یونس پارسا بناب بحران نظام جهانی، میلیتاریسم و منابع طبیعی کشورهای جنوب در زمان حاضر بویژه از بیست سال گذشته به این سو، تلاقی بین شمال و جنوب ( بین اولیگوپولی های حاکم بر اولیگارشی های طبقات فرا دست در کشورهای مسلط مرکز و خلقهای جهان در کشورهای پیرامونی در بند آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و اقیانوسیه) به محور مرکزی تضاد اصلی در نظام جهانی ( سرمایه داری واقعا" موجود) تبدیل گشته است. روند جهت گیری و آینده ی این تلاقی با تلاش نیروهای چالشگر ضد نظام در کشورهای شمال که با طرح یک بدیل جهانی حامل چشم اندازهای سوسیالیستی با سرمایه داری اولیگوپولیستی در تضاد هستند، گره خورده اند.
محمد قراگوزلوامکان یابی مکان دفن نئولیبرالیسم ۲. اختلال دموکراتیک؟ سیر سریع تحولات تونس عجالتاً یکی از نشانیهای مکان دفن نئولیبرالیسم را نشان داد و زمین را زیر پای دیکتاتورهای خوشنشین دولتهای فرعی سرمایهداری آفریقا و خاورمیانه لرزاند. تونس که از قرار با رهنمودهای مشعشع صندوق بینالمللی پول به بهشت امن سرمایه عروج کرده بود، در مدتی کوتاه تعفن بویناک اقتصاد سیاسی نئولیبرال را به معرض نظارهی جهانیان نهاد. مستقل از آنچه که بر تارک آینده ی تونس شکل خواهد بست، این حوادث به وضوح ثابت کرد که چرا مفهوم و ترجمان دروغ های واقعی نهادهای برتون وودز همان دزدیدن نان، کار و آزادی فرودستان است.
منوچهر صالحیسکولاریسم و ضدسکولاریسم - ۲ جستار یک- سکولاریسم اروپائی-۲ روندِ «سِكولاریزاسیون» به فرایندى گفته میشود كه طى آن جامعه پس از طى مراحلی پیچیده بهتدریج قادر شد خود را از نقطهنظر سازماندهى و تفاهم زندگى اجتماعى از قید و بند اندیشههاى دینى- عرفانى رها سازد. در پایانِ این روند، اعتقادات دینى از روابط اجتماعى كنار گذاشته شدند و دین به مسئلهاى خصوصى- فردى بدل گشت و كلیسا به مثابه یگانه نهادى كه میتواند میان فرد و خدا رابطه برقرار سازد، خصلت حكومتگرى خود را از دست داد و از دستگاه دولت كنار گذاشته شد و بهاین ترتیب جدائى دین از دولت تحقق یافت.
نصرت شادمن، مارکس، و یک نفر دیگر! مارکس – و کتاب ایدئولوژی آلمانی مارکس و انگلس کتاب " ایدئولوژی آلمانی " را در سال 1846 نوشتند . نیگل واربوتون ، فیلسوف انگلیسی ، این کتاب را در سال 1998 در کتاب خود یعنی " کلاسیکهای فلسفه غرب " در یک مقاله ای معرفی نمود. و من این مقاله را اکنون بصورت خلاصه در اینجا مطرح میکنم.
روبن مارکاریاندرک رزا لوگزامبورگ از
رابطه آزادی و سوسیالیسم باز هم با مارکس و زیر پرچم او(١) انقلاب اکتبر در جریان تکوین خود به الگوئی برای سایر جنبشهای سوسیالیستی و ضدسرمایه داری در جهان مبدل شد و پس از شکست فاشیسم در جنگ جهانی دوم و فروپاشی نظام استعماری درکشورهای حاشیه، محرکی برای گسترش انقلابات رادیکال به ویژه در جهان حاشیه به وجود آورد. اما علیرغم همه نقاط مثبت و اثرات گسترده جهانی، انقلاب اکتبر از نقاط ضعفی در رنج بود که بتدریج قوای حیاتی آن را به تحلیل برد و نهایتا" شکست آن را زمینه سازی کرد.
یونس پارسا بنابعروج بحران نظام جهانی سرمایه
و افزایش بی اعتباری گفتمان های رایج پس از فروپاشی و تجزیه شوروی و "بلوک شرق" در آغاز دهه 1990 (همزمان با پایان پروسه تبدیل چین به یک کشور سرمایه داری هار) نیروهای درون نظام جهانی سرمایه با تهاجمات ایدئولوژیکی و سپس ماجراجوئی های نظامی منجمله جنگ در اکناف جهان نه تنها پروسه رهائیبخش گسست از محور نظام در کشورهای پیرامونی را مختل و نابود ساختند بلکه تعداد بزرگی از روشنفکران متعلق به خانواده چپ جهانی را نیز (بعد از تشویق و ترغیب به پذیرش گفتمان های جاری و مسلط جهان سرمایه) در درون توهماتی چون "پایان تاریخ" مبارزات طبقاتی و ملی و آغاز دوره تفوق ابدی "بازار آزاد" جهانی و ظهور انسان گلوبال "مرگ مارکسیسم" محبوس نمودند.
نصرت شادآنارشیسم، انتقاد و نگاهی به گذشته میان ادبیات و شور انقلاب سئوال این ست که آیا نظریه آنارشیسم هنوز قابل نجات است؟ آیا آینده جهان، آنارشیستی است ؟ آیا آن یک فرقه است یا یک جنبش اجتماعی؟ گرچه مبارزان چپ ، 160 سال است که بورژوازی و امپریالیسم را به هراس انداخته اند ، وضعیت جنبش آنارشیستی ، امروزه در وضعیتی قرار دارد که در آغاز قرن بیست قرار داشت ، و بعد از سال 1936 ، آنارشیسم دیگر جنبشی توده ای همه گیر نشد .
مهران سیرانیتئوری توماس هابس در قرن ۱۷ میلادی
و همچنان سر در گمی ممتد ما ایرانیان در قرن ۲۱ در این مقاله سعی کردهام ضمن بیان ساده و مختصر تئوریهایی از علوم انسانی، ٔپل ارتباطی واقع گرایانهای بین موقعیت فعلی ما ایرانیان و این تئوریها بوجود بیاورم. در این رهگذر هم خوانندگان با بخش ناچیزی از این تئوریها آشنا خواهند شد، و هم روش استفاده ابزاری از این تئوریها ی شکل گرفته در دنیای غرب(قرن ۱۷ میلادی و عصر حاضر) برای برون رفت از مشکلات فعلی ما ایرانیان بدور از صرفاً رونوشت - چسباندن تاریخی،سیاسی (Historical,Political Copy&Paste) معمول بین ما ایرانیان, به محک و نمایش گذاشته خواهد شد.
منوچهر صالحیزنده باد دولت استبداد سکولار‼ این روزها در رابطه با نکبت جمهوری اسلامی برخی میکوشند به ما بفهمانند که دوران سلطنت پهلوی دوران تلاش برای «تجدد آمرانه» بوده است. برخی نیز میخواهند به ما بباورانند که «پنجاه سال طول کشید تا شاه، (…) و پدر او بنیادگذار ایران نوین، کشور ما را به آستانهی زندگی شهروندی متمدنانه رساندند.» به این ترتیب بخشی از روشنفکران ما، شاید بیآن که خود خواسته باشند، برای گریز از بختک جمهوری اسلامی توجیهگر دیکتاتوری خاندان پهلوی گشتهاند.
|