قلوه سنگى درشت
درشت تر از مشت
دست ها ئى كوچك
پنهان درپشت
پسركى
دوخته چشم
درچشم هاى جوانك
جوانكى
كم سال
كم سال تر
از
مسلسلى
در دست
كم سال تر
از
مسلسلى
حمايل گردن
مسلسلى ، نه
ستاره اى شش پر
ستاره اى
بى تاب
ستاره اى
درپشت جليقه اى
پنهان
جليقه اى
از تبارِ سپرِ داوود
جليقه اى
كه مى هراسد
از پيراهنى سفيد
پيراهنى درباد
پيراهنى
كه ميكشاند
كالبد پسرك را
از مسيرِ ابلهانه ى
يك نگاه ، به كنار
نگاه جوانكى
در انتظار
در انتظارِ
حركتِ دست
دست هاى كوچكِ پسرك
پسركى
در برابرِ باد
پسركى
كه چشم دوخته
به حفره ا ى در چشم
به چشم كورِ مسلسل
مسلسلى
كه مى هراسد
از قلوه سنگى درشت
قلوه سنگى
كوچك تر از
يك مشت
پاريس - نوامبر ٢٠١٨
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد