بهنام محمدی

تردستی یک ارقه ‏ی مطبوعاتی تازه کار

ماهنامه‏ ی مهرنامه همیشه پشت ادعای دروغین و ریاکارانه‏ اش، یعنی حفظ بی‏طرفی، لیبرالیسم در رفتار اجتماعی، ژورنالیسم صادقانه، تعادل در سمت گیری مقالات منتخب و دوری از گرایش یا تعصب ایدئولوژیک سنگر گرفته است تا یکی از ناپاک‏ترین مأموریت‏ها ، یعنی توجیه سرمایه ‏داری مفسد ایران را، به انجام برساند. این ماهنامه همیشه، هم خود هم سرمایه‏ ی در اختیار خود و هم نیروی قلم به مزد اجیر شده ‏ی خود را دربست در اختیار یکی از مهمل‏ ترین نظریه‏ ها اما یکی از پایگاه ‏های شناخته شده ‏ی سرمایه ‏داری نوفاشیستی و انحصارطلب و جناح نومحافظ کار آمریکا و اروپا (و حتی نه جناح نولیبرال، یا دستکم کمتر در اختیار آن) قرار داده است.



ranjbar.jpg
کاظم رنجبر

تاًملی بر اندیشه های فلسفی سیاسی پرفسور سید حسین نصر ،
از منظر جامعه شناسی سیاسی

مقاله ایکه خوانندگان در پیش چشم خود دارند ، مقاله ایست نسبتأ طولانی ، در رابطه با اندیشه ای فلسفی پرو فسور سید حسین نصر ، معروف به فیلسوف اسلامی معاصر بر خاسته از جامعه شیعه ایران ، که حداقل در طول 40 سال گذشته ، چه در ایران و چه در خارج از ایران ، بنام :«روشنفکران اسلامی » ، وارد دنیای فلسفه ، علم و سیاست شدند. دست آورد این« روشنفکران و فیلسوفان ، و جامع شناسان اسلامی » حداقل برای ما ایرانیان ، که از سال 1357 ، زیر نظام : اسلام ناب محمدی خمینی زندگی می کنند ، روشن و آشکار است.



friedrich-engels.jpg
محسن حکیمی

فریدریش اِنگلس، بنیانگذار ایدئولوژی مارکسیسم

(به مناسبت ۲۹ نوامبر، زادروز انگلس)

انگلس در کنار کمک مالی به خانواده ی مارکس نقش مهمی در انتشار کتاب «سرمایه» داشت و جلدهای دوم و سوم این کتاب توسط او منتشر شد، هرچند ویرایش «سرمایه» از سوی انگلس خالی از ایراد نبود. او در مواردی تغییرات مارکس در ویرایش های بعدیِ جلد اول را نادیده گرفت، به طوری که در این موارد ویرایش او شکل اِعمال نظر به خود گرفت...



nosrat-shad.jpg
نصرت شاد

فلسفه شرق و غرب ؛ دو مثال
عرفان شرقی ، بازیگوشی غربی

در زبان یونانی ، فلسفه یعنی عشق به آموختن ، چون انسان معمولی نه خداست و نه شیطان بلکه یک جوینده شناخت . هدف فیلسوف، یافتن هوادار و خواننده و مرید نیست بلکه دعوت از همنوعان برای تفکر و بحث و جستجوگری است . ارسطو میگفت که تمام انسانها ذاتا دنبال شناخت و دانش هستند چون ایندو ریشه در یک ساختار غریزی دارند یعنی غریزه حقیقت جویی ، پس تمام انسانها فیلسوف هستند . فیلسوف صاحب شناخت نیست بلکه در راه آن کوشش میکند یعنی او یک طلبه و آموزنده است .



یونس پارسا بناب

نگاهی به جنبش فتح وال استریت

این جنبش بر خلاف جنبش های گذشته محدودیت های زمانی و مکانی ندارد. این جنبش از فتح و تصرف فضا _ مکان های متعدد تا فلج سازی نهادها و ساز وکارهای نظام جهانی سرمایه آغاز شده و روزانه گسترش می یابد. به عبارت دیگر بر خلاف جنبش های اجتماعی گذشته (جنبش ضد جنگ، جنبش زنان، جنبش حقوق مدنی و ... ) که غالبا حوزه های فعالیت خود را محدود به یک رشته تظاهرات، اعتراضات، اعتصابات چند ساعته و یا چند روزه در شهرهای معین میکردند، جنبش فتح وال استریت خود را از نظر زمانی به چند ساعت و چند روز و هفته معین محدود نساخته است.



ف- ع

نئولیبرالیسم و بحران در انباشت جهانی

معلوم است که: نئولیبرال ها،فون هایک اطریشی و میلتون فریدمن آمریکایی،و دیگران،هر گونه مداخله دولت در بازار را،گرایش به سوسیالیزم دانسته و حتی، تنها راه، برای پوشش دادن به تنش های ناشی از نمود های اولیه بحران سازی های سرمایه یعنی پروژه نیودیل دولت روزولت را، گرایش به سوسیالیزم در آمریکا ارزیابی می نمایند.باید در نظر داشت که اینان بحران مالی را نه در ساختار چنین انباشتی ،بلکه به اشتباه و اختلاس مدیریت بنگاه ها و بانک وبیمه (چتربازان طلایی )ووو غیره نسبت می دهند.در حالی که الگوی بحران نئولیبرال ،در اساس با طرح نیودیل و دولت رفاه متفاوت گشته است و بحرانی ساختاری دارد.وبه نظر میرسد که نظام اقتصادی جهان در گاردی ملی ودر شکلی خود پویا گرایشی به سمت جهان چند قطبی دارد.



مرتضی اسماعیل پور

بحران مشارکت در دولت ایدئولوژیک

( جناح بلوک سنتی در مقابل بلوک مدرن57_76)

در گذار به این تحول جریانی باید مدنظر قرار داد که هر چه خطوط ایدئولوژیک انقلابی روبه ظواهر و روشنی خود بر می داشت شکاف ها ،در کنار تفاوت دیدگاهها پر رنگ تر و جلوه گر می نمود.حتی در دوران مناظرات درون گفتمان نیروهای انقلابی، رسانه ها نیز با در نظر گرفتن حکومت ایدئولوژیک دست به پخش برنامه ها و حتی گاه دادگاهای هدفدار و جهت دهنده انجام میدادند.



che.jpg
ارنستو چه گوارا

يادداشت هايی برای مطالعهء ايدئولوژی انقلاب کوبا

ترجمه تراب حق شناس

اين تنها انقلابى ست كه بعضى ادعا مى كنند با سنتى ترين پيشفرض هاى جنبش انقلابى، به گونه اى كه لنين بيان كرده، در تضاد است، يعنى با فرمول «بدون يك تئورى انقلابى هيچ جنبش انقلابى وجود ندارد». بجا ست گفته شود كه يك تئورى انقلابى، به مثابهء بيان يك حقيقتِ اجتماعى، از هرفرمولبندى فراتر است. بدين معنا كه اگر واقعيت هاى تاريخى را به درستى تفسير كنيم و نيروهاى درگير در آن را به درستى به كار گيريم مى توان انقلاب كرد و لو آنكه تئورى را نشناخته باشيم. روشن است كه دركِ درستِ تئورى وظيفه را تسهيل مى كند و مانع از آن مى شود كه به اشتباهات خطرناك بيفتيم، به شرط آنكه تئورى با واقعيت منطبق باشد .