مجید خوشدل

مشتی که نمونه خروار است

گفتگو با«پروانه» (از همسران جانباخته)

مام کسانی که دور هم جمع شدیم، ده نفر نمی شدند. بی سرو صدا نشستیم و اشک ریختیم. خیلی از اقوام نزدیک نیامدند و هر کس بهانه ای آورد. بعد از اعدام «علی» اغلب از ما فاصله گرفته بودند. از همه بدتر محله ای بود که در آن زندگی می کردیم. اهالی محل ما را جوری نگاه می کردند که انگار جنایتکاریم؛ انگار آدم کشتیم. و این هم فشارها را زیادتر می کرد. نگاه همسایه ها به ما سنگین بود. فقط یک زن و مرد فرهنگی [معلم یا دبیر] بودند که هر بار ما را می دیدند، لبخند مهربانانه ای می زدند و به این صورت با ما همدردی می کردند. بقیه ما را از خودشان نمی دیدند و بایکوت مان کرده بودند.



majid-tavakoli2.jpg
مجید توکلی

یادنامه از اوین برای فرزاد کمانگر، علی حیدریان و فرهاد وکیلی

حال او رفته است در حالی که حاضر نبود خداحافظی کند و می گفت فردا می بینمت. نگذاشت ببوسمش و در آغوشش بگیرم و گفت فردا می بینمت. می دانم گام های استوارش را با گام های استوار دوستانش برداشته و به میدانگاه نزدیک شده. او بارها قول داده بود که نگذارد قوم پر کینه استبداد چهارپایه را از زیر پایش بکشند. او قول داده بود که خودش چهارپایه را خواهد زد. او نمی گذاشت دستان پلید استبداد جان او را بگیرد و من می دانم او به قولش عمل کرده است. من می دانم به مرگ هم لبخند زده است؛ لبخندی که فریاد برآورده اسطوره ای از میان ما رفته تا جاویدان شود.



reza-hiwa.jpg
رضا هیوا

دستم بگرفت و پا به پا برد

امروز مبارزه بر علیه اعدام، بشکل جامع آن، و توقف موج اعدام هایِ اخیر نیازی نه به باور به سوسیالیسم دارد و نه به اصول دین. جان زینب جلالیان، حبیب لطفی… و همهٔ عزیزان مان در خطر فوری است. هر کس، حاضر است بر علیه این اعدام ها صدایش را بلند کند باید در تظاهراتِ ضد اعدام با آغوش باز پذیرفته شود.



mehdi-aslani200.jpg
مهدی اصلانی

آقای کروبی هیچ می‌دانید خاوران کجاست؟

شما هیچ‌گاه گذارتان به جنوب شرقی تهران و کیلومتر سیزده جاده قدیم خراسان افتاده است؟ همان‌ مکانی که به گورستان متروکه بهاییان شهره بود. حکومتیان لعنت‌آباد نام نهادندش و وجدان‌های زخم‌خورده گلستان خاوران. بد نیست به راننده‌تان بگویید تنها یک‌بار هم که شده شما را به این مکان ببرد. این مکان تا پیش از تابستان سال شصت هفت مکانی بود معمولی هم‌چون دیگر اماکنی از این دست. اما امروز محلی است برای فراموش نکردن. کافی است یک شب‌جمعه و تنها برای یک‌بار هم که شده در کنار پخش خبر و درج عکس‌های دیدارتان از خانواده‌های زندانیان خودی‌ سری هم بدان‌جا بزنید و ببینید مادران و همسران داغ و درفش چگونه بیست و دو سال است بر مکان‌هایی فرضی می‌نشینند و با تراشه‌ی ناخن و اشک، مزارهای بی‌نام را شستشو می‌دهند.



rashel.jpg
راشل زرگریان

ظلم تا کجا؟

چگونه میتوان باورنکردنی را باورکرد؟ فرزاد کمانگر, مهدی اسلامیان, علی حیدریان, فرهاد وکیلی وشیرین علم هولی نامها وچهره های افسانه ای که اسطوره شدند. هنگامیکه به این 5 مبارز سیاسی نگاه کنیم درمییابیم درهریک ازآنها منحصربفرد بودن, شجاعت وقاطعیت, تحصیل ونجوم وسحرآمیزی بطور مثبت فریاد میرند که با جبروظلم مخالفم.



نامه مادر بهکیش(مادری که داغ بنج فرزند و داماد را کشیده است)/ منصوره بهکیش

هر چه بیشتر بکشند، ممکن است از تعداد معترضین بکاهد
ولی بر عزمشان می افزاید!

مادران و خانواده های جان باختگان شیرین، فرزاد، مهدی، فرهاد، علی و ...
ما درد شما و سایر مادران و خانواده هایی که در طی این سال ها عزیزانشان را از دست داده اند به خوبی حس می کنیم. ما را در غم خود شریک بدانید. اطمینان داشته باشید که با کشتن انسان ها، بخصوص انسان های در بند و بی دفاع، نمی توانند صدای مردم را خفه کنند و هر چه بیشتر بکشند مردم در راهشان مصمم تر می شوند، ممکن است تعدادشان کم شود ولی بر عزمشان افزوده می شود. مطمئن باشید که ماه پشت ابر پنهان نمی ماند و بایستی روزی پاسخ گو باشند و آن روز دور نیست.



farzad-kamangar.jpg

شش نامه از فرزادکمانگر
آموزگار اعدام شدهءکرد

پسران طبیعت آفتاب! میدانم دیگر نمیتوانید با همکلاسیهایتان بنشینید، بخوانید و بخندید چون بعد از «مصیبت مرد شدن» تازه «غم نان» گریبان شما را گرفته، اما یادتان باشد که به شعر، به آواز، به لیلاهایتان، به رویاهایتان پشت نکنید، به فرزندانتان یاد بدهید برای سرزمینشان برای امروز و فرداها فرزندی از جنس «شعر و باران» باشند به دست باد و آفتاب میسپارمتان تا فردایی نه چندان دور درس عشق و صداقت را برای سرزمینمان مترنم شوید.



گزارش ماهانه
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران(آداپ)- آوریل ۲۰۱۰

نقض سیستماتیک حقوق بشری آذربایجانیها در ایران در ماه آوریل ۲۰۱۰ نیز همچون ماههای گذشته ادامه داشت. فعالین آذربایجانی به نهادهای امنیتی احضار یا خودسرانه بازداشت شدند. زندانیان سیاسی آذربایجانی در این ماه نیز از حقوق اولیه خود به عنوان یک زندانی محروم بودند و تحت فشارهای مختلف روحی قرار گرفتند. مسئولین امنیتی و قضایی ایران همچنان به روند فشار بر تشکلهای دانشجویی آذربایجانی ادامه دادند.



فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی

گزارش ماهانه (فروردین ماه ۱۳۸۹) در مورد نقض گسترده، مستمر
و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران





efat-mahbaz.jpg
عفت ماهباز

"زنان سفیدپوش" کوبایی،در محاصره لباس شخصی ها

در روز چهارشنبه «زنان سفید پوش» کوبایی را عده ایی بنام هواداران دولت با هو و سر و صدا در محاصره گرفتند و با آزارهای کلامی : شما اجازه راهپیمایی ندارید! شما ضد انقلابید! شما ....و در خشونت به نظامیان کمک کردند که به زور «زنان سفید پوش» را سوار ماشین مخصوص کنند و بنا به گفته دولتی ها آنها را به خانه شان برگردانند وهمچنین پلیس روز چهارشنبه چهارمین روز اعتصاب برخی از این «زنان سفیدپوش» را برای ساعاتی بازداشت کردند. مادران و همسران زندانیان سیاسی کوبایی بدلیل اینکه تظاهرات مسالمت امیزدر قانون اساسی کشورشان، احتیاج به مجوز ندارد به کارشان ادامه دادند.