همنشین بهار پیاز، وجودی است بی تناقض. به یاد «ویسلاوا شیمبورسکا» (+ویدیو) شیمبورسکا» در سن ۸ سالگی با خانواده اش از حوالی شهر «پوزنان» Poznańراهی کراکوف شده و آنجا نشو و نما کرده بود. در جنگ جهانی دوم که لهستان به اشغال نازیها درآمد نوجوان بوده و زمان قیام خونین ورشو ۲۱ سال داشته است.
شنیدم که دوره اشغال را در کراکوف زیسته و گویا مدتی در شرکت راهآهن کار کرده است. بعدها به دانشگاه رفته، جامعه شناسی خوانده و با اسامی مستعار (آرکا، و استانگوزکسکی) مقالاتی نوشته است. مترجم هم بود. ادبیات فرانسه را معرفی میکرد، امّا شعر از او و او از شعر دست بر نداشت.
مینا انتظاریآزاده طبیب
طراوت و معصومیت غارت شده یک نسل
"آزاده طبیب" متعلق به نسلی بود که همزمان با تحولات بهمن ۵۷ در عنفوان جوانی، با طراوت و شاداب، با هزار امید و آرزو، صمیمانه و معصومانه بدون هیچ چشمداشت شخصی، قدم در راه پر سنگلاخ سیاست گذاشت. نسلی که همچون گلِ تازه شکفته، سرشار از عشق و استعداد و انرژی بود و تشنه آموختن و تجربه کردن... نسلی که از فردای ۲۲ بهمن با آرمان آزادی و بهروزی میهن و مردمش، رو در روی خمینی پلید و ملاهای تازه به قدرت خزیده ایستاد، جان و جوانیش را فدا کرد ولی تسلیم نشد.
همنشین بهاروقتی میمیریم چه چیزی با ما خواهد مرد؟ به یاد کوهنورد پیر فرج الله شریفی گلپایگانی در گذشته در مورد «مقاومت فرهنگی ایرانیان علیه خلفای اموی و عباسی» مقاله بلندی نوشته بود.
دو جلد کتاب هم در مورد امثال و حکم دهخدا دارد. امثال و حکم را بسط داده و گزیده آنرا در ۹۹۲ صفحه شرح و تفسیر کرده است.
«آزاداندیشی خیام و حافظ» را میستود و در این مورد نیز اثری ماندگار بجا گذاشته است. میخواست به یاد «محمد علی جمالزاده»، مضمون «فارسی شکر است» را هم دنبال کند که نمیدانم به کجا رسید. در مورد گلپایگان و همای بنت بهمن هم نوشته است. من از او بسیار آموخته ام.
|