logo





هیاس کاردو

ضرورت همکاری سازمان ملل متحد با ملت کرد!

يکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۶ اکتبر ۲۰۱۱


اگر در زمان کنونی سازمان ملل متحد نخواهد چنین امری را در دستور کار خود جای دهد، حداقل می تواند با تصویب قطعنامه‌ای خواستار پایان دادن به‌ کشتار کردها و رفع تبعیض از آنها شود. قطعنامه‌های سازمان ملل در مورد کشورهایی چون عراق، یوگوسلاوی پیشین، سودان، لیبی و غیره‌ نتایج خوبی به‌ همراه داشت. حال اگر واقعا این سازمان در پی آشتی جهانی و ترقی همه‌ مردم جهان است باید این حق را در مورد کردها نیز به‌ مورد اجرا بگذارد.
سرکوب جنبشهای آزادیبخش ملت کرد توسط قدرتهای منطقه‌ایی، داستانی دراز و البته‌ غم انگیز دارد. طی سالها، دهه‌ها و چه‌ بسا قرنها، هرحرکت و خیزشی که‌ کردها برای احقاق حقوق خویش بروز داده‌ند، با شدیدترین و بیرحمانه‌ترین عکس العمل مرکز گرایان کشورهای مسلط بر کردستان روبرو بوده‌‌ است. وجه اشتراک همه‌ کشورهای حاکم بر کردستان علیرغم تفاوتهای بسیار فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی، مخالفت آشکار آنها با آزادی برحق کردها و سرکوب شدید جنبشهای ادامه‌دار این خلق بپا خاسته‌ بوده‌ است. طی سالهای متمادی فرزندان این ملت ستمدیده‌ در خاک و خون غلتیدند، در سلول زندانهای مخوف پوسیدند، از خانه‌ و کاشانه‌ رانده‌ شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند، تحقیر شدند و الی آخر، فقط بە خاطر کرد بودن و کرد ماندن. اصرار بر انکار هویت ملی کردها و تلاش برای تسلط بر اراده‌ آنها جزو اولویتهای حکومتهای پی در پی کشورهای مذکور بوده‌ و هست.

بسیار غم انگیز است وقتی می بینیم طی سالهای متمادی کردها سرکوب و قلع و قمع شده‌اند بدون اینکه محافل بین المللی گامی در جهت کمک به‌ آنها بردارند.‌ این عدم تمایل سازمانهای بین المللی در پشتیبانی از حقوق کردها و تلاش برای نکوهش دولتهای حاکم، البته‌ نتیجه‌ توافقهایی بوده‌ که‌ قبلا صورت گرفته‌ است. سازمان ملل متحد که‌ بعنوان یک مرکز تعیین روابط جهانی بعد از جنگ جهانی دوم قد علم کرد، هیچگاه نخواست یا نتوانست در جایگاهی قرار گیرد که‌ ملتهای مظلوم انتظار آنرا داشتند. پر واضح است وقتی یک حکومت پر قدرت و سرکوبگر هیچ سدی را پیش پای خویش نبیند به‌ یکه‌ تازیهای خود سرعت بیشتری می بخشد. و این چنین بود همه‌ مصیبت و بلایایی که‌ در این رابطه‌ بر کرد و ملتهای ضعیف دیگر فرود آمد.

اما به‌ برکت تغییر و تحولاتی که‌ طی سالهای گذشته‌ و به‌ طور روشن پس از یازده‌ سپتامبر سال 2001 در جهان پیش آمد، نگرش تصمیم گیرندگان اصلی صحنه‌ سیاست جهانی عوض شده‌ است. این تغییر نگرش موجب شده‌ تا در موارد لازم و با توجه‌ به‌ بعد مسائل پیش آمده در کشورهای تحت کنترل حکومتهای سرکوبگر،‌ سازمان ملل متحد دخالت کرده‌ و جلو زیاده‌ روی این حکومتها را بگیرد.

فکر کنید اگر دخالت سازمان ملل متحد در افغانستان نبود، طالبان چه‌ بلایی بر‌ سر مردم ستمدیده‌ آن کشور می آورد؟ و عراق و لیبی را در نظر بگیرید با آن نوع دیکتاتوریهایی که‌ در بیرحمی و خشونت زبانزد بودند. و یا نژادپرستهای صرب را به‌ یاد بیاورید که‌ چه‌ خشونتها در حق مردم بوسنی نشان دادند و اگر واقعا دخالت سازمان ملل نبود چه‌ بسا خرد و کلان‌ را لت و پار می کردند. در نظر بگیرید اگر فشارهای بین المللی نبود حکومت خودکامه‌ عمر البشیر هیچوقت تن به‌ رفراندوم مردم سودان جنوبی می داد و امکان پدید آمدن کشوری مستقل برای مردم آن سرزمین فراهم می شد؟ حال وضع سوریه‌ را پیش رو بیاورید. آیا واقعا برای خاتمه‌ دادن به‌ کشتار مردم آن کشور توسط نظامیان بشار اسد همکاری بین المللی لازم به‌ نظر نمی رسد؟ از مردم فلسطین و رنجی که‌ طی بیش از نیم قرن بر آنها می رود بگوییم. این ملت ستمدیده‌ تا کی باید درگیر جر و بحثهای بیهوده‌ با حکومتهای پی در پی اسرائیل باشد و چیزی عایدش نگردد؟ مگر یک دخالت سازمان ملل متحد نمی تواند مساله‌ آنها را برای همیشه‌ حل نماید؟ همین جمهوری اسلامی ایران را نام ببریم. آیا واقعا این حکومت بدون دخالت سازمان ملل متحد به‌ خوستهای مردم و ملتهای تحت ستم ایران وقعی می نهد و دست از سکوب بر می دارد؟ و همینطور مسایل بغرنج کشورهای دیگر جهانی را مد نظر بگیرید که‌ همه‌ باید از طریق سازمان ملل حل گردند، زیرا در زمانی کوتاهتر نتایج بهتری عاید خواهد شد.

پس می بینیم دوران یکه‌ تازی حکومتها و تکیه‌ بر قانون جنگل دارد بسر می آید. امید آن می رود در ماهها و سالهای آینده‌ قوانین و روشهای نوینی جهت پیش گیری از تجاوزات حکومتهای درنده‌ خو وضع گردد. سازمان ملل متحد با شتاب دارد جایگاه واقعی خود را پیدا کرده‌ و بر این پایه‌ نقش بسیار کاراتری را در امور پیش آمده‌ بازی خواهد کرد. بازنگری در شیوه‌ برخورد با پدیده‌ ملتها و حق تعیین سرنوشت آنها از جمله‌ مسایل بسیار عمده‌ای است که‌ سازمان ملل متحد پیش رو دارد. دخالت این سازمان در منازعات داخلی کشورهای تحت سیطره‌ دیکتاوری ضمن اینکه‌ تلفات جانی و مالی را کم می کند، کمک بسیار سودمندی خواهد بود در جهت سرعت بخشیدن به‌ حل مشکلات فی مابین. و این البته‌ چیزی است‌ به‌ نفع جامعه‌ جهانی و خود کشورهای درگیر منازعات.

ملت کرد با سرزمینی تقسیم شده‌ بین چند کشور مختلف از ابتدایی ترین حقوق انسانی خویش محروم است. تا کنون همه‌ تلاشهای این ملت پر جمعیت برای رسیدن به‌ آزادی و یک زندگی شایسته‌ انسان امروزی با سرکوب و کشتار مواجه‌ بوده‌ است. همه‌ راههای در پیش گرفته‌ شده توسط این ملت ‌ یا با قدرت قهریه‌ مواجه‌ شده‌ یا در بازار فریب و ریا به‌ بن بست رسیده‌ است. بسیاری از رهبران جنبشهای کرد هنگامی مورد حمله‌ قرار گرفته‌ و کشته‌ شده‌اند که‌ در حال ده‌ست یابی به‌ یک راهکار آشتی جویانه‌ بوده‌اند. در موارد بی شماری پدیده‌ ژنوساید در کردستان بوقوع پیوسته‌ و زن و مرد، پیر و جوان یکجا به‌ قتل رسیده‌اند. انواع سلاحهای مخرب ممنوع با قدرت تخریب هولناک بر روی فرزندان این ملت امتحان شده‌ و شهرها و روستاهای زیادی به‌ ویرانه‌ تبدیل گشته‌اند. در یک کلام‌ حکومتگران کشورهای مسلط بر کردستان‌ هر آنچه‌ برای نابودی این ملت در توان داشته‌ به‌ کار برده‌اند و هنوز دارند به‌ کار می برند.

خوب، کردها تلاش خود را برای رسیدن به‌ آزادی و زندگی در کنار ملتهای دیگر ساکن این کشورها کرده‌اند. همه‌ راههای رسیدن به‌ تفاهم و توافق را پیموده‌اند. مدام در پی صلح و آشتی بر آمده‌اند. با دولتمردان و جناحهای مختلف مردم این کشورها به‌ مذاکره‌ پرداخته‌اند. در مواقع لازم از خاک و جان و مال خود دفاع مشروع کرده‌اند. همه‌ توان خود را برای موجه جلوه‌ دادن خواسته‌های خویش به‌ کار برده‌اند. بارها و بارها از خواسته‌های خود عدول کرده‌ و جهت رسیدن به‌ تفاهم به‌ طرف مقابل امتیاز داده‌اند. همه‌ اینها و بسیاری دیگر را انجام داده‌اند تا بتوانند ثابت کنند یک ملت مستقل هستند و می خواهند مانند ملل دیگر آزاد باشند. ولی همچنان که‌ دیده‌ و می بینیم اقتدار گرایان و مرکز نشینان این کشورها میل‌ گوش دادن به‌ این خواسته‌های مشروع را ندارند و مایلند روند سرکوب و تبعیض همچنان ادامه‌ داشته‌ باشد.

در چنین موقعی و با در نظر گرفتن تحولات پیش آمده‌ در منطقه‌ و جهان، بسیار طبیعی می نماید اگر کردها از سازمان ملل متحد درخواست کمک و یاری بکنند. و البته‌ باز بسیار طبیعی به‌ نظر می رسد اگر سازمان ملل متحد طبق منشورهای امضا شده‌ توسط کشورهای جهان خواستار رسیدگی به‌حقوق کردها شده‌ و آن را در دستور کار خود قرار دهد. ممکن است این امر در حال حاضر برای مردم بعضی از کشورهای منطقه‌ چیزی دور از انتظار جلوه‌ نماید. ولی باید گفت نظم نوین جهانی و تغییر و تحولات آتی جهان این امر را ضروری می دارد.

اگر در زمان کنونی سازمان ملل متحد نخواهد چنین امری را در دستور کار خود جای دهد، حداقل می تواند با تصویب قطعنامه‌ای خواستار پایان دادن به‌ کشتار کردها و رفع تبعیض از آنها شود. قطعنامه‌های سازمان ملل در مورد کشورهایی چون عراق، یوگوسلاوی پیشین، سودان، لیبی و غیره‌ نتایج خوبی به‌ همراه داشت. حال اگر واقعا این سازمان در پی آشتی جهانی و ترقی همه‌ مردم جهان است باید این حق را در مورد کردها نیز به‌ مورد اجرا بگذارد. در غیر این صورت باید اذعان داشت سازمان ملل متحد هنوز نتوانسته‌ به‌ وظایف واقعی خود عمل کند. و البته‌ در چنین حالتی این بخش از جهان که‌ کردها در آن زندگی می کنند همچنان در تب آتش جنگ و خونریزی باقی خواهد ماند. به‌ امید آن روز که‌ قوانین بین المللی در همه‌ جا و برای همه‌ یکسان اعمال و اجرا شوند.

هیاس کاردو – استرالیا – 2011/10/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد