م. سرواد مرگ جسم و خیزش تنانگی در واقع انچه اتفاق افتاد زنان در چنین جامعهای تبدیل به مردگانی زنده شده بودند، بدن آنها که انکار شده بود زیرا بدن است که زندگی میکند و این یک امر طبیعی است اما ایدئولوژی حاکم این را تحمیل میکرد که نه تنها زنها بلکه مردان در چنبرۀ زندگی دروغین زیست کنند و شاید بتوان گفت این همه ترس از بدن یا موی زن بیشتر به این دلیل باشد که چنان چیز ساده و روزمرهای ممکن است نوعی حقیقت را به مردم جامعه یاد آور شود که این حقیقت با ساده ترین بخش زندگی پیوند خورده اما میتواند برای افراد روشنگر باشد.
مهناز متین ـ ناصر مهاجر انقلاب زنان ایران «انقلاب زنان»، با تمام ویژگیهای «امروزی»اش که برآمده از جامعهی کنونی ایران است و بازتاب دگردیسیهای چهار دههی گذشته. فهم کامل آن امکانپذیر نمیشود اگر مبارزهی "دیروز" زن ایرانی را به دیده نگیریم و گذشتهی پُرفراز و نشیب جنبش زنانمان را برای بهبود موقعیت و برکشیدن جایگاه اجتماعیشان، به فراموشی سپاریم. حتا اگر بیش از یک سده پیکار زن ایرانی تجددخواه را به چیزی نگیریم و جنبوجوش نیروهای پیشرو جامعه را هم به کنار گذاریم، نمیتوانیم ۴۳ سال مقاومت و مبارزه علیه جهل و سیاهی را برای دستیابی به برابری و حقوق انسانی به یاد نیاوریم، که زمینه و بستر جنبش ستایشانگیز کنونیست؛ جنبش پایداری که از خودآگاهی، بازاندیشی و خلاقیت در شکلدادن به شیوهها بیبهره نبوده است.
شراره مهبودی زنان ایران چشم اسفندیار حکومت اسلامی با مرگ مهسا زنان علیه انقلاب ۵۷ با شعار زن زندگی آزادی برای تمام نداشته هایشان به خیابان آمدند این انقلاب ایدئولوژیک نیست؛ انقلاب ایديولوژی دینی نیست؛ انقلاب یک ایدئولوژی سیاسی نیست. اگر دقت کنیم انقلاب ۵۷ یک انقلاب مذهبی با شعارهای مذهبی و گروههای مذهبی مختلف بود. چیزی که در این انقلاب هیچ جایگاهی ندارد. شعار این انقلاب زن زندگی آزادی است. درصورتیکه هیچ نشانهای از ویژگیهای انقلاب اسلامی هم رهبرش اسلامی بود و هم به دنبال قوانین الهی بود در آن وجود ندارد. انقلابی است علیه همه این ها. انقلابی که وقتی به پیروزی برسد تمام منطقه خاورمیانه و همه آسیای مرکزی زیرورو خواهد شد؛ یعنی هرجایی که بنیادگرایان اسلامی هستند حاکمیت دارند و قدرت دارند زیرو رو خواهد شد.
|