رضا عرب برای ضیا نبوی: دانشجوی نمونه ی نوشیروانی دفتر انجمن اسلامی دانشگاه نوشیروانی (آن زمان دانشکده فنی دانشگاه مازندران) به همراه دوتن از بچه های انجمن نوشیروانی و میلاد حسینی نشسته بودیم. یک نفر سبزه وارد شد. نشست. حرفی نمی زد. نظاره گر صحبت ما بود. گهگاه لبخندی تحویل می داد. یکباره قاه قاه خندید و صحبت را آغاز کرد. از آن دو دانشجوی دیگر نوشیروانی پخته تر حرف می زد و عاقلانه تر. این اولین دیدار بود.»
فرح طاهریانقلاب فرهنگی؛ اولین گام در راه سرکوب مبارزات دانشجویی ترم دوم سال تحصيلى ۵۹ ـ ۵۸ رو به اتمام بود؛ يكروز صبح كه رفتم دانشكده ديدم درها را بستهاند و شعارهاى پارچهاى با نوشتههايى در حمايت از بسته شدن دانشگاهها تحت عنوان انقلاب فرهنگى، به در و ديوار آويختهاند. تعدادى از دانشجويان انجمن اسلامى هم مسئول حراست از درِ ورودى و جلوگيرى از ورود دانشجويان به دانشكده بودند. بعضى از آنها نگاه محجوبى داشتند، گويا نمىخواستند اينطور رودرروى همكلاسىها، همراهان دوران انقلاب و ياران ناموافق خود بايستند، و بعضى نگاهى پيروزمندانه به جمعيتى كه در جلوى در ورودى جمع شده بود و اعتراض مىكرد، داشت. گويا با نگاهشان مىخواستند بگويند "زدى ضربتى، ضربتى نوش كن."
|