شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت)، در اجلاس نوبتی خود در روزهای ۲۶ و ۲۷ دیماه (۱۶ و ۱۷ ژانويه) اوضاع سياسی کشور را مورد بحث و بررسی قرار داد و بر شعار "انتخابات آزاد" به عنوان پيوند دهنده مطالبات جنبش سبز و مطالبه اصلی آن تاکيد نمود و تصميم گرفت که با انتشار اين اعلاميه، نظر خود را پيرامون انتخابات آزاد بار دیگر با کوشندگان راه آزادی در میان بگذارد.
انتخابات در طی سه دهه بعد از انقلاب به جزئی از حيات سياسی کشور تبديل شده است. اما با تحميل انواع قيودات در قانون اساسی و در قانون انتخابات توسط جمهوری اسلامی از يکسو و از سوی ديگر با رد گسترده صلاحيت کانديداها توسط شورای نگهبان و وزارت کشور، انتخابات از سازوکار دمکراتيک تهی گشته و از کارکرد واقعیاش باز مانده است. از اینرو، انتخابات در جمهوری اسلامی به جای تصمیم گیری دمکراتیک مردم پيرامون سیاستهای کشور، به محل چالش جناحهای حکومتی با یکدیگر نزول کرده است.
با اينهمه، انتخابات در مقاطعی به کانون چالش مردم و حکومت تبديل شده است. مقاطعی همانند دوم خرداد سال ۱۳۷۶ و ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ که در آنها کانديدائی با وعده تغيير سياستهای حاکم به رقابت با کانديدای ولی فقيه برخاستند. در چنين مواردی مردم وسيعا در انتخابات شرکت جسته، به کانديدای ولیفقيه "نه" گفتند و به کانديدای مورد نظر خود رای دادند. مردم در چنين انتخاباتی نسبت به سلامت انتخابات و دست بردن حکومتگران در آرا، بسيار حساس هستند و آمادگی دارند که در صورت تقلب به اعتراض برخيزند.
در انتخابات ۲۲ خرداد چنين شد. در این انتخابات گروههای مختلف اجتماعی پای صندوقهای رای رفتند تا به شیوه مدنی و با رای خود وضع موجود را تغییر دهند و به کاندیدای جریانی که در طی چهار سال کشور ما را به آستانه سقوط سوق داده است، "نه" بگویند. آنها امید داشتند که با رای خود در حیات سیاسی کشور مشارکت کرده و در تعيين سرنوشت کشور سهیم گردند.
اما بلوک قدرت، کودتا کرد و با دست بردن در آرای مردم، صندوق رای را به نفع کانديدای خود مصادره نمود. مردم در اعتراض به کودتای انتخاباتی به خيابانها آمدند و با شعار "رای من کو؟" به چالش با حکومت برخاستند.
مردم معترض با تجربهاندوزی از سه دهه گذشته و روند اصلاحات، اين بار خود را در صندوق رای محصور نکردند. آنها به اين دريافت رسيدند که برای دفاع از حق شهروندی و سپردن سرنوشت کشور به صندوق رای، میبايد به خيابان آمد و در مقابل کودتاگران ايستاد. جنبش سبز بدرستی خيابان را به عنوان ميدان اصلی مبارزه با حکومت انتخاب نمود. اين تنها راه مبارزه موثر برای عقب نشاندن بلوک قدرت بود.
با تداوم اعتراضات مردم در روزهای قدس، ۱۳ آبان و ۱۶ آذر و خيزش مردم در روز عاشورا از يکسو، راهاندازی تظاهرات دولتی و تهديد و ارعاب حکومت از سوی ديگر، ابعاد بحران سياسی آشکارتر شده و راه حل سياسی برای برونرفت کشور از بحران به مسئله روز تبديل گرديده است.
هموطن!
انتخابات آزاد با جنبش سبز پيوند خورده و در متن آن جا گرفته است. امروز بعد از گذشت ۷ ماه از حيات جنبش اعتراضی، شعار انتخابات آزاد بيش از پيش در صفوف آن رسوخ کرده است. در بيانيه شماه ۱۷ ميرحسين موسوی نیز پيش شرطهای انتخابات آزاد مطرح شده است. در بيانيههائی که در روزهای گذشته منتشر شدهاند نيز بر انتخابات آزاد تاکيد شده است. اين امر نشاندهنده فراگير شدن مطالبه انتخابات آزاد است.
به باور ما انتخابات آزاد میتواند کشور را از بحران سياسی برهاند. از نگاه ما انتخابات آزاد میتواند از سوق يافتن کشور به ورطه خشونت جلوگيری کند، راه را بر فروپاشی کشور ببندد، به تامين برابر حقوق شهروندان ياری رساند و شرايط گذار جامعه از استبداد دينی به دمکراسی را فراهم آورد. انتخابات آزاد میتواند برای تمام نيروهای سیاسی اعم از نيروهای سکولار و غيرسکولار، گرایش های قومی و دینی و غیردینی، برای اقلیت و اکثریت، برای اصلاحطلبان و تحولطلبان و محافظه کاران، امکان همزیستی و زمینه همبستگی را فراهم سازد.
نيروهای آزاديخواه!
شعار انتخابات آزاد پیوند دهنده مطالبات جنبش سبز است. بکوشيم که انتخابات آزاد مطالبه اصلی و پرچم جنبش سبز باشد، در رسانهها نوشته و گفته شود، در خيابانها به فرياد درآيد، روی ديوارها نقش بربندد و در اعلاميهها بيان گردد. باشد که حکومتگران و جهانيان بدانند که مطالبه اصلی جنبش سبز، انتخابات آزاد است و مردم ايران میخواهند که سرنوشت کشورشان را در پای صندوقهای رای رقم زنند.
شورای مرکزی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
۴ بهمن ۱۳۸۸ (۲۴ ژانويه ۲۰۰۹)
نظرات خوانندگان:
انتخابات آزاد را تعریف کنید. سکولار دمکرات سبز 2010-01-27 00:40:53
|
انتخابات آزاد نوع اروپای غربی و یا انتخابات «آزاد» نوع استالینی و کره شمالی، جمهوری اسلامی؟
چریک های فدایی خلق باید نام و ماهیت خود را عوض کنند و همانند احراب چپ اروپای غربی شوند. بااین نام و آن سابقه بدرد ایرانی خواهند خورد که کره شمالی شده باشد. با تعویض نام و ماهیت فعلی خود را آماده ایرانی خواهند کرد که می خواهد کره جنوبی شود. «حزب شهروند ایران» را پیشنهاد می کنم.
از نظر ماهوی، پیشنهاد می کنم «حزب کارگر نوین» درانگلستان را مدل خود قرار دهید.
به جای درخواست
انتخابات «آزاد» از خامنه ای، اعلامیه جدیدی منتشر کنید که مطالبات زیر را دنبال می کند:-
1. جمهوری اسلامی باید برود.
2. دین از سیاست باید جدا باشد.
3. قانون اساسی نوین ایران بر پایه 30 ماده منشور جهانی حقوق بشر باشد.
اما قبل از همه اینها، چریکهای فدایی خلق باید انتخابات آزاد را تعریف کند. |
غصر اینترنت یعنی گردش آزاد اطلاعات نسل دوم و سوم 2010-01-26 13:09:28
|
ما نسل دوم و سوم که در عصر اینترنت زندگی می کنیم در وبگردی های خود دوران پهلوی و دوران حکومت دینی را با هم مقایسه میکنیم و نتیجه گیری می کنیم. در عین حال پیشرفت و پسرفت این دو دوره را با کشورهای ترکیه، کره جنوبی، امیرنشینان خلیج فارس، مالزی، شوروی سابق، کره شمالی، کوبا، کشورهای اروپایی و آمریکا مقایسه می کنیم و نتیجه می گیریم.
از طریق اینترنت با ماهیت و اعمال نیروهای آپوزیسیون در هر دو دوره هم آشنا می شویم، هم با هم مقایسه می کنیم و نتیجه گیری می کنیم. در عین حال حاکمان هر دو دوره، دست آوردهای آنها، اوضاع داخلی و خارجی کشور را در همه زمینه ها مقایسه می کنیم و نتیجه گیری می کنیم.
ما کمبود های هر دو دوره را با هم مقایسه و نتیجه گیری می کنیم ، درجه انعطاف پذیری آنها و آمار هایی مانند تعداد مهاجرین ایرانی، سطح فقر و فحشا و اعتیاد و ... اینترنت منبع پر ارزشی است.
بنابراین نتیجه گیری های ما نشان می دهد که آنطوری که شما دوره پهلوی را با دو سه واژه «خودکامه»،«نوکر و خائن»،
«دزد و جلاد» خلاصه می کنید نه تنها دروغی بزرگ از سوی شماست که توهین بزرگی به شعور ایرانیان قرن بیست و یکم است که دسترسی به اینترنت دارد و به راست و دروغ دیر یا زود پی می برند.
شما لابی «اصلاح طلبان» حکومتی هستید آنهم در حکومتی که ظرفیت هیچگونه اصلاحی را ندارد. کوچکترین اصلاح باعث فروپاشی آن می شود و خاتمی و پیروانش بخوبی اینرا می دانند و مردم فریبی می کنند. هشت سال با بالای بیست میلیون رای و مجلس در دستش بود و در آخر گفت رئئس جمهوری در این سیستم چیزی بیش از یک تدارکاتچی نیست. اگر چنین است چرا دوباره اصلاح طلبان باید بقدرت برسند، و دوباره در آخررئئس جمهور موسوی هم به مردم بگوید که او هم به همان نتیجه ای رسیده است که خاتمی پس از هشت سال رسید.
یک حکومت باید انعطاف پذیر باشد که ظرفیت اصلاحات را داشته باشد. آیا شما اعضاء اتحاد جمهوریخواهان که همگی فارغ التحصیلان معتبرترین دانشگاه های جهان هستید این حقیقت رانمی دانید و یا مثل خاتمی به مردم فریبی مشغولید؟ ما مردم کوچه بازار می دانیم که اصلاحات در درون ای حکومت امکان پذیر نیست. این رژیم باید برود و قانون اساسی نوینی بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر تدوین شود و دین از سیاست جدا شود. شما اینها را نمی خواهید، شما که رژیم شاه را فقط به علت خفقان سیاسی سرنگون کردید، حاضر نیستید قدمی در سرنگونی این رژیم بردارید، رژیمی که خفقان سیاسی را به آنجایی رسانده که به پسران و دختران ما تجاوز جنسی می کند و از پل ها به پایین پرتاب می کند، با ماشین آنها را به زیر می گیردودر روز روشن به قلب جوانان ما تیراندازی می کند و با باتوم و.... به جان مردم می افتد. بعد خاتمی شما می گوید عده ای یک غلطی کرده اند!
اتحاد جمهوریخواهان باید تصمیم بگیرد که با آنها،خواص، است یا با ما،عوام،. تصمیم امروز شما بخصوص قبل از 22 بهمن درجه آبرو و ارزش شما را از امروز تا پایان تاریخ تعیین خواهد کرد همانطور که برای مجاهدین خلق کرد.
ما در عصر اینترنت و گردش آزاد اخبار زندگی می کنیم و حرف کسی را بدون تحقیق مثل قرن گذشته نمی پذیریم. وقتی به موضوعات مختلف می پردازید اینرا در نظر داشته باشید و همانقدر که محتاطانه در برابر رژیم رفتار می کنید در ارزیابی تاریخ پهلوی ها هم رفتار کنید که دروغ هایتان به آسانی از طریق اینترنت کشف نشود. در ضمن نشان دهید که نیروهای آپوزیسیون زمان شاه از او دمکرات تر بودند و هستند و در نظر داشتند که دمکراسی نوع اروپای غربی و نه از نوع دمکراسی روسی و چینی برای ما به ارمغان بیاورند و خمینی نگذاشت.
آیا این نظر که پر از پرسش است را جواب خواهید داد و یا سانسور خواهید کرد؟ آیا همانند دستگاه سانسور شاه عمل خواهید کرد و یا حکومت دینی؟ اگر تصمیم گرفتید که سانسور کنید دیگر از سانسور شاه و شیخ دم برنیاورید و از دمکراسی هم حرف نزنید چون ریاکارانه خواهد بود. |
|
باتوجه به این واقعیت بسیار محرز که : « جنبش سبز » در واقع تداومء مطالبات اساسی مردم در انقلاب 57را پیگیری مینماید ، مطالباتی که در نتیجه زاویه سازی حکومت با ان ، هیچگاه بر اورده نشد . مطا لبات ویا پاسخگوئی به معضلات وکمبود هائی که هم اکنون در مقایسه با رژیم خودکامه سابق چندین برابر شده است . معضلات وکاستی هائیکه در همه ابعاد زندگی اجتماعی درحال گسترش بوده ، بوضوح بن بست همه جانبه این حکومت تحمیلی رانشان میدهد . اما چرا چنین شد ؟ چراباردیگر باچه فکرمیکردم چی شد، مواجه شدیم ؟ در انقلاب 57 برخلاف توهماتی که مرتبا" انها را مطرح مینمایند ، مردم ایران به کمک روحانیت رژیم گذشته را سرنگون کردند . چون در یکصد سال گذشته هربار مردم مشخصا" در اثر فشار ناملایمات ناشی از وابستگی ، بی لیاقتی وخودکامگی حکومت بستوه امده وبمیدان امدند، چاره نداشتند جز اینکه از روحانیت طلب کمک نمایند. چون خود به تنهائی حریف عمله ظلم نبودند ؟ بنابر این در 57 هم جز این نبود . مردم در «واقع» با اطمینان واعتماد کامل سکان امور را به روحانیت سپردند . این واقعیت محرزی بود که در 57 به وقوع پیوست . انحراف وزاویه سازی با مطالبات مردم هنگامی اغاز شد ، که انها مطالبات مردم را به توهمات من در آوردی حواله دادند . اکنون جنبش سبز به جلوگیری ازاین انحراف و برگشت به پاسخگوئی به مطالبات مردم تاکید دارد . شرط براوره شدن مطالبات مردم خاصه درشرایط کنونی ایران – یعنی شرایط ساختاری تاریخی وعقب ماندگی ء ویژه ای که باان مواجه ایم - فقط وفقط از طریق مشارکت مستقیم مردم در تصمیمات سیاسی ویا تحقق حقوق مدنی وسیاسی احاد جامعه وبا سعی وکوشش جمعی بسیاری میسراست . این خواسته جمعی از طریق سیاست گزاری های کذائی وبرنامه ریزی های جور واجور، خصوصی سازی ، توهم راه چین ! توصیه باصطلاح کارشناسان امر ، اجرای نسخه های نئولیبرالی ، نسخه های نکبت بار بانک جهانی ودستان پشت پرده والخ ، نه تنها ذره براورده نخواهد شد ، بلکه وضعیت توام با هرج ومرج وبن بست کنونی را پیچیده وغامض تر خواهد نمود . مطالبات مردم مشخصا" همانگونه که جنبش سبز خواهان ان است در یک کلام نخست تامین بدون قید وشرط حقوق مدنی وسیاسی وسپس بتدریج حقوق اجتماعی احاد ملت است . که انهم مشروط به وجود یک انتخابات کاملا" ازاد وبدون قید وشرطهای شورای من درآوری نگهبان وسایر نهادهای سرهم بندی شده است . بنابراین موضع سازمان فدائیان خلق در این شرایط بسیار سنجیده وقابل تائید همگان است .
حکومت باید ، بااتکا به کمی شعور، این واقعیت را مورد توجه قرارداده ، که طی سی سال گذشته هیچکدام از نهاد های من در اوردی اش درجامعه ازکمترین مشروعیت وضرورت وجود داشتن !؟ برخوردارنشده اند . بعنوان مثال اگر فردا روز اعلان شود شورای نگهبان برچیده شد جز خرسندی وشعف عمومی نتیجه دیگری خواهد داشت ؟ بهمین صورت میتوانید خود برچیده شدن وازمیان رفتن سایر نهادهای من در اوردی دیگر، نظیر: رهبری ، مجمع تشخیص مصلحت نظام ، که اگر ذره ای بفکرمردم بودند باید نام انر مصلحت مردم میگزاردند ، نه مصلحت توهم پادرهوائی بنام نظام ، را تصور کنید . درود بر جنبش همگانی سبز به امید اتحاد روز افزون صفوف متشکل ان .
|
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد