرزانه عظیمی اولین بار نبود که در یک مصاحبه در یک رسانه پر بیننده شرکت میکرد، وی قبلا بارها مورد مصاحبه رسانه ها قرار گرفته بود، ولی چنین بنظر میرسد که وی بیشتر فردی پراگماتیست است تا نظریه پرداز، و هنر مدیریت او، بخش برجسته ای از کار و زندگی اوست، ولی هرگز مثل بعضی ها در مقابل آیینه تمرین بازیگری نکرده است که چگونه لبخندی در هنگامه مصاحبه تحویل بینندگانش بدهد، او اصل خودش است و برای بسیاری در جامعه فعالین سیاسی فردی شناخته شده است، و نه تنهادر دنیای مجازی به راحتی قابل دید است، بلکه همانگونه که قبلا ذکر شد، در دنیای واقعی آقای سرکوهی چند روزی وی را در مدیریت کنگره موسس حزب چپ دیده است، وبه هیچ وجه از وی پذیرفته نیست که هویتی ناشناخته برای وی باشد . با در نظر داشت چنین ملاحظاتی به ظن متعارف یکی ازدلایل "آفرینش" مقاله جناب سرکوهی، زیر سوال بردن فرزانه عظیمی به دلیل زن بودنش می باشد، و اگر وی یک مرد می بود محتملا چنین خشن وبی پروا مورد عتاب و خطاب ایشان قرار نمیگرفت.
علی شاکری زندمرگ امیرانتظام
فرصتی برای آب تطهیر
بر سر انقلابیون دیروز و اصلاح طلبان امروز! درگذشت امیرانتظام فرصتی شد برای کسانی که در زمان بازداشت و محاکمه ی ظالمانه ی او از هیچ اتهام و دشنام سیاسی ناجوانمردانه به او خودداری نکرده بودند و حال میخواستند با اظهار همدردی با کسان و یاران او و نهضت ملی بر سرِ خود آب تطهیر بریزند.
منوچهر صالحیدرباره سوسیال دمکراسی (۶) مصاحبه با رادیو پویا هواداران سوسیال دمکراسی نیز در چنین شرایطی بهسختی میتوانند اهمیت دولت رفاه را بین مردم تبلیغ کنند، زیرا بدون دولت دمکراتیک زمینهای برای تحقق دولت رفاهی که بتواند عدالت اجتماعی را تحقق بخشد، وجود ندارد. به این ترتیب تا زمانی که استبداد هنوز بر جامعه سلطه دارد، نه فقط هواداران سوسیال دمکراسی، بلکه هواداران احزاب دیگر نیز که میخواهند پروژههای سیاسی- اجتماعی خود را بین مردم تبلیغ کنند، گرفتار دور باطلی میشوند، زیرا مبارزه برای تحقق آزادیهای فردی و اجتماعی سبب میشود تا خواستهای سیاسی- اقتصادی و اجتماعی احزاب به حاشیه رانده شوند و در نتیجه مرزبندی احزاب با یکدیگر بسیار دشوار گردد.
دكتر عبدالستار دوشوكینامه سرگشاده به مولوی عبدالحمید در مورد ضرورت اجرای شریعت اسلام حال بسیاری از هموطنان از جمله رسانه ها از بنده می پرسند چرا "مولوی عبدالحمید برای ایران نوعی "سکولاریسم" را تجویز می کنند که در آن دین یک مسئله شخصی بین فرد و خدا است. اما هم آوا با گروهایی مذهبی تندرو نظیر ائتلاف "متحده مجلس عمل" به رهبری مولانا فضل الرحمن شاخص ترین رهبر مذهبی پاکستان که حتی پنج درصد آراء مردم را بدست نیاورد، خواهان اجرای احکام و دستورات شریعت اسلام در پاکستان است؟ با توجه به اینکه قرائت های مختلف و حتی متضاد (و بعضا متخاصم) از شرع اسلام وجود دارد، در این مورد پرسش های فراوانی مطرح شده است. پرسیده می شود چرا درخواست مولوی از رئیس دولت پاکستان (عمران خان) با درخواست ایشان از رئیس دولت ایران (حسن روحانی) کاملا دگرسان و متفاوت است؟
فریدون بابائی خامنهضرورت همه پرسی سه سؤالی در ایران
برای انتخاب یکی از سه نظام حکومتی مطرح برای آینده اگر تا انتخابات آینده ریاست جمهوری شرایط سیاسی تغییر نکند و امکان راهبرد رفراندم و یا مجلس مؤسسان بوجود نیاید و نظام کنونی پایدار بماند، شعار و راهبرد انتخابات آزاد و شرکت مستقیم ائتلاف جمهوریخواهان دموکرات و عرفی در آن منطقی و مفید و ممکن بنظر می آید (بعلت شرایط بحرانی ایران). در صورت مخالفت نظام با شرکت مستقیم جبهه جمهوریخواهان عرفی ،دو امکان در پیش خواهد بود: پشتیبانی از کاندیدای اصلاح طلبان تحول خواه به شرط قبول چند درخواست اساسی جمهوریخواهان مردمسالار از جمله انجام همه پرسی در باره نظام سیاسی آینده ایران و گرنه تحریم فعال انتخابات غیر آزاد نظام.
ماشالله آجودانیمشروطهی ایرانی – نامهای از مصطفی رحیمی حدود بیست سال پیش وقتی نخستین چاپ کتابم، مشروطهی ایرانی و پیشزمینههای نظریهی ولایت فقیه در لندن منتشر شد، نسخهای از آن را به مصطفی رحیمی، حقوقدان، نویسنده و مترجم برجستهی ایران پیشکش کردم و به همت مسافری به ایران فرستادم تا حتماً به او برسد. رحیمی پس از مطالعهی کتابم، نامهای به من نوشت و به نقد و بررسی آن پرداخت. نقد او بیشتر متوجه یکی از بحثهای اصلی کتابم دربارهی کجفهمیهای ما در دورهی مشروطه از مفاهیم تازه بود: مفاهیمی که از غرب میآمد تا در ذهن و زبان ما خانه کند.
بهزاد كریمیاخلاق سیاسی پشتوانه حقوقی را نیاز دارد! اگر سیاست̗ ناقض اخلاق، آفتی است جهنمی در مناسبات اجتماعی، موجب خشکانده شدن نهال اعتماد سیاسی و مخل در امر ضرورت اتحاد برای اهداف مشترک، اما چنین نیست که بخاطر اخلاقی کردن سیاست نتوان از گنداب سیاست گندزدایی کرد. رهایی از این آسیب نه فقط ممکن است که برایش باید به جان نیز کوشید. این پالایش هم در جامعه میراث بر از استبداد سنتی و دیکتاتوری مدرن، مقدمتاً از طریق مشی سلب حاکمیت از حکومت استبدادی ضد اخلاق و آنگاه قانونمند کردن همه شئون در کشور بر بستر فرهنگ سازی دمکراتیک و به پشتوانه تربیت مدرن است که خواهد توانست ممکن شود.
تقی روزبهرضا پهلوی و ابتذال گفتمانی! پوست اندازی صدائی با طعم ناسیونالیسم و نژادگرائی و ایضا متصل به جهان ماوراء الطبیعه یعنی آن احساس مأموریتی که معمولا به ناجیان دست می دهد. رضا پهلوی که خود را صدای جنبش ملی ایرانیان می خواند، درتلاش برای موج سواری بر روی اعتراضات مردم و تفسیر و تأویل آن از منظرخویش، این روزها ادبیات سیاسی اش بیش از پیش رنگ ناسیونالیستی و نژادپرستانه و آعشته به خشونت پیدامی کند؛ در تازه ترین پیام خود ریشه دردهای کشور را در کسانی که او معمولا با عنوان «فرقه گرایان تبه کار» از محتوای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن تهی می کند، آن ها را غیرایرانی و ضدایرانی می داند که گویا از سرزمین دیگری به ایران هجوم آورده باشند.
دنیز ایشچیبازگشت سکولاریسم درست است که چهار دهه پیش مردم ایران به نظام مونارشی و سلطنتی جواب منفی داده و آن را حذف تاریخی نمودند و جمهوری اسلامی ایران جای آن را گرفت، اما شاخصه های جمهوریت جایگزین نظام بعدی چه ویژگیهائی را در خود خواهد داشت؟ جواب به این سوال میتواند راهگشای موثری برای گام های بعدی به سوی اینده ای روشنتر باشد. نظام جایگزین الترناتیو باید از همین امروز بر مبناهای ارزش های انسانی، آزادیخواهانه، مترقی، عدالت جویانه و ضد تبعیضی و احترام متقابل و همزیستی متنوع ها مبتنی باشد.
دکتر محمد حسین یحیایینظام حقوقی دریای خزر و پیچیدگی های آن با امضاء کنوانسیون دریای خزر از سوی سران ۵ کشور ساحلی، موج انتقاد ها از آن آغاز شد و تظاهراتی هم در مخالفت با آن در داخل و خارج از کشور برگزار شد که در برخی از آنها سخن از فروش و واگذاری حق ایران ( گاهی تا ۵۰ درصد قید می شد ) به روسیه مطرح شد و بمیان آمد که نشانگر بی اعتمادی مردم به رژیم حاکم بر ایران است. رژیم با پنهانکاری چندین ساله اش زمینه این بی اعتمادی را در سیاست داخلی و خارجی فراهم کرده و مهر خیانت بر پیشانی خود زده است، در حالی که این کنوانسیون به ماراتون چندین ساله مذاکره پیرامون نظام حقوقی دریای خزر پایان داده، حق و حقوق کشور های ساحلی را مشخص کرده است. هر چند متن کنوانسیون از سوی فدراسیون روسیه تهیه شده ولی مورد قبول ۵ کشور ساحلی قرار گرفته است.
نيكروز اعظمىدر ضرورت برانداختن حكومت دين -اسلامی ایران پس از رویداد اعتراضی دیماه ۹۶، بحث و گفتگو راجع به نگره «براندازی» در محافل و شبکه های اینترنتی ایرانیان بالا گرفت و این خود گویای تجربه چهل ساله از حکومت دینی ست که در تمام زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با شکست مفتضحانه روبرو شده و اصلاح طلبی درون حکومتی هم نتوانست در روند سقوط اش خلل وارد کند و در نهایت این طرز تلقی هم شکست نصیبش شد.
علی شاکری زنداقتصادی ویران؛
نتیجه ی تحریم ها،
یا اثر ورشکستگی به تقصیر نمی توان برای مردم ادعای دلسوزی داشت و بجای افشاءِ آسیب های ویرانگرانه ی جمهوری اسلامی به اقتصاد و قوه ی قضاییه کشور که به خون دل چند نسل برپاشده بود، و نابودی محیط زیست ایران که بخشی از آن شاید غیرقابل ترمیم باشد، از جمله با ترویج استخراج وحشی آبهای زیرزمینی و ساختن سدهای غیرضروری و حتی زیانبخش تنها و تنها به منظور غارت بودجه ی کشور، جنایات این این نظام را نادیده گرفت و تنها دونالد ترامپ را که یک سال و نیم بیشتر از ریاست جمهوری او نمی گذرد و تحریم های اصلی اعلام شده ی او نیز هنوز آغاز نگردیده مسئول اصلی همه ی سیه روزی مردم کشور و ورشکستگی همه جانبه ی جمهوری اسلامی معرفی کرد و برونرفت از این فاجعه را به «اصلاحات تدریجی» حواله کرد.
فرهاد نعمانی - سهراب بهداد دموکراسی، جامعه مدنی، و طبقه کارگر ایران:
مبارزه برای سازمان های مستقل کارگری کارگران ایران همواره از کمی درآمد، و نداشتن مزایا ، ایمنی محیط کار، و امنیت شغلی رنج برده اند. شبح بیکاری اغلب یا بواسطه بیکاری گسترده و یا تعویق یا عدم پرداخت دستمزد ظاهر می شود. مهمتر از همه، کارگران از ایجاد سازمان های مستقل کارگری و احزاب سیاسی شدیدا، و گاه با خشونت، منع شده اند. با این سختی ها و محدودیت های سرکوبگرانه، از ابتدای دهه گذشته، برخی کارگران تلاش کرده اند تا تنگاتنگ سازمان های مترقی جامعه مدنی ایران، که خود به رغم ظاهر شکننده شان سرسختانه مقاوم بوده اند، موجودیتی مستقل برای جنبش کارگری مترقی ای رقم زنند. آنها برای یک دموکراسی پایدار در ایران مبارزه می کنند.
مهران زنگنهبحران مارکسیسم سنتی
له و علیه فراخوان عمومی سرنگونی آری ... [۱] اگر امکان سوریهای شدن را میبینیم نمی توان به اعتبار اینکه مطرح کردن آن موجب ترس میشود، آن را مطرح ننمود و برنامهی سیاسی ما سکوت در مقابل آن و لاپوشانی (یا گفتن دروغ به مردم باشد). کسی که فکر میکند ترس انسانها را برای همیشه از مبارزه بازمیدارد احتمالا الفبای مبارزه را نمیداند. تودهها بر اساس شرایط عینی زندگیشان برای مبارزه به خیابان میآیند و نه بر اساس نظرورزی یا تحلیل این یا آن گروه از چشماندازها. آیا شکنجه، زندان که بسیاری از ما آن را تجربه کردهایم و از پیش میدانستیم که مبارزه میتواند در سطح فردی چنین نتیجهای داشته باشد، ما را از مبارزه بازداشت؟
رضا راهدارنجات ایران یا حراست از ولایت فقیه اما از سویی دیگر می بینیم که آتشی در خرمن پلیدان حاکم و غارتگران مال و جان و ناموس ملت شعله ور شده است و هر یک در هراس از نیست و نابودی خویش به هزاران ریسمان و طناب چسبیده اند تا دوام خویش را با خاموش کردن خیزش و قیام و یا به انحراف کشاندن آن بیمه کنند. تعجب از باندها و دست اندر کاران نظام (چه سیاسی و چه اقتصادی) نیست، در این میان جست و خیز و سپر دفاعی مدعی اصلاحات شگفت انگیز می نماید. برای اگاهی بیشتر به مرثیه خوانی و قلم فرساییهای آقایان عبدی و تاجزاده و حجاریان و دیگران نگاه کنید- سراسیمه شدن آقای خاتمی نیز جای خود دارد.
محمدعلی اصفهانیدر حاشيه ی درگذشت عزت الله انتظامی،
و در متن اعدام کودکان
اول، نخواستم خبر را آسان باور کنم، و به سراغ يک منبع معتبر رفتم.
از بغضی که داشت می ترکيد و از اشکی که می خواست فرو بچکد، فرار کردم تا بلکه خودم را و او را در لابه لای خبر های روزمره از ياد ببرم. خبر هايی شاید صد بار و هزار بار تلخ تر و تأثر آور تر از اين خبر، که اما از بس تکرار شده اند، به خواندن و شنيدنشان عادت کرده ايم و ديگر به گريه نمی اندازندمان.
مثل خبر اعدام ها.
س. حمیدیرفراندوم روحانی، رؤیایی برای بقای حکومت بدون تردید در سازوکارهایی که جمهوری اسلامی به پیش میبرد، رفراندوم هرگز پاسخگوی نیاز مطالبات عمومی مردم نخواهد بود. چون آنان از رفراندوم بستری فراهم میبینند که به تحکیم اقتدار فردی رهبر بینجامد. در نتیجه چندان علاقهای ندارند تا رفراندمی هرچند هم تصنعی و ساختگی برگزار شود. چراکه خواست و ارادهی فردی رهبر میتواند فراتر از هر رفراندومی عمل نماید. از همین رو جمهوری اسلامی در طول چهار دهه همیشه از برگزاری هرگونه رفراندومی سر باز زده است. مگر دو مورد که در فرآیند آن قانون اساسی خودشان را ضمن رفراندومی تصنعی به تصویب رساندند.
|