صحنه
Sun 11 11 2018
بهروز داودی
قلوه سنگى درشت
درشت تر از مشت
دست ها ئى كوچك
پنهان درپشت
پسركى
دوخته چشم
درچشم هاى جوانك
جوانكى
كم سال
كم سال تر
از
مسلسلى
در دست
كم سال تر
از
مسلسلى
حمايل گردن
مسلسلى ، نه
ستاره اى شش پر
ستاره اى
بى تاب
ستاره اى
درپشت جليقه اى
پنهان
جليقه اى
از تبارِ سپرِ داوود
جليقه اى
كه مى هراسد
از پيراهنى سفيد
پيراهنى درباد
پيراهنى
كه ميكشاند
كالبد پسرك را
از مسيرِ ابلهانه ى
يك نگاه ، به كنار
نگاه جوانكى
در انتظار
در انتظارِ
حركتِ دست
دست هاى كوچكِ پسرك
پسركى
در برابرِ باد
پسركى
كه چشم دوخته
به حفره ا ى در چشم
به چشم كورِ مسلسل
مسلسلى
كه مى هراسد
از قلوه سنگى درشت
قلوه سنگى
كوچك تر از
يك مشت
پاريس - نوامبر ٢٠١٨