
این پرده را
کنار مزن
که
چهره به چهره
با
آفتاب شود
نورِ حریرِ پنجره مان
انگار
برایش کافی است
ریشْ ریشِ ریشههاش
خو گرفته - اکنون
با
دَم و
با
بازدمِ ما
ارکیده ی گوشه ی اتاق
شمعدانیِ روی ایوان نیست
خو گرفته
با
هوای نمناکِ
اتاقِ کوچک ما
خو گرفته
در آن گوشه - آسوده
در جایش
زیبائیِ گلی
جوانه میزند
گاه ، گاه
در بینِ برگْ دستهایش
زیبائیِ گلی
که - انگار
معمٌا و معنای
زندگی است
ارکیده
اما
شمعدانیِ روی ایوان نیست
پاريس - نوامبر ۲۰۲۴
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد