امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم که شفاف باشیم و شفاف عمل نماییم. شفاف بودن به این معنی نیست که هر آنچه را داریم بر روی میز قراردهیم بلکه به این معنی است که سیاستهای روشنی را مدنظر قرار دهیم و بر اساس آنها رفتار خود را تنظیم نماییم. امروزه هیچ جرياني قدرت این را ندارد که خود را تنها مدافع حقوق آذربايجان قلمداد نماید و بر اساس آن نظریات خود را تئوریزه نماید.

حركت ملی آذربایجان پس از این همه مسیر دور و دراز خود و پس از این همه هزینه های سنگین و نفس گیرخود، نبايد در دست اينگونه نگرشهاي استبدادي اسير باشد و مثل بازيچه اي به هر طرف سوق داده شود. آذربايجان از آن همه است نه عده اي محدود كه فقط خود را متولي آذربايجان مي دانند. ما بايد آگاه باشيم كه چنين نگرشهاي استبدادي ريشه ما را بر باد مي دهد و مهلك ترين ضربه را به این حرکت مردمی مي زند و مسير قهقرايي آن را هموار مي نمايد.

اگر در زمان کنونی سازمان ملل متحد نخواهد چنین امری را در دستور کار خود جای دهد، حداقل می تواند با تصویب قطعنامه‌ای خواستار پایان دادن به‌ کشتار کردها و رفع تبعیض از آنها شود. قطعنامه‌های سازمان ملل در مورد کشورهایی چون عراق، یوگوسلاوی پیشین، سودان، لیبی و غیره‌ نتایج خوبی به‌ همراه داشت. حال اگر واقعا این سازمان در پی آشتی جهانی و ترقی همه‌ مردم جهان است باید این حق را در مورد کردها نیز به‌ مورد اجرا بگذارد.

مصاحبه آقا زیبا کلام بسیار آموزنده است. در این مصاحبه وی سعی میکند که ریشه های نزادپرستی را در فرهنگ ایرانی (نه فرهنگ فارس، برای نمونه او میگوید " خیلی از ما ایرانیها نژاد پرست هستیم") بررسی کند وقتی گوینده از ایرانیهای نژادپرست نام میبرد این صفت شامل ما بلوچ ها هم میشود. من هیچ شکی ندارم که در بین ما یک اقلیت نزاد پرست بلوچ هم وجود دارد. در قوم ترک، کرد، لر ، فارس و ... به نسبت رشد فرهنگی هر قومی ، اقلیت نژاد پرست یافت میشود.

نقدی واقع بینانه، نه از روی تعصب خشک و بی معنی، بر کتابی با تیتر فوق. من متأسفانه به دلیل سفر نکردن به میهن، قادرنشدم چاپ نخست یا دوم این کتاب را به دست آورم. تازه بعداز شش بار تجدید چاپ در ایران با تیتر تحریک کننده که سر از کانادا در آورده و من درخانه دوستی در آن دیار به آن دست یافتم و نگاهی گذرا به این کتاب انداختم، تازه متوجه شدم که بازار ضدیت با ملیتهای حق پای مال شده، چقدر گرم است