فرهاد قابوسی

سوء استفاده از علم و تاریخ در اندیشه سیاسی

بخش چهارم: مابعدالطبیعه اندیشه و زمینه نژاد پرستی در تفکر آرامش دوستدار

منابع عمده اندیشه و "استدلالهای" این نویسنده در نوشته های تاریخی وی همچنانکه آوردم بنص نوشته های وی آثار "نیچه"، "یاکوب بورکهارت" و نیز "هانس هینریش شه در"، "ادوارد مه یر"، "برتولد شپولر" و "والتر هینچ (هینتس)" هستند. نژاد پرستی ضد سامی دو نفر اول اصولا دستکم در اروپا معروفند. مواردی که من نیز به تفصیل توضیح داده ام.



marx.jpg
از دنیس کولین

تئوری شناخت از نظر مارکس (۴)

برگردان : ب . کیوان

از نظر مارکس نمود یک توهم، یک سراب ناب نیست که در تماس با واقعیت محو می گردد. نمود دلالت بر چیزی دارد که آشکار می شود. نخست درک این نکته اهمیت دارد که چرا این چیز برای ما آنطور بنظر می رسد که در برابر ما نمودار می گردد، نه بنحو دیگر؛ چون نمود چیزی نیست که به قلمروی شناخت تعلق داشته باشد. این یک مسئله ناب نیست که نیاز به کاربرد عقل باشد. آن گونه که صورت های خیالی اپیکور تولید شده اند، این شئ ها نیستند که نمودها را تولید می کنند.



یوآخیم ایسراییل

تئوری های از خود بیگانگی
( بخش ششم )

ترجمه ی محمد ربوبی

مارکس تحلیل اش را با یک مسئله کلاسیک علم اقتصاد آغاز میکند، یعنی با تئوری ارزش. مبنای تحلیل او تفاوت سنتی بین ارزش مصرف و ارزش مبادله ی فرآورده است. ارزش مصرف یک فرآورده البته ممکن است تغییر کند، با وجود این، ارزش نیازمندی به فراورده را ارزش مصرف آن تعیین میکند. بنابر این، ارزش مصرف وسیله ی تعیین ارزش است . مثلا ارزش مصرف آب بستگی به حد تشنگی انسان دارد.



Saeed-Rahnema.jpg
سعید رهنما

آیا دوران سرمایه‌داری سر آمده؟

تردیدی نیست که بحران اقتصادی کنونی یکی از بزرگترین بحرانهای تاریخ سرمایه داری است. در این هم تردید نیست که سرمایه داری بنا به ماهیت متناقض خود همیشه بحرانزاست. این واقعیت را حتی بسیاری از طرفداران سرمایه داری هم انکار نمی کنند. سرمایه داری نه قادر است بحران های متعدد و متنوع ذاتی خود را از بین ببرد، و نه بیکاری را ریشه کن نماید، یا عدالت اجتماعی واقعی برقرار کند و بسیاری ناتوانی های دیگر. اما این بدان معنی نیست که سرمایه داری به خاطر تناقض های ذاتی اش از بین می رود. سرمایه داری وقتی از بین می رود که در سطح ملی یک ضد هژمونی و آلترناتیو سیاسی بتواند خود را جایگزین آن کند،



marx.jpg
از دنیس کولین

تئوری شناخت از نظر مارکس (۳)

برگردان : ب . کیوان

آیا نسبت دادن الهام نام گرایانه به مارکس یک داوری ظاهری نیست که تاریخ واقعی فکر مارکس را ناچیز می انگارد؟ شناخت او از نام گرایی قرن های میانه شناختی نامستقیم است که از طریق فیلسوفان انگلیسی برای او حاصل شده است. پس این نومینالیسمی است که پیش از این دستخوش دگرگونی های شمارمندی شده بود که مارکس آن را «از پیش هضم شده» در فلسفه انگلس بدست می آورد.



nosrat-shad.jpg
نصرت شاد

شناخت نیچه ، محاکمه یا نقد او؟
فیلسوف ، خالق جملات قصار

بیش از یک قرن است که نقد آثار و محاکمه شخصی نیچه در غرب ادامه دارد . گروهی او را نابغه و گروهی دیگر دیوانه اش می پندارند .توخولسکی ؛ ژورنالیست ضد فاشیست ، در سال 1932 نوشت که نیچه مورد استفاده ای برای فاشیسم ندارد چون هرکس میتواند به او استناد کند ؛ بگوبه چه نقل قولی نیاز داری تا من از نیچه برایت بیاورم ؛ از جمله طرفدار آلمان ، ضد آلمان ، برای صلح ، ضد صلح ، برای ادبیات ، ضد ادبیات ، و غیره .



یوآخیم ایسراییل

تئوری های از خود بیگانگی
( بخش پنجم )

ترجمه ی محمد ربوبی

در فلسفه ی انسان شناسی مارکس، کـــار نقش مرکزی و عمده ایفا می کند. انسان با کــار طبیعت خودش را به عنوان « نوع انسان » تحقق می بخشد. انسان با کار، جهانی از اشیاء ( ابژه ) برای تامین نیازمندیهایش میسازد. او با کار مصالح طبیعی را شکل میدهد، آنها را دگرگون میکند و با آنها اشیاء را برای تامین نیازمندیهایش می سازد. دنیای اشیاء در تئوری مارکس هم چنین شامل نهادهای اجتماعی که روند تولید را اداره و کنترل می کنند نیز می شود.



یونس پارسا بناب

رابطه موقعیت صاحبان ثروت و قدرت
با پدیده جهان نابرابر

حرکت سرمایه در فاز فعلی گلوبالیزاسیون با تشدید نابرابری بیش از پیش در سطح جهانی ( شکاف عظیم بین کشورهای مرکز مسلط و کشوری پیرامونی در بند ) از یک سو و نابرابری بیش از پیش در درون اکثریت قریب به اتفاق کشورها از سوی دیگر عامل ثروت زائی صاحبان اولیگوپولی های انحصاری – مالی و نتیجتا ازدیاد قدرت آنها گشته است . امروز نزدیک به سی سال است که صاحبان ثروت و قدرت جنگ خود را علیه بشریت زحمتکش کار تشدید کرده اند تا بدینوسیله با جلوگیری از کاهش درصد سود و ا نباشت سرمایه ( که مضمون اصلی بحران ساختاری نظام سرمایه است ) به زندگی " زالوار پر از نعمت و رفاه " در اقیانوسی از نابرابری ، فقر و فلاکت میلیاردها انسان ادامه دهند .



marx.jpg
از دنیس کولین

تئوری شناخت از نظر مارکس (۲)

برگردان : ب . کیوان

مارکس روش خود را در دیباچه چاپ نخست کاپیتال توضیح می دهد: هر چند او از تحلیل کالا آغاز می کند، به دشواری این کار کم بها نمی دهد؛ زیرا «در همه علم ها آغاز امری دشوار است». این یک دلیل اساسی تئوریک دارد. شکل پول، شکل بسیار ساده است. از هزاران سال پیش انسان ها تلاش کرده اند به راز آن پی ببرند. اما به این راز دست نیافتند. زیرا بررسی جسم سازمان یافته و مرکب خیلی آسان تر از سلول است. پس هر اسلوب مبتنی بر حرکت از جسم مرکب مشخص برای دست یافتن به عنصرهای ساده است.



فرهاد قابوسی

سوء استفاده از علم و تاریخ در اندیشه سیاسی
بخش سوم: فلسفه (و علم)

مشخصه عمومی و اساسی اندیشه های آرامش دوستدار، همچنانکه پیش تر توضیح دادم ، تکیه وی بر ملاحظه دینی مباحث و توضیح کیفیات پدیده های اجتماعی، از فرهنگ گرفته تا علم، از منظر رابطه شان با اندیشه دینی است. تا جائیکه ایجاد علم در یونان نیز در آنها به ساختار متفاوت اندیشه های دینی یونانی تحویل داده شده است.



یوآخیم ایسراییل

تئوری های از خود بیگانگی انسان (بخش چهارم )
هگل و مارکس

ترجمه ی محمد ربوبی

مارکس از دمکراسی سخن می­ گوید، اما از دمکراسی بدون دولت. چون در دمکراسی واقعی دولت مضمحل می­شود. در چنین وضعیتی از خود بیگانگی انسان برطرف تواند شد. انسان به عنوان موجود اجتماعی می­ تواند در نظام اجتماعی که متناسب با طبیعت اجتماعی انسان است به خود آید و تحقق یابد :" هر نوع رهایی از قیمومیت معطوف به رسیدن جهانی انسانی است که در آن مناسبات انسانی برقرار است.



nosrat-shad.jpg
نصرت شاد

چین ؛ از انقلاب فرهنگی تا سرمایه داری دولتی .

مائو میگفت که کادرهای سیاسی باید سرخ باشند و اهل دانش . گروه 4 نفره فقط روی سرخ بودن آنان تاکید میکرد . طرفداران مائو با کمک کتاب "آنتی دورینگ" انگلس ، کتاب" دولت و انقلاب"لنین ، و کتاب" برنامه گوتا" ی مارکس ، و با تکیه بر سوسیالیسم علمی به توصیف روابط و وسایل تولید در مقابل خرده بورژوازی پرداختند . آنها میگفتند بزودی به عملی کردن شعار مارکس یعنی ، به هر کس به اندازه نیازش ، خواهند رسید .



marx.jpg
از دنیس کولین

تئوری شناخت از نظر مارکس (۱)

برگردان :ب . کیوان

نقطه حرکت تأمل ما، کوشش برای بازیافت مارکس در لوای مارکسیسم بوده است. پس این بازگشت به مارکس چنانچه مارکس را از طریق مارکسیسم بشناسیم، شگفتی هایی ببار می آورد. در آنجا به هیچوجه نمی توان آنچه را که مقدمه های متعدد مارکسیسم می گویند، بدست آورد. نمونه ای که مجال داریم به آن مراجعه کنیم گویاست: نخستین بخش کتاب اول کاپیتال اغلب بعنوان متن بکلی هگلی معرفی شده است. مسئله حتی عبارت از متنی است که منطق دیالکتیک مارکس را ترسیم می کند. بنابراین، می توان از خود پرسید که آیا در کتاب اول این مراجعه ها به ارسطو نیستند که نکته اساسی را تشکیل می دهند؟



محمد مشهدی

فرهنگ ما، دیروز،امروز، فردا

در رابطه با انحطاط فرهنگی و سقوط اخلاقی دوران اخیر در ایران، تقریباً در تمامی آثار و نوشتارهای تحلیلی و سیاسی حداقل به اشاره می توان اظهار نظراتی را دید. ولی کسی تاکنون نتوانسته ابعاد، عمق، مکانیزم، رشد و تحول این تغییر (!) را به کاغذ بیاورد، (البته کسانی نظیر نوری علا در نوشتارهایشان نکاتی بسیار جدی را در این راستا مطرح نموده اند که جای قدردانی دارد) .غیر از این افراد که (گاهی) بدون عینک سیاسی به گوشه هایی از این مقوله اشاراتی دارند، هرچه در این رابطه می خوانیم و یا می شنویم چیزی جز غر و لندی بلند و حق بجانبانه با مثالهایی متاثر کننده ( Emotional ) از سطح جامعه نیست.
واقعیت این است که ذهن و روحیه ی آسایش جوی انسان تمایل به آن دارد که ساده و راحت ترین راه حل را انتخاب کند و از همین رو تمامی کاسه کوزه ها بر سر جمهوری اسلامی ایران شکسته می شود، چرا که ساده ترین راه حلی است که ذهن می تواند بدان متوصل شود.
آخر به دنبال علت های این سقوط فرهنگی در تاریخ گشتن کاری است سخت و دشوار.